۲- اختلاف یا همگرایی بین ترکیه و ایران در مورد مسائل فققاز و نیز موضوع کردها چگونه است؟ آیا دو کشور به سمت اختلاف پیش می‌روند یا به تفاهم خواهند رسید؟

باید توجه داشت ترکیه و ایران در امور مختلف با هم همکاری و در همان حال اختلاف هایی داشته و دارند . ازجمله در مورد قفقاز و کردها نیز هم همکاری وجود داشته و هم اختلاف های اساسی دارند. بطوریکه می توان گفت روابط دو کشور بعد از انقلاب ۱۹۷۹ در ایران با فراز و نشیب های زیادی روبرو بوده است.

در سال 1980 کنعان اِورِن از ترس تکرار انقلاب به شکل ایران ترکیه کودتای نظامی انجام داد. ترکیه در دوره ریاست جمهوری توربوت اوزال، هم به ایران و عراق صادرات کالاهای مختلف داشت، و سود فراوان از تجارت با ایران و عراق کسب کرد. در همه این سالها ، در مناسبات دو کشور عشق و نفرت با هم بوده است. در منطقه قفقاز ایران و ترکیه بیش از همکاری با هم رقابت دارند در حالی که در مورد کردها برعکس بیشتر همکاری دارند و کمتر رقابت می کنند. در موضوع کردها ایران و ترکیه تا حد زیادی همدل و هم‌رای هستند. یکی از دلایل مهم ان این است که جدایی‌طلبی‌ کردها در هر دو کشور ، برای امنیت ملی و تمامیت ارضی آنها خطرناک است . در عین حال باید توجه داشت کردها از لحاظ ریشه نژادی و تاریخی به ایران بسیار نزدیکترند. زیرا زبان و فولکوریک‌شان به ایران خیلی نزدیک است. اما در مورد نحوه برخورد با جدایی‌طلبی کردهای مخالف ، ایران و ترکیه هم‌نظر هستند. همچنانکه چند سال پیش یک قرارداد امنیتی بین دو کشور برای مبارزه با تروریست‌های کُرد بسته شده است که نمی‌دانم این قرارداد الان در چه وضعیتی است.

بطور کلی می توان گفت روابط ایران و ترکیه طی چهار دهه گذشته پاندولی است که زمانی به سمت مثبت که تا اوج اجرای قراردادها و توافق‌ها پیش میرود و زمانی ناگهان افت می کند و به سمت اختلاف ها حرکت می کند که حیرت انگیز است. در دوره اردوغان از سال ۲۰۰۳ هرچقدر قدرتش تثبیتش شد روابط بهتری با ایران داشته است. موضوع پانترکیست یا گرایش های اخوانی یا نوعثمانی‌گری اردوغان البته هرکدام تاثیر در روابط با ایران داشته است. تغییر و تحولات در ایران هم بی پیامد نبوده است.

۳- آیا رابطه ایران با ترکیه و رابطه ایران با باکو دو موضوع متمایز است یا تحت تاثیر یکدیگر قرار دارد؟ ترکیه چقدر قابلیت دارد که به ایران جهت انعطاف در موضوع زنگزور فشار بیاورد؟

بله روابط تحت تاثیر یکدیگر هستند. چرا که باکو تصورش این است که اگر بخواهد در مقابل ایران بیاستد باید از حمایت‌های ترکیه برخوردار باشد و ترکیه هم نیاز به آذربایجان دارد تا جا پای خود را در قفقاز جنوبی محکم کند. من البته مطمئنم که ترکیه به خاطر آذرباجیان وارد جنگ و تنش با ایران نخواهد شد. و نیز ایران سعی می‌کند که موضوع آذربایجان باعث تنش در روابطش با ترکیه نشود. ترکیه حمایت قاطع از باکو می کند تا جایی که ممانعت بکند از درگیری مستقیم بین ایران و باکو تا ترکیه مجبور به دخالت نشود. طی سی سال گذشته بررسی های من روی اخبار آشکار نشان می دهد که باکو هم دنبال درگیری شدید با ایران نیست.

