عبرت های مقابله ایران با تحریم های آمریکا
مهمترین مشکل ما این است که کمتر به گذشته خود نگاه انتقادی می کنیم چون از عواقب آن پرهیز داریم . فکر میکنم اگر می توانستیم خیلی صریح انتقاد از خود کنیم به نتایج بهتری در تصمیم گیری برای آینده می رسیدیم . اما راحت ترین کار این است که منشاء بروز همه مشکلات را به گردن دشمنان ایران بیندازیم. به عنوان نمونه می توانیم فکر کنیم وقتی دو سال و نیم تعلیق غنی سازی با اروپا به نتیجه نرسید به جای شکستن پلمپ یو سی اف اصفهان در مرداد 1384 و فک پلمپ نطنز در فروردین 1385 کار دیگری می کردیم
در پاسخ به این پرسش مهم باید چند نکته را ذکر کنم :
1- پاسخ به این سئوال که در سال 1384 به جای فک پلمپ چه کار باید می کردیم در سال 1402 بسیار ساده تر است زیرا 18 سال تجربه گذشته پیش روی ما قرار دارد . بنابراین باید توجه داشت در آن تاریخ مهم و سرنوشت ساز تصمیم گیری بسیار دشوارتر و حساس تر بود .
2- بررسی این نمونه به ما نشان می دهد چقدر مهم و مفید است یکبار به گذشته و تصمیم هایی که گرفته شده است دقت کنیم و اگر تجربه خوبی بوده بازهم تکرار کنیم و اگر نبوده از تکرار آن خود داری کنیم. 3- تصمیم فک پلپ آژانس بین المللی در تاسیسات صلح آمیزهسته ای یو سی اف اصفهان و نطنز که گرفته و اجرا شد، یک تصمیم جناحی یا گروهی نبود، بلکه تصمیم کل نظام در برابر زورگویی اروپا و و کل جهان غرب بود. بنابراین مسئولیت عواقب آن به کل افراد تصمیم ساز و تصمیم گیر و اجرا کنندگان باز می گردد، نه یک فرد همچنانکه اجرای آن در بخش یو سی اف در دو روز آخر دولت آقای خاتمی و تصمیم نطنز در اوایل دولت آقای احمدی نژاد اجرا شد.
4- تعلیق غنی سازی اورانیوم در ایران به معنای توقف کامل فعالیت های صلح آمیز هسته ای ایران نبود. همچنانکه شاهد بودیم در بخش تحقیقات و توسعه در فاصله توقف ساخت سانتریفیوژ و غنی سازی اورانیوم در ایران یعنی از زمان صدور بیانیه بروکسل در چهارم اسفند 1382 تا شکسته شدن فک پلمپ یو سی اف اصفهان در دهم مرداد 1384 ایران توانست دانش فنی خود را در زمینه ساخت سانتریفیوژ و غنی سازی به نحو قابل توجهی ارتقاء دهد. به همین دلیل بود که ایران در 22 فروردین سال 1385 اعلام کرد چرخه کامل سوخت هسته ای را با موفقیت در مقیاس آزمایشگاهی بدست آورده است .
براساس همین رویکرد ما می توانستیم بدون شکستن پلمپ یوی سی اف اصفهان و نظنز همچنان به سیاست تعامل با تروئیکا اروپایی ادامه دهیم تا فرصت کافی برای گسترش دانش فنی هسته ای خود داشته باشیم و هم زمان کلیه امکانات کشور را برای تحقق یک اقتصاد پویا که در آن زمان تورم 9درصد بود به کار ببریم. یعنی تقویت توان هسته ای بدون غنی سازی و تقویت توان اقتصادی از طریق تعامل با قدرتهای اروپایی تا زمان مناسب برای دستیابی به خواسته های بر حق خود و لو آنکه ده سال طول می کشید . اما حداقل میدانستیم که امکانات اقتصادی کشور فدای سیاست تقابل هسته ای با غرب نمیشود.
