ضرورت از سرگیری روابط ایران و عربستان
نویسندگان: حسن بهشتی پور مجتبی میر زرندی
چکیده مطلب:
ایران و عربستان با در نظر گرفتن مولفههای تاثیرگذار قدرت که در اختیار دارند به عنوان دو قدرت بازیگر بزرگ منطقهای در خلیج فارس و حتی غرب آسیا شناخته میشوند. این دوکشور با توجه به اشتراکاتی که از منظر تاریخی، فرهنگی، دینی و ... دارند؛ باوجود اختلافات متعدد که مهمترین آنها به نوع تلقی وهابیت از دین اسلام و نوع برداشت امام خمینی(ره) از اسلام ناب محمدی(ص) مربوط می شود ، می توانند به سمت عادی سازی مناسبات و سپس گسترش آن گام بردارند.
در پژوهش حاضر باهدف شناخت موانع همکاری و چالشهای پیش روی عادی سازی روابط دو کشور و همچنین ارائه راهکار برای گسترش روابط ایران و عربستان سعی شده است بحث ضرورت از سرگیری روابط ایران و عربستان از منظر منافع ملی تحلیل شود. مساعی اصلی نویسندگان در این پژوهش با استفاده از روش تحلیل علی و کتابخانه ای به این سوال مهم که ایران و عربستان باوجود اختلافهای اساسی و رقابت گسترده که در مواردی به جنگ نیابتی هم کشیده شده است چگونه میتوانند به سمت عادیسازی مناسبات پیش بروند، پاسخ علمی و قابل اجرا داده شود.
پرسش فرعی این پژوهش راههای ایجاد نوعی همکاری منطقهای در خلیج فارس بوده است. برای پاسخ به این پرسش ها ضمن بررسی پیشینه روابط ایران و عربستان، علل و عوامل اصلی ریشه های اختلاف همچون ساختار و بافت سیاسی-جغرافیایی عربستان سعودی و ... مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است.
فرضیه اصلی مقاله ضرورت از سرگیری روابط دو کشور و تاثیرات مثبت منطقه ای آن با استفاده از نظریه باری بوزان مبتنی بر سطح تحلیل منطقهای تحلیل شده است. درآخر نیز با بررسی پتانسیل هر دوکشور در ساختارهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی منطقهای و نوع همکاریهایی که هر دو کشور در حوزههای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و ... میتوانند با هم داشته باشند تاثیرات این همکاری بر ایجاد ثبات و امنیت در منطقه خلیج فارس و در وهله کلانتردر حوزه غرب آسیا ، ضروری دانسته شدهاست.
واژه های کلیدی: ایران ، عربستان، همکاری منطقه ای ، موانع همکاری ، امنیت منطقه ای، ثبات
مقدمه:
ایران و عربستان با درنظر گرفتن مولفههای تاثیرگذار بر قدرت کشورها بیتردید دو قدرت منطقهای در خلیج فارس محسوب میشوند. با وجود آنکه هردو کشور اشتراکات متعددی از منظر دینی، تاریخی، فرهنگی و ... دارند؛ در عین حال با یکدیگر تفاوتهای قابل توجهی نیز دارند که میتوان از آن به عنوان نوعی مانع در همکاریهای این دو کشور یاد کرد. اصلیترین این تفاوت در حال حاضر نوع برداشتی است که وهابیت از دین اسلام دارد که با آن برداشتی که امام خمینی(ره) از اسلام داشت و تحت عنوان "اسلام ناب محمدی" شناخته میشود کاملا متفاوت و گاهی در تضاد کامل است. با این حال هر دو کشور میدانند قادر به حذف طرف مقابل نیستند و باید به سمت نوعی روابط مسالمتآمیز بر اساس اصول همسایهداری پیش بروند.
این دو قدرت به عنوان یک واقعیت ژئوپولیتیک در شمال و جنوب جغرافیای خلیج فارس، از یکسو بر تحولات کشورهای منطقه از جمله عراق، یمن، و کمی دورتر سوریه و لبنان و حتی افغانستان تاثیرگذار هستند. و از سوی دیگر روابط دو کشور تحت تاثیر سیاستهای قدرتهای سلطه جو در منطقه مانند آمریکا و انگلیس قرار دارد.
در مقاله پیش رو با اتکاء به نظریه "باری بوزان" تلاش شده از سطح تحلیل داخلی عربستان و سطح بینالمللی گذر کرده و به سطح تحلیل منطقهای برسیم. زیرا این نظریه میتواند پاسخگوی سئوال اصلی این مقاله باشد. سئوال این است که آیا ایران و عربستان باوجود اختلافهای اساسی و رقابت گسترده که در مواردی به جنگ نیابتی هم کشیده شدهاست میتوانند به سمت عادیسازی مناسبات پیش بروند و در نهایت نوعی همکاری منطقهای را در خلیج فارس بنیان بگذارند؟ برای پاسخ به این پرسش اساسی در صدد اثبات این فرضیه هستیم که ایران و عربستان با وجود همه رقابتها و اختلافهای بنیادی که با هم دارند؛ اگر موفق شوند مناسبات خود را به سمت عادیسازی و سپس گسترش روابط منطقهای پیش ببرند، خواهند توانست در وهله اول منشاء ثبات و امنیت در منطقه خلیج فارس باشند و در وهله دوم به برقراری ثبات و امنیت و همکاری در غرب آسیا کمک کنند.
البته ارایه هر گونه راه حلی نمیتواند بدون در نظر گرفتن موانع جدی موجود در راه تحقق چنین هدفی باشد. به همین دلیل در مقاله پیش رو سعی شده ضمن شناسایی و معرفی این موانع، با اتکاء به تحلیل امکانات بسیار خوب موجود برای ایجاد همکاری بین دو کشور، راههای برطرف کردن موانع موجود و رسیدن به نقاط مشترک بررسی شود.
سرانجام اینکه ایران و عربستان چگونه میتوانند به منافع مشترک برای رسیدن به یک همکاری پایدار در سطح منطقه برسند، دغدغه اصلی نویسندگان این مقاله است.