از نگاه من ترکیه هیچ قابلیتی برای فشار به ایران در مورد مسئله زنگزور ندارد، همچنانکه در مورد استان جنوبی سیونیک در ارمنستان یا مرز مغری به گفته ایرانی‌ها ترکیه نمی تواند اقدام تعیین کننده انجام دهد . زیرا این مرز ۴۰ کیلومتری برای ایران و ارمنستان مرزی ژئو پولیتیک، و استراتژیک و ژئواکونومیک (در این مورد مقاله نوشته‌ام) برای هر دو کشور محسوب می شود. شما مطمئن باشید که هیچ کشوری نمی‌تواند به ایران فشار بیاورد که در موضوعی که برایش اهمیتی که در بالا گفتم را دارد انعطاف نشان دهد. این ۴۰ کیلومتری به اندازه ۴۰۰ کیلومتر برای هر دو کشور اهمیت دارد.

۴- نیروهای روسی که در مرز ایران و ارمنستان مستقرند، آنجا چه می کنند و به نظر شما هدف‌شان از استقرار در آنجا چیست؟

نیروهای روسی فقط در مرز ایران و ارمنستان مستقر نیستند. آن‌ها در مرز تاجیکستان و افغانستان هم مستقرند. دلیل این حضورهای نظامی در چهارچوب پیمان‌های امنیتی دست‌جمعی است که روسیه با ۶ کشور دیگر دارد و به درخواست خود آن کشورها و توافقات امنیتی که بین دو کشور از قبل بوده، شکل گرفته است. به خصوص بعد از تحولاتی که توافق آتش‌بس در نوامبر ۲۰۲۰ امضأ شد که ۹ بند داشت و در آنجا بحث استقرار نیروهای روسی به عنوان حافظ صلح آمده است. الان هم با توجه به بالا گرفتن اختلافات بین ارمنستان و آذربایجان و نیز گرایش به غرب آقای پاشانیان، روس‌ها ترجیح می دهند که همچنان موقعیت خودشان را در ارمنستان تثبیت کنند، به خصوص در جنوب ارمنستان. این تهدید به نظرم علیه ایران نیست. پرسشی که مطرح می‌شود این است که آیا حضور نظامی روسیه در جنوب ارمنستان، میتواند از حمله آذربایجان به سیونیک ممانعت کند؟ من بعید می‌دانم، چون اگر حمله‌ای از جانب آذربایجان صورت بگیرد، قبلا با روسیه هماهنگ شده است. آذری‌ها می‌دانند که اولویت و توجه روسیه الان در مورد جنگ اوکراین است، و از این فرصت برای امتیاز گرفتن بیشتر از ارمنستان است و جولان دادن استفاده می‌کنند. من مطمئنم و تاکید می کنم که اگر جمهوری آذربایجان بخواهد منطقه سیونیک را اشغال کند حتما ایران وارد جنگ خواهد شد. این مرز تاریخی قدمتش بالاتر از ۱۶۰ سال است. این موضوع بسیار مهمی است برای ایران و ارمنستان است. ایران مشکلی با ارتباط جاده‌ای و تجاری بین آذربایجان و ارمنستان ندارد و از آن استقبال هم می‌کند اما نه به قیمت از بین رفتن مرز خودش در رواندوز با ارمنستان که به استان سیونیک یا همان مغری متصل می شود.

