بی‌تمایلی آمریکا به ادامه مذاکرات هسته‌ای به چه میزان جدی است؟ آیا با ادامه این رویکرد برجام به پایان راه خود نزدیک شده است؟

فکر می‌کنم آمریکا و اروپا هم به دنبال احیای برجام هستند اما در شرایط فعلی دست نگه داشتند که ببینند مسائل داخلی و سیاسی ایران چه می‌شود. رئیس‌جمهور آمریکا می‌گوید برجام مرده است اما اعلام نمی‌کنیم. از آن طرف رابرت مالی می‌گوید هنوز جای مذاکره وجود دارد اما مشخص است که آمریکایی‌ها دست نگه داشته بودند تا ببینند نتیجه ناآرامی‌ها در ایران چه می‌شود. واقع امر این است که برجام برای آمریکا، اروپا، ایران، روسیه و چین مهم است. هیچ طرفی نمی‌خواهد که برجام از دست برود. اما با توجه به رخدادهای اخیر، طرفین در تلاش هستند تا با گرفتن بیشتر امتیازات به میز مذاکره بازگردند. شرایط اگر خوب بود و وضع اقتصاد به این شکل نبود، خب می‌گفتیم که اشکالی ندارد شما همان مسیر را ادامه بده؛ اما شرایط اقتصادی خوب نیست. ما با مشکلات اقتصادی متعددی روبه‌رو هستیم و نیاز داریم که نقاط ضعف‌مان را جبران کنیم. باید نقاط قوت‌مان را شناسایی کنیم و با تقویت آنها، زمینه را برای پوشش ضعف‌هایمان مهیا سازیم. امروز شاهد صحبت کردن افرادی از احیای برجام هستیم که اصولا با آن مخالف بودند و حتی آن را خیانت و ترکمنچای دوم می‌نامیدند. به نظرم این افراد منطق‌شان این است که مذاکره خوب است اگر با ما باشد؛ مذاکره بدون ما بد است.

چرا برخی کشورهای اروپایی و به خصوص آلمان موضع خود را نسبت به احیای برجام و ایران تغییر داده‌اند؟این رویکرد چه تأثیری در آینده برجام خواهد داشت؟

کشور آلمان در روابط دو جانبه با ایران دارای اهمیت است، چراکه به صورت سنتی ایران بخشی از اقلام مورد نیاز خود را از آلمان وارد می‌کرد و همچنان هم وارد می‌کنیم، لذا رابطه با آلمان در سطح دوجانبه برای ایران اهمیت دارد و از طرفی بازار ایران هم همیشه بازار خوبی برای آلمان بوده است، اما در موضوع برجام آلمان بازیگر اصلی نیست و توان تاثیرگذاری تعیین کننده را ندارد. به عبارت دیگر اظهارات وزیرخارجه آلمان در موضوع برجام قابل اعتنا نیست. زیرا آلمان در موضوع برجام نمی‌تواند مسیر مذاکرات را تغییر دهد بر این اساس نباید اظهارات وزیرخارجه آلمان را چندان جدی گرفت. در حقیقت اگر همین الان آلمان از برجام خارج شود هیچ اتفاقی نمی‌افتد، چراکه بازیگر فرعی است. نکته مهم این است که در برجام آلمان، انگلیس و فرانسه تسهیل‌گر هستند و آلمان به عنوان قدرت پیش‌رو در اتحادیه اروپا در بخش روابط ایران- آلمان و ایران- اتحادیه اروپا حتماً تأثیرگذار است اما در برجام که سند بین‌المللی عدم اشاعه سلاح هسته‌ای است، آلمان از همان ابتدا صرفا برای اینکه بتواند کمک کند وارد شده لذا خروج این کشور از برجام هم تأثیری بر روی گفت‌وگوی ایران ندارد. نکته قابل توجه این است که ایران باید از همان ابتدا مشکلات خود را با آمریکا حل می‌کرد. اگر پیش از این ایران تردید داشت که اتحادیه اروپا و آلمان، انگلیس و فرانسه نمی‌توانند به صورت موثر اقدامی انجام دهند بعد از خروج آمریکا از برجام این نکته ثابت شد. آنها یکسال اینستکس را مطرح کردند اما در عمل نتوانستند هیچ اقدامی در برابر تحریم‌های آمریکا انجام دهند. چرا که کشورهایی نظیر آلمان، انگلیس، فرانسه، روسیه و چین فقط نقش تسهیل‌گر دارند و فقط می‌توانند در مسیر رسیدن به نتیجه کمک کنند. به عنوان مثال اگر امروز چین از برجام خارج شود اتفاق خاصی نمی‌افتد. نکته دیگر این است که برجام سند تأثیرگذار بر روی امنیت ملی ایران، منطقه و جهان است و از این نظر تأثیرگذار است که منافع ایران، آمریکا، روسیه، چین، فرانسه، آلمان و انگلیس در آن در نظر گرفته شده‌ بر همین اساس کشورهای مذکور نمی‌توانند این توافق بزرگ را نادیده بگیرند. البته در حال حاضر مشکلات فراوانی داریم و برجام در کما است، اما با وجود همه مشکلات و اظهارات افرادی نظیر بایدن که می‌گوید برجام مرده است باز هم به نفع همگان است که برجام ادامه پیدا کند منتها هر کدام از کشورهای عضو برجام اهداف خاص خودشان را دنبال می‌کنند به همین دلیل مشاهده می‌کنیم که عملا برجام اجرا نمی‌شود، اما این به معنای پایان و نابودی برجام نیست، چراکه برآوردها حاکی از آن است که همه طرف‌ها در تلاش برای احیا کردن برجام هستند.