5- تحریم های آمریکا از زمان اشغال سفارت ادامه داشته و در زمان های مختلف به بهانه های گوناگون گسترش پیدا کرده است و همچنانکه دوستان اشاره کردند، شاید ایران نمی توانست مانع این تحریم ها شود. اما نکته مهم که نباید فراموش کنیم مشروعیت دادن به این تحریم ها از طریق قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل است . یعنی درست است که آمریکا با اساس انقلاب مخالف است و در هر حال با بهانه های مختلف علیه ایران تحریم وضع کرده و می کند و ما باید سلاح تحریم را کم خاصیت و یا بی خاصیت کنیم اما نکته مهم تر اینکه ایران می توانست از ارسال پرونده ایران به شورای امنیت جلوگیری کند، تا در عمل به تحریم های یکطرفه آمریکا مشروعیت بین المللی ندهد.
دوستانی که در همان زمان می گفتند اصلا شورای حکام آژانس حق ندارد و نمی تواند پرونده ایران را به شورای امنیت ارجاع دهد، بعدا دیدند که توانست و ارجاع داد. زیرا قبل از آن به دلیل شکستن پلمپ آژانس در یو سی اف و نطنز با این ارزیابی که نباید در برابر دشمن عقب نشست و باید با اقدام های قاطع به آنها نشان داد که نمی توانند به ایران زور بگویند، درعمل بیانیه دمارژ سه کشور تروئیکا در تاریخ 17 دی ماه 1384 به هیچ گرفته شد و دیدم نتیجه نهایی آن ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت بود. پیش از آن بیانیه های وزیران خارجه تروئیکا 22 دی ماه 1384 برلین و 11 بهمن همان سال در لندن به غلط از سر ضعف طرف اروپایی ها تحلیل شد .
6- بسته پیشنهادی سولانا مذاکره کننده اروپایی اتحادیه اروپا در 16 خرداد 1385 به ایران، آبنبات چوبی در برابر مروارید تفسیر شد. حتی بیانیه رئیس دوره ای شورای امنیت در نهم فروردین 1385 سیزده روز بعد با اقدام قاطع اعلام کامل شدن چرخه سوخت هسته ای در ایران پاسخ داده شد و وقتی در 29 تیرماه همان سال بیانیه رسمی شورای امنیت علیه ایران صادر شد. بازهم موضوع آنطور که باید جدی گرفته نشد تا آنکه شد آنچه نباید می شد .
11 روز بعد یعنی نهم مرداد 1385 یعنی درست چهار سال بعد از شروع پرونده سازی رسانه ای درباره فعالیت های هسته ای ایران ، سرانجام نخستین قطعنامه در نهم مرداد علیه ایران به اتفاق آراء پانزده کشور عضو شورای امنیت صادر شد. یعنی روسیه و چین در هماهنگی با غرب حتی ازدادن رای ممتنع هم خودداری کردند و بدین ترتیب قطعنامه شماره 1696 با استناد به ماده 40 که فصل هفتم منشور سازمان ملل است، ایران را تحت فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد قرار دارد .
البته در ایران بازهم عده ای گفتند این قطعنامه تحت فصل هفتم نیست زیرا در متن قطعنامه به صراحت به فصل هفتم اشاره ندارد! توجیه اشتباهی که متاسفانه حتی بعضی از مسئولین هم آن را باور کردند . شاید بر همین اساس دو ماه بعد ایران با راه اندازی رسمی کارخانه تولید آب سنگین در اراک، پاسخ قاطع تری به آمریکا و متحدانش داد. در همه این ماهها ایران تلقی اش این بود که باید با غرب به زبان خودش یعنی قدرت ، صحبت کرد تا نتیجه بگیریم .
این داستان را می توان همینطوری ادامه داد اما باید تکرار کنم برای آنکه ناحق و ناروا نتوانند ایران را به عنوان تهدید کننده صلح و امنیت دنیا، تحت فصل هفتم منشور ملل قرار دهند و در نتیجه برای اقدام های نامشروع آمریکا علیه ایران ، بهانه سازی نشود؛ می توانستیم برای اجرای پروژه توانمند سازی هسته ای به صورت تاکتیکی تاخیر ایجاد کنیم ولو این تاخیر ده سال طول می کشید اما در این ده سال توانمند سازی اقتصاد کشور را هم زمان با توسعه دانش فنی هسته ی بدون غنی سازی پیش می بردیم .