باکو باید متوجه شود ادعای تاریخی به زنگزور محدود نمیماند
**در رابطه با وضعیت راه ارتباطی زنگزور و آینده آن بحثهای مختلفی میان کشورهای حوزه قفقاز مطرح است. در همین رابطه وزیرخارجه ایران در آخرین سفر خود به آذربایجان که طی ماه گذشته صورت گرفت مذاکراتی با الهام علی اف، رئیس جمهور این کشور داشته است. گفته میشود موضع ایران در مذاکرات مربوطه تأکید بر حق حاکمیت و خاک خود بوده است. دیدگاه جنابعالی در این رابطه چیست؟ فکر میکنید با توجه به حمایتهای ترکیه و روسیه و تا حدی اسرائیل به عنوان یک بازیگر فرامنطقهای وضعیت این راه ارتباطی به نخجوان چطور پیش رود؟
معتقدم در رابطه به وضعیت راه ارتباطی زنگرور بیش از آنچه باید و شاید در رسانهها پرداخته شده است این در حالی است که هنوز وضعیت ادعاهایی که در رابطه با این راه دسترسی جمهوری آذربایجان به نخجوان ، مطرح میشود به وضوح مشخص نیست. اگر جمهوری آذربایجان ادعای تاریخی در رابطه با استان «سیونیک» ارمنستان دارد و بر آن است تا نام آن را به نام «زنگزور غربی» تغییر دهد و پس از آن یک دالان هم برای خود تعریف کند، باید گفت نمیتواند به این هدف دست پیدا کند. برای این موضوع دلایل مختلفی وجود دارد که من برای آنکه از اصل مطلب نمانم وارد آن نمی شوم .
اما اگر جمهوری آذربایجان صرفا به دنبال همکاری با ارمنستان برای دسترسی به راه ارتباطی به نخجوان است، بدون اینکه ادعای تاریخی درمورد حاکمیت بر بخش جنوبی ارمنستان داشته باشد، یا اقدامی در راستای تغییر مرز تاریخی ایران و ارمنستان انجام ندهد در این صورت از نظر ایران مشکلی در روند همکاریهای مذکور وجود ندارد. زیرا جمهوری آذربایجان و ارمنستان در همسایگی یکدیگر قرار دارند و ۳۰ سال در جنگ و نبرد با یکدیگر بودهاند. چرا باید این جنگ و درگیری همچنان ادامه داشته باشد؟ به نظر می رسد زمان پایان جنگیدن فرارسیده باشد. دیگر این دو کشور با کمک سایر کشورهای منطقه باید به سمت همکاری گام بردارند و این همکاری هم هیچ تعارضی با منافع ملی ایران و سایر کشورهای منطقه ندارد. اتفاقاً این موضوع موجب ایجاد ثبات و امنیت بیشتر در منطقه قفقاز خواهد شد و به ایران نیز کمک میکند که هم زمان از راههای ارتباطی آذربایجان برای دسترسی به روسیه و از راههای ارتباطی ارمنستان برای دسترسی به گرجستان و دریای سیاه بهره ببرد. علاوه براین کشورهای دیگر نظیر روسیه و ترکیه نیز منافعشان در ایجاد صلح و ثبات در این منطقه است. تنها کشورهای فرامنطقهای هستند که میخواهند به این تعارضات دامن بزنند و از آب گل آلود ماهی بگیرند.
** تنها مرز مشترک ایران و ارمنستان همان منطقهای است که آذربایجان با ادعای تاریخی به دنبال راهاندازی به اصطلاح کریدور زنگزور است. در صورت راهاندازی این کریدور ما چطور میتوانیم از طریق راههای مواصلاتیمان به ارمنستان دسترسی داشته باشیم؟
من در بخش نخست صحبتهایم به این موضوع اشاره کردم که اگر باکو بخواهد مرز ایران و ارمنستان را مخدوش کند و نادیده بگیرد و یا حتی از بین ببرد ایران با آن موافقت نخواهد کرد و البته فکر نمیکنم که امکان انجام دادن آن را هم داشته باشد. آذریها نیز این موضوع را میدانند و اگر قرار بود با ادعای تاریخی بتوانند مرز ایران و ارمنستان را از بین ببرند همین ادعای تاریخی میتواند در مورد خاک آذربایجان هم وجود مطرح شود. مطرح کردن ادعاهای تاریخی ممکن است کل نظم منطقه ای موجود را برهم بزند و در این حالت حتی ممکن است جمهوری آذربایجان خود قربانی این تغییرات شود.
تلاش برای حذف نام ارمنستان از همسایگان ایران!
