راهکارهای شکل گیری یک همکاری منطقه ای بین ایران و شورای همکاری خلیج فارس
با ادامه رویکردهای گذشته نمی توان کشورهای منطقه را برای رسیدن به منافع مشترک ترغیب کرد
آنچه اهمیت دارد این است که ما کشورهای منطقه را بهمنظور ایجاد همکاری جمعی در قالب مدل ۲+۶ یعنی مدل همکاری میان ایران و عراق و شش کشور شورای همکاریهای خلیج فارس دور هم جمع کنیم. ابتدا گفتوگو برای همکاری را شروع کنیم، مثلا این کشورها باید گفتوگوهای دورهای را در پایتختهای خود آغاز کنند تا راههای دسترسی به تفاهم را شناسایی کنند. به این منظور رویکردها باید تغییر کند؛ زیرا نمیتوان با رویکردهای گذشته، دیگران را قانع کرد که به سمت همکاری بیایند و به آنها بگوییم برای همکاری باید در باره تحولات منطقه و جهان مثل ما فکر کنند. صد البته که ما هم نباید مانند آنها فکر کنیم ما باید به سمت ایده های مشترک و راهکارهای مورد قبول دو طرف به تدریج حرکت کنیم .
در رابطه با تأثیر سیاست خارجی ایران در منطقه بر مذاکره با اروپاییها و فشارهای آنها برای تغییر سیاستهای ایران در خاورمیانه، هم باید گفت در روابط میان کشورهای منطقه، یک طرف آمریکا قرار دارد و از سوی دیگر کشورهای ذی نفع مثل عربستان سعودی، امارات، بحرین، عمان، قطر و کویت که در زمینه همکاریهای منطقهای می توانند فعال شوند تاثیرگذاری کشورهایی مثل انگلیس یا فرانسه و آلمان را نمی شود نادیده گرفت اما به ان حد اهمیت ندارد که بتوانند روند همکاری ها را مختل کنند در حالی که امریکا چنین موقعیتی را دارد.
همکاری منطقهای مداخله کشورهای دیگر را در امور منطقه کاهش می دهد
کشورهای اروپایی در منطقه خلیج فارس جایگاه مهمی ندارند که بتوانند معادلات امنیتی در منطقه خلیج فارس ایجاد کنند قبلا انگلیسیها نفوذی داشتند ولی از ۱۹۷۱ به بعد روز به روز موقعیت خود را در منطقه بیشتر از دست دادند. الان در عمل صحنه امنیتی را به آمریکایی واگذار کردند. بیشتر برروی همکاری اقتصادی بین اتحادیه اروپایی و شورای همکاری خلیج فارس متمرکز شده اند. البته آلمان و انگلیس و فرانسه در مسائل هستهای ایران به دلیل همان موضوع مکانیزم ماشه یا همان بازگشت شش قطعنامه تحت فصل هفتم منشور ملل متحد، تاثیرگذار هستند اما نه تا اندازه ای که بتوانند مسیر جدیدی ایجاد کنند یا مسیر توافق شده احتمالی را برهم بزنند. چند سال است که چینی ها نیز در خلیج فارس به دلیل منافع نفتی که دارند وارد عمل شده اند. میانجیگری بین ایران و عربستان یک نمونه ان بود.
در مورد راهها شکل گیری همکاری منطقه ای بین ایران و عراق و شش کشور شورای همکاری خلیج فارس، ایران باید بهگونهای موضوعات را بهصورت مشترک شناسایی و مطرح کند که طرف مقابل را به همکاری تشویق کند. برای رسیدن به امنیت مشترک میتوانیم ابتدا روی همکاری فرهنگی و اقتصادی سرمایه گذاری کنیم تا بتوانیم به منافع مشترک دست پیدا کنیم. زیرا چنین همکاریهایی میتواند مانع از تنش در منطقه و جلوگیری از جنگ و خونریزی شود و همچنین میتواند مداخله کشورهای دیگر را در امور منطقه را کاهش دهد.
