تحمیل حق وتو به دنیا؛ دلیلی روشن بر ناعادلانه بودن نظام بینالملل
«حسن بهشتیپور» در گفتوگو با ایسنا، با اشاره به قطعنامههای شورای امنیت درباره آتشبس در غزه و پایان دادن به جنگ که تاکنون از سوی آمریکا وتو شده است، گفت: متاسفانه امروز دیگر این یک اصل روشن است که نظام بینالملل عادلانه نیست. این نظام را قدرتهای جهانی به وجود آوردند و خودشان هم مهر تایید بر آن میزنند. از عهدنامه وستفالی که نظام بینالملل شکل گرفته تا ۱۹۴۵ که فاتحان جنگ جهانی دوم جمع شدند و حق وتو را به دنیا تحمیل کردند، به این بهانه که صلح و امنیت بینالملل را تامین کنند این روند وجود داشته است.
هر چند که به تدریج تعداد اعضای شورای امنیت افزایش یافت و این ایده وجود دارد و بارها مورد بحث قرار گرفته است که تعداد اعضای شورای امنیت به ۲۰ کشور برسد و کشورهای اقتصادی مثل آلمان، هند، برزیل و ژاپن و غیره خواهان ورود به این شورا هستند، اما اگر این مساله هم محقق شود، باز حق وتو خواهد بود.
این یک نگاه آرمانگرایانه است که منتظر باشیم مقوله "حق وتو" منحل شود و کشورها از این حق بگذرند و فقط به حق عضویت دائمی بسنده کنند، واقعیت این است که چنین رویکردی نیازمند ایجاد یک نظم جدید در دنیا است و طبیعی است که در شکل گیری این نظم جدید کشورهای دارای قدرت نظامی و اقتصادی که الان این حق را دارند نقش خواهند داشت و اساسا بعید است که نظم جدید بدون دخالت این کشورها امکان شکلگیری داشته باشد.
درحال حاضر جنگ ناعادلانهای در غزه است و در این مدت ناکارآمدی نظام فعلی به رخ کشیده شده است و البته این اولین بار هم نیست که شاهد ناکارآمدی این سیستم بین المللی هستیم. کشورهای قدرتمند اجازه نمیدهند این نظام و سیستم تغییر کند.
استفاده واشنگتن از حق وتو علیه پیشنهاد روسیه برای «تعلیق» درگیریها در غزه
واقعیت این است که نظام فعلی ناعادلانه است و بر محور قدرت، نفوذ و امکانات برخی کشورها میچرخد و این مساله موجب شده تا آنها برای حفظ منافع ملیشان به ناحق رفتار کنند. البته در استقرار و باقی ماندن نظام فعلی بینالملل قدرت نظامی دیگر تنها مولفه نیست، بلکه قدرت اقتصادی، سیاست، اطلاعات و نفوذ فرهنگی و تولید علم هم مطرح است.
وی با بیان اینکه کشورهایی که مدعی اسلامی بودن هستند باید برای تحت فشار قرار دادن آمریکا و حامیان دیگر اسرائیل مناسبات اقتصادیشان را با رژیم صهیونیستی قطع کنند، مثل ترکیه و مصر. الان با وجود اینکه این کشورها نسبت به اسرائیل و آمریکا انتقاد دارند اما شاهد هستیم که به بهانه تعامل و تعهد شرکتها با این کشورها همچنان روابط اقتصادی خود را حفظ کردهاند.
متاسفانه به کشورهای عربی اصلا امیدی نیست، اما امیدواریم کاری انجام دهند. مصر، مراکش، قطر، امارات، بحرین و سودان علنی با اسرائیل ارتباط دارند و برخی هم مخفیانه روابط دارند و برخی هم مثل عراق و الجزایر و سوریه منتقد اسرائیل هستند اما کاری از دستشان برنمیآید.
به لحاظ ایجابی شاید بشود کاری کرد از جمله اقدامات دیپلماتیکی که باعث شود آمریکا و غرب به این سمت کشانده شوند که دست از حمایت از اسراییل بردارند علاوه بر این میتوان از ظرفیت دادگاه لاهه و جنبش غیرمتعهدها و سازمان کنفرانس اسلامی نیز در این رابطه استفاده کرد. الان افکار عمومی جهان نسبت به جنایات اسرائیل اگاه است اما این مساله آنقدر قوی نیست که بتواند مانع اراده سیاسی قدرتها در حمایت از اسرائیل بر خلاف قوانین بینالمللی شود. بنابراین باید به کار دیپلماتیک ادامه داد.
کاربرد زبان زور جز ایجاد جنگهای غیرقابل کنترل نتیجهای در بر نخواهد داشت. معتقدم در مقابله با جریان سلطه باید سیاست ایجابی و سلبی را با هم پیش برد و به هیچ وجه نباید تلاشهای دیپلماتیک برای ایجاد آتشبس در غزه را کنار گذاشت.