۵- شراکت راهبردی روسیه، امارات و ناوگان تجاری یونان ( برای دور زدن تحریم‌ها و حفظ توازن تجاری) چقدر از جانب تجربیاتی که ایرانی‌ها احتمالا در احتیار روسیه گذاشته‌اند سرچشمه می‌گیرد؟ آیا تهران مربی مسکو شده است؟

این‌ها حرف‌های رسانه‌ای و ژورنالیستی است. تبلیغات رسانه‌ای است. شراکت راهبردی هنوز بین امارات و روسیه شکل نگرفته. همکاری آنها در دور زدن تحریم ها صرفا برای منافع مشترک است. الان به واسطه شرایط بدی که برای روسیه پیش آمده، امارات شده جایگاه مناسبی برای روس‌ها به منظور دور زدن تحریم‌های غرب . روس ها این روش ها را از ایرانی ها یاد نگرفتند، این را از افرادی که سودشان در این گونه مبادلات است، یاد گرفته‌اند. این یک واقعیت است که وقتی روسیه نفت خود را ارزان‌تر از نرخ بازار بین‌الملل می فروشد تلاش بقیه (یونان، مجارستان، هند و.. . ) این است که از آن استفاده کنند. این تجربه‌ها را خود روس‌ها و شرکت‌های بزرگ تجاری در جهان و بازار بین المللی انرژی دارند و ربطی به ایران ندارد. ممکن است با هم یک جاهایی همفکری کنند، اما اینکه بگوییم ایران مربی روسیه شده است درست نیست.

۶- ایران و امارات به اتحادیه گمرکی اوراسیا پیوسته اند. این موضوع چقدر از نظر مالی و فاینانس برای ایران اهمیت دارد؟

نخست اینکه ایران هنوز به این اتحادیه نپیوسته است. آنها صرفا یک قرارداد مهم در زمینه تعرفه تجاری بستند که بر اساس این قراداد ایران ۱۸۰ کالا را برای ورود به ایران تخفیفات گمرگی داده‌ و متقابلا آن‌ها نیز چنین امتیازی را برای کالاهای ایرانی قائل شده‌اند. و این موضوع چند سال است که در حال اجرا است و ربطی به جنگ روئسیه در اوکراین ندارد . پس فعلا در حد تخفیف و یا حذف برخی از تعرفه‌های گمری است و نه عضویت ایران در اورآسیا . ایرانی ها علاقه مند هستند که عضو اتحادیه اورآسیا شوند، ولی تا انجا که من میدانم هنوز این کار در حال انجام پیش زمینه هایی است که هنوز نهایی نشده است.

اما درپاسخ به پرسش شما باید عرض کنم بله، اگر طرف روسی که اصلی ترین طرف اوراسیاست و قزاقستان برای ایران فاینانس مالی صادر کنند، بله به نفع ایران است. اما چون ایران با اف ای تی اف برسر موضوعات معاهده پالرمو و سی اف تی (مبارزه با پولشویی) مشکل دارد و این الحاق و اجرای این معاهدات در ایران تصویب نهایی نشده و همچنان اف ای تی اف ایران را در سطح قرمز (بالاترین حد ریسک) قرار داده است، لذا تا زمانی که این مشکل حل نشود، ولو ایران عضو اوروآسیا هم بشود، باز هم مشکل خواهد داشت. چون اوراسیا یکی از مجموعه‌های همکار زیرمجموعه اف ای تی اف است. بنابراین اگر ایران موفق بشود عضو کامل اوراسیا شود و اف ای تی اف هم حل کند ، بله می تواند به منافعی برسد. پروژه‌ای که مسیر طولانی دارد. از وضعیت قرمز هم بیاید تو خاکستری باز میتواند فعال شود و منافعی داشته باشد. ولی در غیر انصورت خیلی بعید است که منافعی حاصل شود.

۷- در مورد بازسازی راه آهن دوران شوروی سابق، که ایران - آذربایجان - ارمنستان و روسیه را به هم متصل می کند، روس ها اعلام کرده بودند که در این پروژه سرمایه گذاری خواهند کرد. آیا این اتفاق افتاده است؟

تا قبل از تحریم‌های علیه روسیه، روس‌ها مدام تاکید می کردند که این سرمایه‌گزاری را انجام خواهند داد، اما نکردند. بعد از اعمال تحریم‌ها که بدترین تحریم‌های طول تاریخ بشریت هستند، دو کشور ملاحظه می کنند که به صورت علنی اعلام نکنند که سرمایه‌گزاری شده است یا نه. لذا موضوع به امری محرمانه تبدیل شده است. اما در نهایت فکر می کنم به نفع روس ها است که از اعتبار پنج میلیارد دلاری که وعده آن را به ایران دادند در این شرایط می توانند برای راه اندازی این خط آهن که به نفع همه کشورهای منطقه است، استفاده کنند .

