معتقدم گفتگو‌های واسطه‌ای در نهایت با مشکلاتی همراه خواهد بود. شاید بهترین راهکار برای تسریع مذاکرات بین ایران و ایالات متحده، گفتگو‌های رو در رو و بی واسطه است. متاسفانه جوسازی برخی گروه‌ها و افکار داخلی یکی از موانعی بوده که همیشه در مسیر مذاکرات بی واسطه، کارشکنی ایجاد کرده است. یک مشکل دیگر، وضعیت فعلی ایالات متحده و دولت بایدن است که باعث محدودیت‌هایی در گفتگو می‌شود. اگر زندانیان دو طرف آزاد شوند و دارایی‌های ایران نیز به شکل کامل آزاد شود، می‌توانیم انتظار برخی تحولات را داشته باشیم. هرچند نوع آزادسازی پول‌های ایرانیان نیز، جای بحث دارد. می‌دانیم که مطالبات ایران به شکل قطره چکانی، دارو، اقلام خوراکی و امثالهم پرداخت می‌شود، نه به شکل پول نقد، آن هم تحت نظارت ایالات متحده. چنین روش بازپرداختی مطلوب ایران نیست، اما در شرایطی که چاره‌ای نداریم، باید این وضعیت را نیز بپذیریم. البته هم اکنون نیز باید مراقب باشیم با فردی که به عنوان مذاکره کننده ارشد انتخاب شده است، چگونه برخورد می‌شود. در دوران مذاکرات دولت آقای روحانی نوع برخورد‌های برخی طیف‌های فکری داخلی به شدت بی رحمانه و مبتنی بر حمله شخصی بود. هر نوع مذاکره‌ای با هدف پایان دادن تحریم‌های علیه مردم، درواقع نوعی خدمت به کشور است. اگرچه در خصوص دیدار انریکه مورا و علی باقری، صحبت‌هایی درباره موفقیت آمیز بودن گفتگو‌ها مطرح شده، اما دو طرف اطلاعات چندانی را منتشر نمی‌کنند و دیدار‌ها در سکوت خبری برگزار می‌شود. نظرات منفی نمایندگان کنگره درباره ایران حاصل لابی اسرائیلی‌ها است. در بین مخالفان برجام هم جمهوری خواهان و هم دموکرات‌ها وجود دارند و یک پدیده فراحزبی است. نکته دیگر این که رئیس جمهور ایالات متحده به حدی اختیارات دارد که حتی اگر کنگره نخواهد، بتواند توافق با ایران را اجرایی کند. مگر این که به وتوی اقدامات رئیس جمهور متوسل بشوند که فرایندی پیچیده و طولانی دارد. اما در شرایطی که سال آینده انتخابات سنا، ریاست جمهوری و مجلس نمایندگان آمریکا انجام خواهد شد، بعید است که در ۱۶ ماه آتی، اقدامات خاصی انجام شود. ایالات متحده به دنبال «برجام پلاس» است. این کشور مایل است علاوه بر مسائل هسته‌ای درباره بی ثبات سازی در خاورمیانه، قدرت موشکی ایران، سپاه و نقض حقوق بشر در ایران صحبت کند.