همین ادعای تاریخی در مورد اوستیای جنوبی و آبخازیا وجود دارد. اگر قرار بر طرح موضوعات تاریخی باشد کلیت جغرافیای سیاسی منطقه دستخوش تغییر و تحول میشود. تا ۱۵۰ سال پیش که جمهوری آذربایجانی وجود نداشت. در حال حاضر این امر برای من موضوع سوال است که چرا آذریها باید موضوعات و مباحثی را مطرح کنند که قطعاً مشکلات جدیدی را برای خودشان نیز، ایجاد میکند! امیدوارم باکو در نهایت دریابد که به صرف ادعای تاریخی نمیتواند جغرافیای سیاسی منطقه را تغییر دهد. این نکته بسیار مهمی است. آذربایجان باید بداند براساس توافق آلماتی، مرزهای شوروی را به رسمیت شناخته است و حق ندارد بعد از امضای پیمان آلماتی در سال ۱۹۹۱ آن را به راحتی زیر سوال ببرد و یا نقض کند. همچنانکه ارمنستان نیز ادعاهای تاریخی در مورد حاکمیت بر بخش هایی از جمهوری آذربایجان را مطرح می کرد و به جایی نرسید. منظور من این است این ادعاهای تاریخی جز دردسر برای آذربایجان عایدی دیگری ندارد.
**نقش اسرائیل را در این زمینه چطور ارزیابی میکنید؟ ایران بارها به آذربایجان این موضوع را متذکر شده است که اسرائیلیها از خاک این کشور برای نقض حاکمیت ملی ایران، اقدامات خرابکارانه انجام میدهند و به تأسیسات هستهای کشورمان حمله میکنند. این دَست از اقدامات و تحریک آذربایجان برای مخدوش کردن مرز مشترک ایران و ارمنستان میتواند در یک راستا تلقی شود؟ البته ایران تاکنون واکنشی نسبت به استفاده تل آویو از خاک باکو برای حمله به تهران انجام نداده است. آیا این صبر استراتژیک ایران، پایانی دارد؟
هر گونه درگیری میان ایران و جمهوری آدربایجان به نفع اسرائیلیها است و اسرائیلیها به دنبال اجرای چنین نقشهای هستند. این نقشه مسلم اسرائیل و آمریکا است که ایران را با آذربایجان درگیر کنند. مدارای ایران با جمهوری آذربایجان هم به معنای دیپلماسی التماسی نیست. این ادعایی است که به اشتباه در رسانهها درج و بر روی مصادیق آن نیز مانور داده میشود. اتفاقاً ایران از موضع قدرت در این موضوع وارد شده است. تعدادی از رسانهها معتقدند که ما با آذربایجان مماشات میکنیم و این موضوع در راستای اجرای دیپلماسی التماسی است. درحالی که ایران خرمندانه در تلاش است که وارد درگیری با آذربایجان نشود. وارد زمین جنگی نشود که طرف دیگر آن اسرائیل و آمریکا قرار دارند. ایران ابزارهای متعددی دارد تا جمهوری آذربایجان را به تجدیدنظر وادار کند. برهمین اساس نباید مذاکرات ایران با مقامات آذربایجانی و یا پافشاری بر مقوله گفت و گو و اینکه باکو نباید ادعای تاریخی خود در رابطه با مرز مشترک ایران و ارمنستان را تکرار کند ، به پای سیاست التماسی بگذاریم. ایران چندی پیش به صورت قاطع با برگزاری رزمایشی نظامی در رابطه با تعدی احتمالی آذریها به مرز مشترک ارمنستان و ایران هشدار داد و یا با ایجاد پل شناور بر روی رودخانه ارس به صورت کاملاً مشخص این پیام را برای باکو ارسال کرد که فکر برهم زدن مرز مشترک ایران و ارمنستان را از ذهن خود خالی کند.
میخواهم بگویم گاهی لازم به جنگیدن نیست گاهی میتوان با برگزاری یک رزمایش نظامی طرف مقابل را از هر گونه اقدام احتمالی برحذر داشت و پس از آن هم طرف مقابل را پای میز مذاکره با مقامات عالی رتبه سیاسیتان مانند وزیرخارجه نشاند تا خواستههایتان مطرح و پیگیری شود. یعنی بدون درگیری نظامی نقشههای دشمن را نقش برآب کرده و او را وادار به تجدید کنید. باید این را هم اضافه کنم که قطعاً ایران اهرمهای دیگری نیز دراختیار دارد که میتواند در زمان لازم از آنها استفاده کند. بنابراین مجدداً بر این موضوع تأکید میکنم که ایران به صورت کاملاً روشن و واضح گفته است که آذربایجان نمیتواند ادعایی در مورد مرز تاریخی ایران و ارمنستان داشته باشد اما میتواند از مسیر مورد اشاره تبادلات بازرگانی و اقتصادی خود را با نخجوان از طریق خاک ارمنستان کماکان ادامه دهد و ایران نیز مخالفتی با آن ندارد. به این منظورحدفاصل جمهوری آذربایجان تا نخجوان در خاک ارمنستان وجود دارد که این دو کشور میتوانند روابط اقتصادیشان را در این منطقه انجام دهند. باید توجه داشته باشیم که ترکیه با اصراری که بر گسترش پان ترکیسم و گسترش نفوذ خود از طریق پیوستن نخجوان به جمهوری آذربایجان از طریق استان سیونیک ارمنستان دارد اهدافش را پیگیری میکند اما اینکه بتواند چنین هدفی را محقق کند قطعاً شدنی نیست. چرا که موانع بسیار زیادی هم از طرف ایران و روسیه و هم ارمنستان در این مسیر وجود دارد. ضمن آنکه اجرای این سیاست منجر به افزایش درگیری و تعارض در منطقه میشود.