۸- اگرچه دو کشور هنوز به طور رسمی به روابط راهبردی خود اعتراف نکرده اند، اما مراودات ایران و روسیه ویژه‌تر شده است. حق ناوبری در ولگا برای ایران، کارخانه پهپاد ایران در روسیه، خرید هواپیماهای جنگنده سوخو از سوی ایران تنها نمونه‌هایی از آن است. هرچند مواضع روسیه در قبال جزائر سه‌گانه مخرب است، اما آیا درمجموع این‌ها صرفا نشان‌دهنده یک دوره خوبی از روابط دوجانبه است یا اینکه یک شراکت استراتژیک به شمار می‌آید؟ آیا ایران در حال شراکت صنعتی است یا اینکه صرفا دوره خوبی است در رابطه‌ای که به صورت تاریخی بر اساس بی اعتمادی بوده است؟

این‌ها همه مباحث رسانه‌ای و فضاسازی است و آکادمیک و واقع‌گرایانه نیست. روابط راهبردی یک موضوع تعریف شده و مشخص است. هنگامی دو کشور روابط راهبردی دارند که در موضوعات سیاسی، نظامی، امنیتی، فرهنگی و اقتصادی در بالاترین سطح همکاری داشته و حداقل اختلاف را داشته باشند. ایران نه با روسیه که حتی با عراق که ظاهرا روابط نزدیک و در هم تنیده‌ای دارد، نیز چنین رابطه‌ای ندارد. حتی روابط بار وسیه به سطح شریک راهبردی هم نرسیده است. ایران و روسیه در زمینهٔ سیاسی امنیتی و نظامی همکاریهای موردی و مشخص با هم داشته و دارند و اخیرا هم این همکاری ها گسترش پیدا کرده اما به سطح آن انقدر محدود است که حتی به سطح شریک راهبردی هم نرسیده است. در نتیجه حتما به همکاری استراتژیک یا اتحاد استراتژیک نیز نرسیده است. حجم روابط دو کشور پس سالها با همه تلاش هایی که شده است در دو سال اخیر به حدود چهار میلیارد دلار رسید و این حجم از روابط با توجه به پتاسیل موجود در دو کشور بسیار ناچیز است.

از منظر دکترین امنیت ملی و سیاست خارجی و نظامی روسیه، هیچگاه در اسناد‌شان از اصطلاح همکاری استراتژیک با ایران استفاده نکرده‌اند بطوریکه مشاهده می کنیم در اسناد بالادستی روسیه جایگاه ایران طبق اولویت ۵ یا ۶ است. منتها اخیرا به واسطه رویدادهای که طی سالیان گذشته در سوریه و اخیرا در اوکراین اتفاق افتاده، دو کشور یک مقداری فضای همکاری امنیتی و دفاعی را توسعه داده اند. از جمله حق کشتیرانی در ولگا. شما ببینید خود مقام‌های عالی روسیه مثل پوتین، میشوستین نخست وزیر و لاوروف وزیرخارجه و سخنگووزارت امورخارجه روسیه یا کرملین،‌چه توصیفی از روابط روسیه و ایران داشتند. انها در عالی ترین تعریف میگویند ایران یک شریک مطمئن برای روسیه است.