پیشینه روابط ایران و عربستان
تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، ایران و عربستان به عنوان دو قدرت متحد انگلیس و آمریکا در خلیج فارس، یک رابطهی مبتنی بر رقابت و همکاری داشتند. برای مثال این دوکشور در چارچوب اوپک با یکدیگر همکاری نزدیکی داشتند اما در چارچوب جهان اسلام با یکدیگر رقابت میکردند. پس از وقوع انقلاب اسلامی، نه فقط عربستان سعودی بلکه تمام کشورهای منطقه مانند ترکیه، مصر و شیخ نشینهای خلیج فارس و انگلیس و آمریکا احساس خطر کرده و به همین دلیل یکی از مهمترین اقدامات آنها تشکیل شورای همکاری خلیج فارس و بعدها یک نیروی زمینی مشترک تأسیس کردند که به عنوان یک سپردفاعی نظامی مشترک بین شش کشور عضو علیه تهدیدات عمل کند.[1]
در این سالها ایران و عربستان به دلایل متعدد مناسباتشان تحت تاثیر حوادث مختلف قرار داشت زمانی قیام در مسجد الحرام در 25 آبان سال 1358، به ایران نسبت داده شد[2] و در سال 1365 در چمدانهای حجاج ایرانی اسلحه و مواد منفجره پیدا شد که به جریان انحرافی سیدمهدی هاشمی نسبت داده شد.[3] همچنین در9 مرداد 1366 حجاج ایرانی در تظاهرات برائت از مشرکین در مکه توسط نیروهای سعودی به خاک و خون کشیده شدند که همین موضوع تا مدتها روابط دو کشور را تیره ساخت.[4] تا اینکه در حاشیه اجلاس فوقالعاده سران کشورهای اسلامی در اسلام آباد فروردین 1376 طی ملاقات هاشمی رفسنجانی رئیس جمهوری وقت ایران با عبدالله ولیعهد وقت عربستان تحول مثبتی در روابط دو کشور بوجود آمد. [5]بطوریکه عبدالله ولیعهد وقت به عنوان عالیترین مقام عربستان پس از پیروزی انقلاب به ایران سفر کرد و در اجلاس سران کشورهای اسلامی در تهران در سال 1376 شرکت نمود. با بهبود مناسبات ایران و عربستان طی دهه 1375 تا 1385 توافق مهم امنیتی بین ایران و عربستان در 28 فروردین 1380 [6] نشان داد دو کشور میتوانند با وجود اختلافهای مبنایی همکاریهای مثبت در کلیه زمینهها از جمله مسائل امنیتی در منطقه داشته باشند.
پس از توافق ایران با شش قدرت جهانی در برجام ، عربستان سعودی از افزایش قدرت منطقهای ایران احساس نگرانی کرد و با توجه به جنگ نیابتی که در سوریه و عراق جریان داشت در عمل دهه 1385 تا 1395 روابط دو کشور مجددا وارد تنش سیاسی و امنیتی شد. بدترین آن 2 مهر 1394 منجر به فاجعه منا شد که 465 کشته و مفقود برجای گذاشت.[7] پس از اعدام شهید آیتالله نمر در ۱۲ دی ۱۳۹۴[8] و اشغال کنسولگری عربستان در مشهد و سفارت این کشور در تهران در همان روز، روابط سیاسی دو کشور در 13دی ماه 1394 از سوی عربستان قطع شد.[9]
پس از گذشت یک دوره ده ساله تنش در روابط دو کشور، طی دو سال اخیر بیش از پنج دور مذاکرات بین ایران و عربستان برگزار شده است که آخرین مورد آن به نقل از منابع مطلع در بخش امنیتی موفقیتآمیز بوده و قرار است در بخش سیاسی مذاکرات توسط وزارت خارجه دو کشور پیگیری شود.[10] به نظر میرسد با توجه به تحولات منطقه دو کشور ترجیح دادند دور جدیدی از مناسبات را آغاز کنند که تحلیل آن را در ادامه میخوانیم.
ادبیات پژوهشی مقاله
در این نوشتار سعی شده است براساس نظریه باری بوزان( Barry Buzan) روابط بین ایران و عربستان در چارچوب یک همکاری منطقهای تحلیل شود. باری بوزان در کتاب "مردم، دولتها و هراس" بر این باور است که سطوح تحلیل ملی و بینالمللی نمیتواند برای تجزیه و تحلیل مسائل مربوط به مناطق مناسب باشد، برای رفع این نقیصه او یک سطح تحلیل منطقهای را پیشنهاد میدهد. از نگاه بوزان سطح تحلیل منطقهای تلاش در جهت پر نمودن شکاف میان سطح خواستهها و منافع دولتها و نظام حاکم بر نظام بینالملل صورت میگیرد. [11]
براساس نظریه «مجموعه امنیتی منطقهای» (Regional security complex)، امنیت هیچ کشوری تنها متکی به یک کشور نیست و در نتیجه نمیتوان برای تبیین تحولات جاری یک کشور تنها بر سطح تحلیل امنیت ملی متکی بود. از طرفی، سطح تحلیل امنیت جهانی نیز بسیار کلی و امکان درک ابعاد آن و تطبیق دادن مؤلفههای تشکیل دهنده امنیت جهانی بر امنیت ملی بسیار دشوار و در مواردی ناممکن است. بنابراین بوزان معتقد است میتوان از طریق شناخت عوامل ایجادکننده و عناصر تاثیرگذار بر امنیت منطقهای، در هر دو سطح تحلیل امنیت ملی و جهانی به خوبی مؤلفههای تاثیرگذار و تاثیرپذیر را شناسایی و تحلیل کرد. ازجمله این مولفهها وابستگی متقابل امنیت کشورهای یک منطقه به یکدیگر و نیز استفاده از فرصتهای مشترک برای مقابله با تهدیدهای موجود در سطح منطقه را میتوان مورد توجه قرار داد. همچنانکه باید توجه کنیم امنیت کشورهای تشکیل دهنده یک منطقه بر فرایند نظام قدرت در عرصه جهانی تاثیرگذار است اما تنها با شناسایی و درک عمیق پویشهای امنیت منطقهای، میتوان ابعاد آن را به درستی درک و تحلیل کرد. براین اساس اگر بخواهیم واقع بینانه تحولات آینده مربوط به مناسبات ایران و عربستان را پیش بینی کنیم میتوان بر اساس نظریه بوزان تحولات ناشی از سیاست داخلی کشورهای منطقه را در کنار مؤلفههای تاثیرگذار بر همکاریها و تعارضهای موجود در منطقه خلیج فارس به همراه عوامل مرتبط با این موضوع در تحولات بین المللی، به صورت بافتی منسجم و مرتبط با هم در نظر بگیریم.