تلاش‌هایی برای میانجی‌گری برخی کشورها و از جمله عمان توسط وزارت امور خارجه صورت گرفته است. آیا در شرایط کنونی کشورهایی مانند عمان می‌توانند با واسطه گری شرایط را برای احیای برجام به وجود بیاورند؟

باید دید بعد از سفر آقای امیرعبداللهیان به عمان فضای جدیدی برای گفت‌وگوهای برجامی به وجود می‌آید یا خیر. هر روز وضعیت مذاکرات برجامی مبهم‌تر می‌شود. ایران صریح و آشکار از آمادگی برای جمع بندی مباحث براساس پیشنهاد اتحادیه اروپا سخن می‌گوید، بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا بر این باور است که هیچ جایگزینی برای برجام نیست، روسیه درباره عواقب و تبعات عدم احیای برجام هشدار می‌دهد، اما از طرف دیگر سه کشور اروپایی و آمریکا دیگر تمایلی برای بازگشت به وین ندارند و خیلی صریح اعلام می‌کنند، مذاکرات از نظر آنها تمام شده است. ایران مایل به مذاکره است اما طرف مقابل گرچه ایران مخفیانه پیام می‌فرستد، در عیان نشان می‌دهد که دنبال از سرگیری مذاکرات نیست و فعلا منتظر است ببیند وضعیت ناآرامی‌ها در ایران چه می‌شود. امروز دولت ایران به این دلیل بر جمع بندی مذاکرات برجامی تأکید می‌کند چون بازار نسبت به مذاکرات واکنش نشان می‌دهد، اگر روند مذاکرات رو به پیشرفت باشد، بازار نیز نشانه‌های مثبت بروز می‌دهد و در مقابل اگر مذاکرات به نتیجه نرسد، واکنش بازار منفی می‌شود. آقای امیرعبداللهیان گفته «حامل پیام آقای رئیسی به پادشاه عمان است» و از ایشان دعوت رسمی شده است که به ایران بیاید و پادشاه عمان نیز قبول کرده است که در یک فرصت مناسب به تهران بیاید. یک موضوع این است که باید ببینیم نقش عمان برای میانجگری بین تهران و واشنگتن چه میزان است یا آنکه کلا موضوع توسعه روابط دوجانبه میان دو کشور ایران و عمان در دستور کار قرار دارد. خلاصه باید دید بعد از سفر آقای امیرعبداللهیان به عمان فضای جدیدی برای گفت‌وگوهای برجامی به وجود می‌آید یا خیر.