**من هنوز پاسخ، سوالی که داشتم را دریافت نکردهام. از شما سوال کردم با توجه به تأکید ایران بر سیاست صبر استراتژیک آیا این سیاست باید کماکان ادامه داشته باشد؟
من در مورد سیاست مقابله با اسرائیل توضیح دادم. ایران به جای درگیر شدن با اسرائیل در جمهوری آذربایجان ، در جای دیگری جواب این رژیم را میدهد و البته تاکنون نیز اینچنین بوده است.
**به هر حال باکو تاکنون در همان راستایی که اسرائیلیها میخواهند علیه ایران حرکت کرده است. زمانیکه خاک این کشور را در اختیار کسانی قرار میدهد که اقدام به عملیات خرابکارانه در ایران میکنند یعنی از موضع آنها حمایت میکند. بحث جنگ نیست اما باید این کشور به شکلی متوجه نتیجه اقدامات خود باشد.
جمهوری آذربایجان از این موضوع آگاهی دارد و با هشدارهای داده شده نیز متوجه اقدامات خود شده است اما پاسخی که به عملیات خرابکارانه اسرائیلیها داده شده است نه در خاک این جمهوری بلکه در مناطق دیگری بوده است. میخواهم بگویم آنچه از سوی ایران در این رابطه صورت گرفته تدبیر درست و منطقی بوده است. با وجود آنکه طرف آذری تاکنون مسئولیت این اقدام ها را نپذیرفته است ،اما به خوبی میداند که خاک کشورش را برای عملیات خرابکارانه علیه ایران در اختیار دشمن کشورمان قرار داده است. در همین رابطه ایران باید مدارک کافی دال بر آگاهی کشورمان از اقدامات خرابکارانه اسرائیل از طریق خاک آذربایجان را در اختیار مقامات باکو قرار داده است. در این شرایط معتقدم ایران هر آنچه میتوانست انجام دهد، تاکنون انجام داده و این سیاست را کماکان ادامه خواهد داد. نکته مهم دیگری که باید به آن اشاره کنم این است که مقتضی است که ما فکر و برنامهای برای جریان نفوذ در داخل کشورمان داشته باشیم چرا که اگر عوامل نفوذی نبودند آنها (اسرائیلیها) نمیتوانستند به اهدافشان دست پیدا کنند. این موضوع یکی از تهمیدات مهمی است که باید به آن توجه شود؛ در صورت نبود عوامل داخلی، اسرائیلیها نمیتوانند کاری از پیش برند.
**به صورت کلی تأثیر روابط اسرائیل با جمهوری آذربایجان بر روابط ایران با آذربایجان را چطور ارزیابی میکنید؟ آیا تهران میتواند امیدوار باشد که زمانی آذریها به دلیل مشترکات فرهنگی و تاریخی و مذهبی که با کشورمان دارند دَست از حمایت از موضع تل آویو بردارند؟
واقعیت این است که آذربایجان یک کشور مستقل است که میتواند با هر کشور و یا رژیم دیگری هر شکل رابطهای را داشته باشد و ما نمیتوانیم برای کشورها تعیین تکلیف کنیم که با کدام کشور ارتباط داشته باشند و یا بالعکس. این سیاست به جایی نمیرسد. آیا ما میتوانیم به ترکمنستان بگویم که با اسرائیل رابطه نداشته باشد؟ یا به روسیه؟ در شرایط فعلی که روسیه از بالاترین سطح روابط با اسرائیل برخودار است. یا به کشور چین که بیشترین رابطه را با اسرائیل دارد. یا هندیها که عالیترین مناسبات نظامی را با اسرائیل به پیش می برند. ما که نمیتوانیم برای کشورهای دنیا تعیین تکلیف کنیم. ما تنها میتوانیم از موضع درست و منطقی خودمان در برابر آاذربایجان دفاع کنیم و از آنها بخواهیم که با دشمن ما علیه ایران متحد نشوند. و یا اینکه امکانات خود را برای حمله به ایران در اختیار دشمن ما قرار ندهند. در اینصورت حق ما است که اعتراض خود را مطرح کنیم و منتظر پاسخ طرف مقابل هم باشیم. اما نمیتوانیم مانع از روابط باکو با تل آویو شویم. جمهوری آذربایجان و اسرائیل از سال 1370تاکنون رابطه داشتهاند. ما نیز نمیتوانیم نسبت به بازگشایی سفارتخانهها و ارتقای مناسباتشان اعتراض کنیم. هشدارهای ما باید نسبت به اتحاد علیه ایران باشد. این موضع را باید با قدرت به آذریها نشان دهیم که تاکنون نیز اینچنین بوده است اما متأسفانه همان طور که گفتم در برخی از رسانههای ایران به گونهای نشان داده میشود که گویی جز جنگ چاره دیگری وجود ندارد این در حالی است که جنگ و درگیری میان ایران و جمهوری آذربابجان در راستای تمایلات آمریکا و اسرائیل است.