تاکید دیگر باری بوزان این است که سیاست داخلی کشورها را باید در کنار سیاست خارجی و تحولات و مناسبات پیرامون آن به عنوان یک کل واحد و در کنار یکدیگر نگریست و نباید کل توجه را معطوف به سیاست داخلی یک کشور کرد؛ در این صورت میتوان عوامل و مولفههای شکلگیری یک رابطه خوب یا یک رابطه مبتنی بر تهدید را شنایی کرد و یک مدل موفقیتآمیز را برای حل مشکلات موجود و برطرف ساختن موانع ارائه داد؛ مدلی که تهدیدات را به حداقل برساند و نقاط قوت موجود را تقویت کند و به یک طرح جامعی که بتواند همکاریهارا شکل دهد بتوان رسید.[12]
با توجه به مدل باری بوزان میتوان به این نتیجه رسید که ایران و عربستان وابستگیها یا دلبستگیهای در منطقه و جهان دارند که باید شناسایی کرد تا بتوان پیبرد از چه طریق میتوان یک همکاری پایدار که به ثبات و امنیت خلیج فارس کمک کند، ایجادکنیم.
در مقابل این نظریه، نظریه موازنه تهدید استفان والت نیز مطرح میشود که معتقد است دولتها برای حفاظت از خود به سمت اتحاد و ائتلاف روی میآورند و نگاهی که در این موازنه و اتحادها و ائتلافها وجود دارد، نگاهی مبتنی بر تهدید است؛ به عبارت دیگر براساس تهدیدهایی که کشورها حس میکنند و همچنین قدرت بازیگران مطرح در سطح بینالمللی و همچنین این مقوله که دولت در چه مکان جغرافیایی قرارگرفتهاست و در حال چه نوع فعالیتی است و چگونه از تواناییهای خودش استفاده میکند[13]؛ با توجه به این مولفهها تهدیدها شناسایی میشود و با توجه به این تهدیدها مدلی ارائه میشود که این تهدیدها به حداقل برسد، یکی از مدلها جهت کاهش تهدیدها به بیان اقای استفان والت، موازنه تهدید است؛ براساس نظریه والت کشورها میتوانند برای کاهش تهدید به همکاری با متحدانشان برسند.
نقدی که میتوان به این دیدگاه داشت این است که همکاری براساس تهدید پایدار نخواهد بود زیرا زمانی یک همکاری پایدار میتواند شکل گیرد که بر اساس منافع مشترک شکل بگیرد. بنابراین بجای ایجاد انگیزه از طریق شناسایی تهدیدها میتوان منافع مشترک را بین کشورهای منطقه تعریف کرد و براساس نظریه باری بوزان همکاری "مجموعه امنیتی منطقهای" را ایجاد کرد.
بر این اساس برای آنکه تحلیل واقع بینانهای از شرایط دو کشور و منطقه داشته باشیم ابتدا لازم است با ساختار حکومت عربستان سعودی و عامل پیوند دهنده سرزمینی و پایداری قدرت در خاندان آل سعود آشنا شویم و برای پیش بینی تحولات آینده روابط ایران و عربستان در دوران پادشاهی محمدبنسلمان، به ساختار و بافت حکومت در عربستان توجه کافی شود.
ساختار حکومت و بافت دوگانه قدرت در عربستان
گرچه سابقه تشکیل عربستان به سال 1744 م/1123خ باز میگردد[14] اما در عمل این کشور پس از دست به دست شدن بین امپراتوری عثمانی و امپراتوری بریتانیا، از سال1299 تا 1300 خ /1921تا 1920/م وارد مرحله جدیدی از تاریخ خود شد. در این دو سال، انگلیس دو اقدام بسیار مهم در منطقه خلیج فارس انجام داد. اول به قدرت رساندن رضا خان در ایران در جریان کودتا 1299 بود. دومین اقدام انگلیس درسال1300 خورشیدی در سرزمین نجد که بخش مرکزی عربستان امروز است؛ به اجرا گذاشته شد. در این سال عبدالعزیز بن سعود با پشتیبانی انگلیس بر سرزمین نجد حاکم شد. در ادامه عبدالعزیز چهارسال بعد توانست همزمان با تاجگذاری رضاخان در ایران بر منطقه حجاز که شامل مکه و مدینه میشود؛ نیز مسلط گردد.[15] تحکیم حاکمیت آلسعود بر سرزمین نجد و حجاز در سایه سیاست انگلیس محقق شد که توانست وحدت عملی بین دو متحد خود یعنی آل شیخ عبدالوهاب و آل سعود بوجود آورد. بر اساس این توافق خاندان آل شیخ که متعلق به خاندان شیخ عبدالوهاب، بنیان گذار جریان فکری وهابی در عربستان بود و خاندان آل سعود که متعلق به عبدالعزیز بن سعود بود؛[16] با هم متحد شدند. سالها بعد این دو جریان قدرتمند در عربستان تحت اشراف انگلیس، با هم تقسیم کار کردند بدین شکل که آل سعود مسئولیتهای سیاسی، امنیتی، نظامی و دفاعی را درعربستان برعهده گرفت و آل شیخ که جریانی مذهبی بود، مسئولیتهای فرهنگی و ایدئولوژیک مانند اداره وزارتخانههای فرهنگ و ارشاد، اوقاف و کلیه امور انتشاراتی و رسانهای در عربستان را دنبال میکند.[17] این اتحاد با پشتیبانی انگلیس سرانجام توانست با تسلط بر مناطق جنوبی عربستان درعسیر، احساء و نجران در سال 1932 دولت یکپارچه آل سعود بر کل شبه جزیره عربستان حاکم کند. [18]
بافت حکومت عربستان سعودی ماهیت قبیلهای دارد. اما در عین حال ساختار اصلی قدرت بر دو ستون اصلی از منظر جغرافیایی به سرزمین حجاز و نجد متکی است، و از منظر سیاسی و حکومتی نیز به آل سعود و آل شیخ تقسیم میشود. بر اساس توافق انجام شده عناصر وابسته به خاندان آلشیخ که باورهای وهابی و رفتارهای قشری و برداشت متحجر از اسلام دارند ، جریانهای جریانهای تکفیری- سلفی و جریانهایی که در غرب به اصطلاح بنیادگرایی اسلامی شناخته میشوند، پشتیبانی فکری و حمایت مالی میکند. البته طبیعی است که جریان امنیتی و سیاسی در آل سعود نیز با آنها برای پیشبرد اهداف کلان عربستان همکاری میکنند.