توافق ۲۰ ساله که قرار است نهایی شود قبلا بوده ،منتها به صورت ۵ ساله. روسیه و ایران در عین همکاری اختلاف هم دارند. تاثیر پذیری از روابط با غرب نیز نباید فراموش شود. وقتی روسیه به غرب نزدیک می شود، فیتیله روابطش با ایران را کاهش می دهد و برعکسش هم صادق است. یعنی وقتی ایران روابطش با اروپا و امریکا بهبود پیدا می کند توجه به روسیه کمتر نشان می دهد. البته در سالهای اخیر هر دو به این جمعبندی رسیده اند که خودشان را از تاثیرپذیری از روابط با غرب رها کنند و در عمل باید دید چنین می شود یا خیر.

۹- اگر جنوب ارمنستان به حوزه نفوذ آذربایجان تبدیل شود و بخواهند به هر ترتیب کریدور زنگزور را عملیاتی کنند ایران وارد جنگ خواهد شد؟ آیا به نظر شما روسیه با توجه به 4000 نیروی امنیت فدرالش که در امتداد مرز ارمنستان و ایران مستقر کرده،‌اجازه می دهد که این جنگ رخ دهد؟

روسیه اگر در جایگاهی بود که میتوانست جلو جنگ را بگیرد، پیش‌تر این کار را می‌کرد. حضور روسیه به دنبال توافق پیمان دست جمعی است که قبلا گفتم. روسیه یک قدرت منطقه‌ای است اما فکر می کند که یک قدرت جهانی است و این مشکل روس ها در سیاست خارجی‌شان است. به غیر از بحث فضا و بحث اتم ، امکاناتش در حد قدرت منطقه‌ای است و نه جهانی. مثل چین که دارد قدرت جهانی می شود یا آمریکا. ولی روسیه یک قدرت منطقه ای است که می خواهد جهانی عمل کند و در منطقه هم میگوید همه با من و نه همه با هم. این مشکلات در سیاست خارجی روسیه وجود دارد. وقتی از نفوذ صحبت می‌کنیم یعنی قبل از عملیات نظامی. اما هنگامی که عملیات که انجام میدهید دنبال سلطه هستید. ادعایی که آذربایجان اگر از نظر تاریخی بخواهد بگوید اینجا جزیی از آذربایجان است ادعای اشتباهی است که خودشان هم میدانند . دسامبر ۲۰۰۱ در آلماتی مرزهای شوروی سابق را به رسمیت شناختند و بر اساس این هم بود که کشورهای جدید التاسیس شکل گرفت. همه کشورها هم انها را با همین مرزها به رسمیت شناختند بنابراین حق ندارند ادعای تاریخی در مورد خاک ارمنستان و سیونیک داشته باشند. همانطور که ارمنستان ۳۰ سال پیش اشتباه کرد و قرباغ و مناطق ۷ گانه آذربایجان را اشغال کرد. اینکه آذربایجان به خاطر رنگزور وارد درگیری بشوند بعید است اما اگر چنین اشتباهی کنند ایران وارد جنگ خواهد شد.

۱۰ - جنبش حسینیون آذربایجان تا چه اندازه مورد توجه ایران است. آیا عضو جدیدی به محور مقاومت اضافه می‌شود؟ آیا یک رابطه ایدئولوژیک وجود دارد یا رابطه عملیاتی؟ و آیا نشان از رویکردی سرسخت‌تر از جانب ایران یا بخشی از حاکمیت ایران نسبت به رژیم باکو مشاهده می شود؟

به نظر من این جنبش مثل فاطمیون افغانستان است و جنبش منصورون در پاکستان هستند . گروه های داوطلبی که با نیروی قدس سپاه همکاری دارند. به نظر من اینطور نیست که بحث روابط سرسخت باشد. بحث حمایت از شیعیان باورمند است.باکو اصلا خوشش نمیاید که شیعیان باورمند با ایران در ارتباط باشند. در حالی که آن‌ها روابط نزدیکی با ایران دارند. در مجموع ارزیابی خاصی از منظر نظامی و اهداف‌شان از جنبش حسینیون در جمهوری آذربایجان ندارم.