به نتیجه نرسیدن برجام چه تأثیری در فضای سیاسی و اقتصادی داخل کشور داشته است؟

واقعيت اين است که آنچه در داخل در مورد برجام مطرح میشود، به منظور آرامش‌بخشي التهابي است که در بازار وجود دارد. برخلاف آنچه در گذشته فکر میکردند که میشود واکنش بازار را از موضوع مذاکرات جدا کرد، در عمل ديديم که چنين تفکيکي امکان پذیرنيست. يعني يک تصور اشتباهي وجود داشت که گويي دست‌هايي وجود دارد که تا بازار و اقتصاد کشور را معطل مذاکرات با غرب قرار دهد. درحالي که واقع امر اين نبود. مشخص بود که اگر مذاکرات به نتيجه میرسيد، واکنش بازار به صورت طبيعي مثبت بود و اگر به نتيجه نمیرسيد، منفي بود. هيچکس بازار را مجبور نمیکرد که واکنش مثبت يا منفي نشان دهد. در شرایط کنونی که دولت اين واقعيت را در عمل بعد از گذشت يکسال و نيم دريافته، دارد سعي میکند فضا را با اخبار مثبتي که درباره مذاکرات منتشر میکند، مثبت کند که البته خوب است اما به هر حال بايد در عمل هم اقداماتي انجام شود که اين مذاکرات هرچه سريع‌تر از سر گرفته شود اما طرف مقابل برعکس. آمريکايیها و اروپايیها دنبال کش دادن قضيه هستند و البته رسما هم اعلام کردند که دنبال نتيجه ناآرامیها در ايران هستند که به کجا میانجامد و متعاقب آن تصميم بگيرند که چه زماني با ايران وارد مذاکره شوند. به نظر میرسد اگر بخواهيم واقع بينانه با موضوع برخورد کنيم، غربیها با زرنگي سعي میکنند که اينطور القا کنند که اين تظاهرات و ناآرامیها يا منجر به تغيير رفتار ايران در برابر غرب میشود يا منجر به ضعف نظام میشود که در هر دو حالت به نفع غرب است و به همين دليل طي محاسباتي که دارند- که البته کاملا غلط است- دارند تلاش میکنند که فعلا وقت‌کشي کنند. اظهارات آقاي بورل و سايرين هم بيشتر تحت تاثير اين است که اگر بخواهند ضد مذاکرات و گفت‌وگو خودشان را معرفي کنند چهره‌اي منفي در دنياي امروز براي کشور يا نهادي است که ضد گفت‌وگو و مذاکره و راه‌حل‌هاي صلح آميز باشد. ضمن اينکه برجام همچنان براي آمريکا و اروپا اهميت دارد منتها دست نگه داشته‌اند شايد بتوانند از اين نمد يک کلاهي براي خودشان درست کنند. همچنان که ايران هم فکر میکرد حمله روسيه به اوکراين معاملات را برهم زده و میتواند با توجه به زمستان سخت، رفتار کشورهاي غرب در قبال ايران تغيير پيدا کند و حاضر شوند امتيازات بيشتري دهند، اما در عمل ديديم که با مديريت در بازار انرژي و صرفه‌جويیها و کانال‌هاي جديدي که ايجاد کردند نه آنچنان زمستان سخت شده و نه خواسته‌هايي که ايران داشت، برآورده شد. از اين رو به نظر میرسد دو طرف در يک محاسباتي هستند که عملا نمیشود روي آن حساب کرد. در هر صورت واقعيت اين است که بايد منتظر بود ببينيم که آيا واقعا اقدامات عملي براي شروع مجدد مذاکرات انجام میشود و هدف مذاکرات هم دستيابي به توافق خواهد بود يا خیر؟ از زمان شروع مجدد مذاکرات بیاطلاع هستم ولي به عنوان يک ايراني آرزو میکنم که هرچه زودتر شروع شود و معتقدم ما بايد با قدرت و قوت پاي ميز مذاکره بنشينيم اما در مورد اروپايیها بايد گفت در عمل نشان دادند که کاري از دستشان برنمیآيد و ما داريم سر گوري فاتحه میخوانيم که مرده‌اي در آن نيست.