همچنان که در عراق، سوریه، لبنان، افغانستان و پاکستان شاهد آن هستیم که دولت عربستان سعودی به جریانهای فکری مانند داعش درعراق، جبهه النصره در سوریه، طالبان در افغانستان ، دیوبندی در پاکستان و اعراب افغان[19]، با آل شیخ و دستگاه امنیتی عربستان ارتباط نزدیکی دارند . [20]
نکته مهم در تحلیل ساختار قدرت عربستان توجه به این واقعیت است که جریان آلسعود برخلاف جریان آلشیخ یک جریان فکری کاملا سکولار و غرب باور است. این جریان طی هفت دهه گذشته بیشتر دنبال افزایش تعاملات عربستان سعودی با غرب بوده است؛ در نقطه اوج این جریان سکولار آلسعود، سلمان پادشاه فعلی که در سوم بهمن 1393 ( 23 ژانویه 2015 ) پادشاه شد و دو سال بعد پسرش محمد را در دوم بهمن 1395 (21 ژانویه 2017) به عنوان ولیعهد معرفی کرد، اصلاحات بسیار وسیعی در بخشهای مختلف سیاسی(برگزاری نخستین انتخابات شورای شهر)، امنیتی (تغییرات وسیع کادرهای امنیتی ازجمله حذف بندر بن سلطان)، اقتصادی(اصلاح امور بانکی و سرمایه گذاری خارجی)، فرهنگی(اجازه دادن به فعالیت تئاتر و سینما که تا پیش از آن ممنوع بود) و اجتماعی (اجازه رانندگی به بانوان و شرکت در استادیومهای ورزشی برای دیدن مسابقات)، انجام دادهاست. این اصلاحات در عمل موقعیت خاندان آل شیخ را تضعیف کرده و به تقویت جریان غربگرا در عربستان کمک کردهاست. به عبارت دیگر پیوند ناگسستنی بین آلشیخ و آل سعود در دوران پادشاهی سلمان و ولیعهدی محمدبنسلمان روز به روز رو به افول و تضعیف شدن بیشتر است.
برای مثال اجازه میدهند بانوان به استادیوم ورزشی بروند، تئاتر و سینما که سالها در عربستان تعطیل بود، دوباره احیا شد، بحث رانندگی بانوان و بحث تشکیل شوراهای محلی و ... از جمله اصلاحاتی بود که محمدبنسلمان در دستور کار قرار داد. این اصلاحات درست برخلاف نظریات آل شیخ است و موجب تضعیف این جریان فکری میشود و بلعکس جریان سکولار در عربستان سعودی در حال تقویت است.
نکته مهم دیگر اینکه در خاندان آل سعود ما شاهد رقابت درونی بین خاندان شَمری و سدیری هستیم که هر کدام درون قبایل عربستان و شورای سلطنتی این کشور نفوذ و جایگاه خاص خود را دارند بنابراین در تحلیل روابط ایران و عربستان باید به جزئیات موجود در ساختار و بافت حکومتی عربستان و مخالفان آن توجه کافی داشته باشیم. در ادامه به بحث اهمیت و تاثیرات منطقهای بهبود مناسبات ایران و عربستان پرداخته خواهد شد.
1- اهمیت عادی سازی روابط ایران و عربستان در منطقه
مناسبات ایران قبل از انقلاب اسلامی برپایه همکاری و رقابت بود و بعد از انقلاب بیشتر به سوی رقابت و تنش میل پیدا کرده است. اما همانطور که اشاره شد، ایران و عربستان سعودی به عنوان دوقدرت منطقهای در خلیج فارس یکسری نقاط اشتراک منافع و یکسری نقاط تعارض منافع دارند. از منظر ساختار حکومتی نقطه تفاوت اساسی این دو کشور پدیدهای به نام انقلاب اسلامی است که اصولا بنیاد آن براساس اندیشههای امام خمینی(ره) و برداشت نابی از اسلام است که موسوم به اسلام ناب محمدی است، کاملا متفاوت با برداشت عربستان سعودی که مبتنی بر اساس تفکرات وهابیگری و آل شیخ است؛ که در تشریح ساختار و بافت حکومت عربستان توضیحات مهمی ارایه شد. این تفاوت ماهوی و این دو برداشت کاملا متضاد از اسلام عملا موجب شده است بسیاری از زمینههایی که میتواند همکاری ژئوپلیتیکی، ژئواستراتژیکی، ژئوکالچری و ژئواکونومیکی بین ایران و عربستان را شکل بگیرد تحت تاثیر این اختلاف مبنایی قرار گرفته است .
در ادامه می خواهیم به این نکته مهم بپردازیم که باوجود اختلاف دیدگاه درباره برداشت از اسلام و علی رغم رقابت های منطقه ای بین دو کشور، منافع بلند مدت ایران و عربستان ایجاب می کند که با همه امکانات خود ظرفیت های موجود در مسیر ایجاد همکاری های پایدار بین دو کشور را شناسایی کرده و با بکارگیری دیپلماسی، این ظرفیت های بالقوه را در عمل به همکاری های پایدار در جهت ایجاد صلح و ثبات منطقه تبدیل کنند.
الف: همکاریهای فرهنگی با محوریت گردشگری فرهنگی و مذهبی
گردشگری فرهنگی یکی از زمینههای بسیار مناسب برای توسعه همکاریهای ایران و عربستان به شمار میرود. زیرا منافع مشترک و پایدار تعریف شده و شناخته شده بین دو کشور در این زمینه موجود است. بسیاری از ایرانیها علاقهمند به سفر به عربستان و بجا آوردن اعمال واجب دینی(حج) و یا مستحبی حج عمره و زیارت پیامبر(ص) و ائمه اطهار در آرامگاه بقیع هستند. همچنین بسیاری از اهالی عربستان بویژه شیعیان عربستان مایل هستند به شهرهایی چون، مشهد، قم، شیراز و اصفهان و سایر شهرهای مذهبی و دیدنی در ایران سفر کنند. همچنین از نظر همکاری منطقهای در زمینه گردشگری مذهبی ایران، عراق وعربستان میتوانند با تاسیس یک بزرگ راه استاندارد بین المللی با سرمایه گذاری مشترک سه کشور که از مشهد شروع شود به تهران و اصفهان و شیراز از آنجا به نجف و کربلا و در نهایت جده مدینه و مکه ختم شود. این بزرگراه یک پیوند نمادین را بین اماکن مذهبی و گردشگری سه کشور ایجاد میکند. درصورت موفقیت چنین طرحی در زمینه گردشگری مذهبی حتی سایرکشورها مانند سوریه، امارات، قطر، کویت ، پاکستان و افغانستان نیز میتوانند در گسترش این طرح مشارکت کنند.
ب: همکاریهای در زمینه انرژی
ایران و عربستان هر دو بزرگترین ذخایر نفت و گاز دنیا را دارند و از جمله مهمترین تولید و صادر کنندگان انرژی در جهان محسوب میشوند. با آنکه هر دو در بازار انرژی دنیا رقیب هم به شمار میروند اما ایران و عربستان در چارچوب اوپک همکاری بسیار خوبی میتوانند داشته باشند در هفت دهه گذشته ایران بیشتر به دنبال راهبردی کنترل سقف تولید دراوپک بوده و عربستان به دنبال اجرای راهبرد کنترل قیمت که این دو مکمل هم هستند. بنابراین ایجاد هماهنگی بین دو کشور، تاثیر تعیین کنندهای بر ایجاد ثبات در بازار انرژی به نفع تولید کنندگان و مصرف کنندگان این بازار خواهد داشت. بویژه اگر این همکاری بر اساس مدل بوزان بتواند با کشورهای تولید کننده نفت غیر اوپک مانند روسیه توسعه پیدا کند. دراین صورت جایگاه و میزان تاثیرگذاری اوپک بربازار جهانی نفت وانرژی افزایش پیدا میکند. بنابراین میتوان بجای تقابل در اوپک، همکاری را جایگزین کرد و محور اصلی این همکاری، ایران و عربستان باشند.
2- تاثیر همکاری ایران و عربستان بر کاهش تنش و ایجاد ثبات
با آنکه ایران و عربستان به عنوان دو کشور در تنظیم مناسبات خود تصمیمگیر اساسی هستند اما خواه و ناخواه مناسبات آنها از یکسو تحت تاثیر سیاستهای آمریکا و متحدانش انگلیس و اسرائیل در منطقه است و از سوی دیگر بر تحولات جاری در یمن، عراق، سوریه، لبنان و حتی افغانستان تاثیرگذار است. بنابراین برای رسیدن به راه حلهای منطقی در جهت توسعه روابط دوجانبه، در ادامه به تحلیل وضعیت کنونی و سپس در صورت بهبود مناسبات ایران و عربستان، به تاثیرگذاری آن بر روند تحولات آتی منطقه میپردازیم.
الف: تاثیرپذیری از سیاستهای آمریکا و اسرائیل در منطقه
روابط ایران و عربستان سعودی تحت تاثیر کشورهای ثالث قرارگرفته است و این موضوع بسیار مهمی در شکلگیری روابط مجدد ایران و عربستان میتواند باشد. برای مثال میتوان اشاره کرد که نوع رابطه آمریکا با عربستان سعودی طی سالهای گذشته بسیار در روابط ایران و عربستان تعیین کننده بودهاست، به عبارت دیگر روابط ایران و عربستان مستقل از قدرتهای سلطهجو مانند انگلیس در قبل از1971 و آمریکا در بعد از 1971 نبودهاست؛ درحالی که اگر این دوکشور(عربستان و ایران) بتوانند روابط خودشان را مستقل از روابط آمریکا و عربستان و انگلیس تعریف کنند، بهتر میتوانند مشکلات خود را حل و فصل نمایند. همچنانکه در سالهای اخیر شاهد هستیم که مناسبات عربستان سعودی با ایران تحت تاثیر روابط این کشور با آمریکا قرار دارد؛ یا به عبارت دیگر، این که چه نوع مناسباتی بین ریاض-واشنگتن برقرار است تاثیرگذار بر روابط تهران-ریاض است. همچنان که در موضوع برجام، زمانی که ایران با شش قدرت جهانی به توافق رسید، عربستان سعودی از ارتقاء جایگاه منطقهای ایران، احساس نگرانی کرد ودر نتیجه با تمام امکانات موجود سعی کرد برجام در اجراء به نتیجهای نرسد. بنابراین این نکته بسیار حائز اهمیت است که زمانیکه میخواهیم برای بهبود روابط ایران و عربستان برنامهریزی کنیم، به این عامل مهم توجه داشته باشیم که روابط ایران و عربستان تحت تاثیر روابط با آمریکا از طرف ریاض است و نوع تعاملات ایران با آمریکا نیز بر روی روابط با عربستان خواه یا ناخواه تاثیرگذار خواهد بود. بنابراین نباید فراموش کرد هرچقدر تعارضات بین ایران و کشورهای منطقه بیشتر باشد به نفع آمریکا و اسرائیل است که از این اختلافات بهرهبرداری میکنند. و برعکس وقتی ایران و کشورهای منطقه بتوانند مشکلات خود را حل و فصل کنند در واقع سیاستهای تفرقه افکنانه قدرتهای مداخلهگر در منطقه خنثی و یا کم اثر میکنند.
عامل تعیینکننده دیگر در روابط ایران و عربستان نقش سیاستهای رژیم صهیونیستی در منطقه است. رژیم تل آویو طی سه دهه اخیر طرحی را برای ایرانهراسی در منطقه پیادهسازی کردهاست. محور اصلی این طرح این است که ایران به دنبال ساخت سلاح هستهای است. همچنین اسرائیل ایران را متهم به دخالت در امور سیاسی کشورهای منطقه میکند و ایران را به عنوان "عامل بی ثبات کننده در منطقه " معرفی میکند در واقع اینها زمینهسازی برای آن است که به کشورهای عربی منطقه بقبولاند که برای حفاظت خود در برابر تهدید ایران لازم است مناسبات خود را با اسرائیل علنی ساخته و گسترش دهید. این سیاست دقیقا در راستای رسیدن به دو هدف اساسی رژیم تل آویو از 1948 تاکنون است. اول عادیسازی یا مشروعیت بخشی به حکومت اشغالگر فلسطین، در قبال برقرار روابط با سایرکشورها به ویژه کشورهای عربی-اسلامی. دوم مظلوم نمایی و ایجاد جوی که بیان میکوشد هولوکاست را به عنوان واقعیت غیر قابل تردید مطرح ساخته و برجسته کند و خود را کشوری در معرض تهدید از سوی ایران تبلیغ نماید.
براساس همین دومحور سیاست خارجی اسرائیل، طرح صلح ابراهیم را با مشارکت آمریکاییها به اجرا گذاشتند چنین طرحی عملا دو محورمذکور را دنبال میکند. بنابراین بسیار حائز اهمیت است که توجه شود که یکی از عوامل اصلی نزدیک شدن امارت متحده عربی، بحرین، سودان و مراکش و مشارکت در طرح موسوم به صلح ابراهیم، بحث ایرانهراسی و وحشتی است که از ایران بوجود آوردهاند. البته در عین حال باید به این نکته توجه داشت که نباید اسیر این دام تحلیلی شد که بپنداریم اگر بر فرض مثال، اگر تهدید ایران نبود، مراکش، سودان، بحرین و امارات متحده عربی به سمت عادیسازی روابط با اسرائیل نمیرفتند؛ عامل ایرانهراسی بسیار تعیین کننده بوده اما تنها این عامل نبوده که این کشورها وارد دام اسرائیل شده و روند عادیسازی و مشروعیت بخشی را دنبال میکنند.
در روابط ایران و عربستان نیز اسرائیل در سالهای بعد از قطع روابط این دوکشور سیاستی که ذکر شد را دنبال کرد؛ با ترساندن عربستان از پیشرفتهای هستهای ایران سعی در ایجاد انگیزه در کشور عربستان داشتند تا عربستان نیز به مانند کشورهای مراکش، سودان، امارات و ... همان مسیر را تا عادیسازی روابط طی کند؛ منتهی به دلیل ملاحظاتی که عربستان در جهان اسلام دارد و ادعای رهبری جهان اسلام که عربستان در خصوص خود دارد در این قضیه هنوز به صورت علنی وارد نشده است، اگرچه به صورت مخفیانه این موضوع را دنبال میکند؛ مقصود از بیان چنین مطالبی این است که هرگونه عادی سازی روابط ایران و عربستان میتواند مانع از این شود که حداقل به طور علنی عادیسازی با اسرائیل را دنبال کند. مجددا قابل تاکید است که ایران و ایرانهراسی تنها عامل فشار و اهرم فشار به کشورهایی که عادیسازی با روابط را دنبال میکنند نیست و عوامل دیگری نیز تاثیرگذار بودهاند. لیکن ذکر این نکته مهم است که دقت شود که اگر مذاکرات ایران و عربستان سعودی به نتیجه برسد، کمک شایانی به متوقف شدن مسئله و طرحی موسوم به صلح ابراهیم که اسرائیل درحال پیادهسازی آن در منطقه است، میکند. اسرائیل قطعا از عادی سازی شدن روابط ایران و عربستان ناخشنود خواهد بود و تمام تلاشش را میکند که این کار انجام نشود اما آنقدرها هم قدرت تعیین کنندهای ندارد که بخواهد مانع چنین روابطی شود بلکه تنها میتواند کارشکنی کند. واقعیت این است که عربستان میتواند با ایران به توافق برسد هر چند اسرائیل از این توافق ناراضی باشد.
ب: تاثیر مثبت از سرگیری روابط تهران – ریاض بر کشورهای منطقه و جهان اسلام
واقعیت این است که از سرگیری روابط بین ایران و عربستان به دلایل متعدد از یکسو به نفع مردم ایران و مردم عربستان، وازسوی دیگر مردم منطقه وجهان اسلام است. زیرا این دوکشور وزن وتاثیرگذاری بالایی بر تحولات منطقه و جهان اسلام دارند. زیرا اگر ایران و عربستان موفق شوند مشکلات موجود درمنطقه را حداقل درپنج کشور به ترتیب ذیل کاهش دهند.
1- نخستین و مهمترین تاثیر آن بر روی جنگ در یمن است؛ زیرا کشور یمن دارای1300کیلومتر مرز مشترک در جنوب عربستان است و اگر روابط ایران و عربستان به سمت عادی شدن پیش برود برای طرف عربستان فوقالعاده مهم است که از نفوذ ایران بر حوثیها استفاده کند و ایران در جهت برقراری صلح مابین یمن و عربستان گام بردارد. اکنون با تشکیل شورای ریاست جمهوری جدید در یمن و کنارهگیری عبدربه منصور از قدرت، گام اولیه در این زمینه برداشته شدهاست. اگرچه این گام و برقراری آتش بس متزلزل است ولی در جای خود یک اقدام مهم برای رسیدن به توافق محسوب میشود.
2- دومین تاثیر بهبود مناسبات تهران با ریاض بر روی عراق و تحولات سیاسی در این کشور خواهد بود؛ عراق سالهاست صحنه منازعات قدرت مابین اهل سنت و شیعیان است؛ جریان سنی در عراق از سوی عربستان و امارات بشدت حمایت میشود همچنانکه ایران از جریانهای شیعی و کردی درعراق حمایت میکند. بنابراین بهبود روابط ایران و عربستان میتواند به ایجاد ثبات و امنیت بیشتر در عراق کمک کند.
3- سومین تاثیر مهم بر تحولات سوریه است زیرا این کشور نیز مانند عراق محل منازعات و درگیریهای کشورهای آمریکا، انگلیس، روسیه، ایران، ترکیه، عربستان، قطر، امارات است. اگرچه در سالهای اخیر از طریق همکاری ایران و روسیه جریانهای تکفیری و داعشی شکست سنگینی متحمل شدند و درگیریها در این کشور بشدت کم شدهاست؛ اما در هرصورت عادیسازی روابط ایران و عربستان کمک موثری در ایجاد ثبات در سوریه خواهد داشت. همچنانکه اخیرا امارات وعربستان به سمت برقراری ارتباط بیشتر با سوریه به منظور فاصله انداختن بین تهران و دمشق پیش رفتند.
4- کشور دیگری که بعد از عادیسازی روابط ایران و عربستان تحت تاثیر قرارخواهد گرفت، لبنان است؛ لبنان و اهل سنت لبنان و بویژه جریان حریری، روابط بسیار نزدیک با عربستان سعودی دارند و اگر همکاری بین ایران و عربستان شکل گیرد، تاثیر مستقیم بر روی کاهش تنش موجود بر گروههای طرفدار ایران و گروههای طرفدارعربستان در لبنان خواهد داشت و به ایجاد ثبات و امنیت در این کشور کمک خواهد شد.
5- کشور دیگری که تحت تاثیر خواهد بود، افغانستان است. اگرچه طالبان امروز به لحاظ جریان فکری از عربستان دور و به قطر نزدیک است و طالبان امروز در افغانستان سرشاخه یک نوع جریان فکری اخوانی را دنبال میکند اما بطور قطع همکاری ایران، عربستان و پاکستان میتواند به ایجاد صلح و ثبات در افغانستان نیز کمک کند و تاثیرگذار باشد. طالبان برای آنکه بتواند موقعیت خود را در کابل تثبیت کند نیاز مبرمی به همکاری با ایران، پاکستان و عربستان دارد.
ج: تاثیرگذاری بر کاهش فروش سلاح به کشورهای منطقه به بهانه ایران هراسی
یکی از نتایج مهم از سرگیری روابط ایران و عربستان فراهم شدن زمینه برای همکاریهای منطقهای بین شش کشور شورای همکاری خلیج فارس و ایران و عراق است. در صورتی که بتوان بر اساس مدل پیشنهادی باری روزان یک مجموعهای برای همکاری منطقهای در خلیج فارس طراحی کرد میتوان امیدوار بود کشورهای منطقه با مشارکت فعال در تامین امنیت خلیج فارس در وهله نخست احساس تهدید از سوی ایران کاهش پیدا خواهد کرد و در مرحله بعد اگر بتوانند همکاریهای بلند مدت با یکدیگر بر اساس منافع مشترک تعریف کنند در آن زمان سفارش برای خرید اسلحه بیشتر به کشورهایی مانند امریکا، انگلیس، فرانسه و روسیه کاهش پیدا خواهد کرد. این کشورها به بهانه خطر و تهدید ایران توانستند طی ۵ سال گذشته میلیاردها دلار اسلحه در انواع و اقسام آن به کشورهای منطقه بفروشند. بنابراین کلید اصلی برای باز شدن قفل همکاریهای منطقهای در خلیج فارس اولا بهبود مناسبات تهران و ریاض است و ثانیا ایجاد زمینه برای همکاری امنیت منطقهای است که در آن منافع همه کشورهای منطقه تامین شده باشد.
د: تغییر موضع عربستان در مخالفت با برجام
باید توجه داشت اگر مذاکرات برجام نتیجه بخش باشد آمریکا برای عادیسازی و نزدیک شدن روابط ایران با عربستان سعودی مخالفتی ندارد و عربستان نیز دیگر مانند گذشته احساس تهدید نخواهد کرد و احتمالا از برجام حمایت میکند. با این حال باید توجه داشت ادامه سیاست تقابل ایران با آمریکا به صورت هم زمان تاثیرغیر قابل انکاری بر روابط ایران و عربستان خواهد داشت. بنابراین برای اینکه بتواند ایران همکاری پایداری با عربستان و کشورهای منطقه داشته باشد و با دست پر تری با آنها تعامل کند، نیاز است در روابط با امریکا از تقابل به سمت تعامل پیش رود.
شرایطش گفتگوی دوجانبه، ایران و عربستان تحت تاثیر روابط هر دو کشور با امریکا قرار دارد و تقسیم منافع و به رسمیت شناختن حوزه اقتدار کشورها باید پذیرفت که هر دو، دو قدرت منطقهای هستند و هم زمینههایی برای رقابت و هم زمینههایی برای همکاری دارند و باید رقابتشان درسرجایش ادامه یابد و همکاریشان هم که قطع شده از سرگیری شود و سعی کنند روز به روز گسترش یابد.
نتیجه :
مهم ترین نتیجه عادی سازی روابط ایران و عربستان در مرحله نخست به استقرار امنیت و ثبات در منطقه کمک خواهد کرد و در مرحله بعد تاثیرِ تعیین کنندهای بر تشکیل یک همکاری فراگیر به منظور حل بحرانهای منطقه از جمله یمن ، عراق، سوریه و لبنان و تا حدودی در افغانستان خواهد داشت. در صورتی که ایران و عربستان به واقع حاضر باشند برای رسیدن به مُدل همکاری منطقه ای بر اساس نظریه باری بوزان از بخشی از منافع خود صرف نظر کنند؛ می توانند الگوی همکاری 2+6 (عراق و ایران به علاوه شش عضو شورای همکاری خلیج فارس) را در منطقه ایجاد کنند.
طراحی و اجراء چنین مُدلی از همکاری مستلزم رسیدن به منافع مشترک تعریف شده از سوی هشت کشور منطقه خلیج فارس خواهد بود. البته می شود در ابتدا همکاری های منطقه ای را در بخش اقتصادی و فرهنگی ایجاد کرد و در صورت موفقیت به سطوح سیاسی و امنیتی نیز گسترش داد. رسیدن به چنین هدفی دور از دسترس نیست به شرطه آنکه ایران بپذیرد تعاملات خود را با قدرتهای فرا منطقه بر اساس منافع هشت کشور تنظیم کند. زیرا هر گونه همکاری همه جانبه در سطح منطقه خلیج فارس زمانی پایدار و گسترده خواهد شد که در تعارض مستقیم با منافع قدرتهای فرامنطقه قرار نگیرد.
عادی سازی روابط تهران- ریاض در کوتاه مدت دو نتیجه مهم در بر خواهد داشت. اول سیاست ایران هراسی را که مبنای فروش سلاح بیشتر به کشورهای منطقه و توجیه کننده حضور قدرتهای سلطه جو در خلیج فارس است ؛ به تدریج از بین برده یا کاهش می دهد. دوم ضربه بسیار جدی به روند اجرای طرح موسوم به "صلح ابراهیم" خواهد زد. زیرا رژیم تل آویو در این سالها با سوء استفاده از تیره گی روابط ایران با عربستان ، بحرین و امارات توانست هدف مشروعیت سازی برای خود و برقراری رابطه با کشورهای عربی خلیج فارس را پیش ببرد .
با در نظر گرفتن همه جوانب فوق می توان امیدوار بود از طریق مذاکرات دوجانبه موانع موجود بر سر عادی سازی مناسبات دو کشور که در درجه اول به نفع مردم ایران و عربستان است؛ برطرف شود. این حداقل انتظاری است که میتوان از روند کنونی در منطقه داشت. در محله آخر تاثیر مثبتی بر پایان مخالفت عربستان و دیگر کشورهای منطقه در روند مذاکرات لغو تحریم ها علیه ایران خواهد داشت.
پانویس :
[1] http://www.iie.com/publications/wp/wp09-1.pdf
[2] https://www.mashreghnews.ir/news/842450
[3] خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1365/ کتاب «اوج دفاع».دوشنبه 20 مرداد 1365.
[4] https://www.tasnimnews.com/fa/news/1395/06/12/1171793
[5] https://www.irna.ir/news/81516885
[6] https://rc.majlis.ir/fa/law/show/93594
[7] https://www.farsnews.ir/news/13940709000670
[8] https://www.tasnimnews.com/fa/news/1394/10/12/959353
[9] https://www.farsnews.ir/news/13941013001683
[10] https://www.farsnews.ir/news/14010206000287/5
[11] بوزان، باری.« مردم، دولتها و هراس». ترجمه پژوهشکده مطالعات راهبردی. انتشارات پژوهشکده مطالعات راهبردی، تهران:1378.
[12] https://interpolitics.guilan.ac.ir/article_2386.html
[13] The Origins of Alliances. Stephen M. Walt. Cornell University Press,1987.P:321
[14] https://en.wikipedia.org/wiki/History_of_Saudi_Arabia
[15] کریمی پوریدالله، ربیعی حسین،یعقوبی سیدمحمد. بررسی زمینه های همگرایی و واگرایی ایران و عربستان. فصلنامه علمی-پژوهشی،نگرشهای نو در جغرافیای انسانی،سال یازدهم، شماره چهارم، پاییز 1398 .ص314.
[16],ویکیپدیابه نقل از یاغی و شاکر (2010). التاریخ الإسلامی الحدیث و المعاصر. ص 68
[17] http://www.persiangulfstudies.com/userfiles/files/Saudi-Arabia-in-PersianGulf.pdf
[18] http://www.persiangulfstudies.com/userfiles/files/Saudi-Arabia-in-PersianGulf.pdf
[19] https://qpss.atu.ac.ir/article_7688_16c93972c183bbddd4d6debbb02b9d5b.pdf
[20] http://prb.iauctb.ac.ir/article_521479.html
منابع جهت مطالعه بیشتر:
کتب و مقالات:
- درویشی، داریوش. (1397). عربستان سعودی سیاست خارجی در سایه بحرانهای داخلی. تهران: انتشارات امام صادق.
- حسینی، سید محمد. (1400). تاریخ روابط خارجی ایران و عربستان(1920-2020). تهران: انتشارات الهدی.
- پیرکونسا. ترجمه: اعظم ورشوچی فرد و سیامک دل آرا. (1398). تهران: انتشارات کتاب پارسه.
- طاهری، سید مهدی. (1397). علل تداوم قدرت رژیم پادشاهی عربستان سعودی. تهران: پژوهشکده حج و زیارت.
- محمدی، ادریس و دیگران. (1400).قدرت و حکومت در عربستان سعودی(نگاهی جامعه شناختی به مولفههای ژئوپلیتیک ثباتزا و ثباتزدا). تهران: انتشارات آفتاب گیتی.
- آقایی، سید داوود. (1394). سیاست و حکومت در عربستان سعودی. تهران: انتشارات بنیاد حقوقی میزان.
- بن هوبارد. (1399) ترجمه: حمید هاشمی کهندانی. محمدبنسلمان قدرت سیاسی ولیعهد و رویای پادشاهی عربستان سعودی. تهران: انتشارات کتاب کوله پشتی.
- شاپوری، مهدی و یاسر نورعلی وند. (1397). عربستان سعودی تحولات، چالشها و چشم انداز. تهران: انتشارات پژوهشکده مطالعات راهبردی.
- استنسلی، استیگ. (1395). ترجمه نبی الله ابراهیمی. جامعه شناسی سیاسی قدرت در عربستان.
- بوزان، باری. ترجمه مجتبی عطارزاده(1378). مردم، دولتها و هراس. تهران: انتشارات پژوهشکده مطالعات راهبردی.
- The Origins of Alliances. Stephen M. Walt. Cornell University Press,1987.
- دهشیری، محمدرضا. تاثیر امنیت منطقهای بر رفتارشناختی مجموعههای امنیتی مناطق. فصلنامه سیاست جهانی. دوره 6، شماره پیاپی19. بهار1396. صص 43-78.
- کریمی پوریدالله و دیگران. بررسی زمینه های همگرایی و واگرایی ایران و عربستان. فصلنامه علمی-پژوهشی،نگرشهای نو در جغرافیای انسانی، سال یازدهم، شماره چهارم، پاییز 1398 .ص314.
- پارساپور، روزبه. پادشاهی عربستان سعودی. کانون پژوهشهای دریای پارس. (لطفا این منبع چک شود جناب بهشتی پور عزیز).
- مسعودنیا، حسین و دیگران. تبیین تهدیدات تکفیریون پاکستان برامنیت ملی جمهوری اسلامی ایران در دو بعد کلان نرم و سخت. فصلنامه پژوهشهای راهبردی سیاست. سال ششم، شماره21، تابستان 1396. صص 97-125.
- رفیع، حسین. تاثیر نفوذ وهابیت در پاکستان بر روابط این کشور با جمهوری اسلامی ایران. فصلنامه مطالعات روابط بین الملل. دوره8، شماره 32. اسفند1394. صص 177-211.
وبگاه ها:
- mshrgh.ir/842450
- https://tn.ai/1171793
- irna.ir/xj8TdV
- https://rc.majlis.ir/fa/law/show/93594
- https://www.farsnews.ir/news/13940709000670
- https://tn.ai/959353
- http://fna.ir/5KGQT4
- http://fna.ir/1ori7z
- en.wikipedia.org/wiki/History_of_Saudi_Arabia