باید در منطقه غرب آسیا همکاری کنیم و حرف مشترک داشته باشیم اما چطور؟
در طرح مودت که از سوی آقای ظریف مطرح شده است در خصوص نحوه همکاری میان کشورهای منطقهای حرفهای خوبی مطرح شده اما راهکارهای عملی و قابل اجرا برای رسیدن به یک همکاری پایدار و فراگیر در سطح منطقه غرب آسیا ارائه نداده است. در این طرح حرفهای منطقی و قشنگ وجود دارد که ما باید در منطقه همکاری کنیم و حرف مشترک داشته باشیم، اما اینکه دقیقا راجع به چه موضوعاتی و چگونه وارد گفتوگو شویم، موضوع مهمی است. ما چگونه میتوانیم یک همکاری منطقهای را شروع کنیم؟ آیا باید از مسائل اقتصادی شروع کنیم؟ بهعنوان مثال، اتحادیه اروپا ابتدا همکاریها در زمینه زغال و فولاد را آغاز و سپس به سمت تشکیل بازار مشترک پیش رفت. این روند بهتدریج و بهصورت تدریجی صورت گرفت و نه بهصورت ناگهانی، به یک باره مرزها را برنداشتند و یک شبه هیچ چیز درست نشد. سالهای طولانی گذشت تا اروپا به واحد پول مشترک در پیمان ماستریخت رسید فرایند لغو روادید بین کشورهای عضو که در ایران به غلط برداشتن مرزها تلقی می شود، یک روزه اتفاق نیفتاد. اما موتور محرک همه آنها منافع مشترکی بود که در بین کشورهای عضو بازار مشترک اروپا به تدریج شکل گرفت.
هرچه تنش در داخل منطقه افزایش یابد، به نفع قدرتهای خارج از منطقه، نظیر اسرائیل است
به نظر می رسد منطقه به سمت تنشهای بیشتر حرکت میکند، با توجه به شرایط کنونی، تنشها به زیان کشورهای منطقه است. آن کسی که از این تنش نفع میبرد بیرون منطقه است. هرچه تنش در داخل منطقه افزایش یابد، به نفع قدرتهای خارج از منطقه خلیج فارس ، نظیر اسرائیل، خواهد بود. آنها معتقدند که از هر طرف کشته شود، خوب است و آن میگویند اجازه دهید این کشورها امکانات یکدیگر را نابود کنند و در واقع دشمنان بالقوه و بالفعل اسرائیل به این نحو تضعیف شوند. ایالات متحده نیز میداند که در صورت وقوع جنگ، شرکتهای بزرگ تسلیحاتی آنها میتوانند سود کلانی به دست آورند. آنها هستند که میآیند و با فناوری و تسلیحات منطقه را خراب و با پول های حاصل از نفت و گاز کشورهای منطقه ، خرابی ها را بازسازی میکنند.
وقتی منافع کشورها به هم گره میخورد، کمتر به سمت ایجاد بحران برای هم میروند
ایران و کشورهای منطقه خلیج فارس با یک برنامه ریزی منظم بر اساس منافع متقابل می توانند به سمت هم حرکت کنند یعنی کارشناسان دوطرف از طریق گفتگوهای سازنده برای همکاری ، یکسری کارها و منافع مشترک را تعریف می کنند و برای رسیدن به منافع مشترک رویکردهای دو طرف نیز می تواند تغییر کند و به هم نزدیک شود تا این گفت و گوها به سمت یک همکاری مشترک و همه جانبه حرکت کند. ابتدا گفتوگو است، پس از گفتوگو، اگر به توافقی رسیدیم، میتوان به سمت همکاریهای اقتصادی و فرهنگی پیش رفت. این همکاریها خیلی جذابتر و پایدارتر است. وقتی منافع کشورها به هم گره میخورد، کمتر به سمت ایجاد بحران برای هم میروند چرا که علنا برای شریک خود بحران خواهند ساخت.
قراردادهای امنیتی به تنهایی مشکل ما را حل نمیکند
همکاریها اقتصادی و فرهنگی زمینه ساز همکاری های امنیتی می شود زیرا وقتی این موارد تثبیت شد، میتوانیم به سمت همکاریهای امنیتی و نظامی حرکت کنیم . اما در سالهای گذشته برعکس بوده است. متاسفانه قبل از همه، راجع به همکاری امنیتی صحبت میکنند که این اشتباه است همکاریهای امنیتی سطح عالی از همکاری بین کشورها است. ضمن آنکه همکاری امنیتی هم باید به صورت واقعی باشد و فقط روی کاغذ نماند. ایران در دولت نهم پیمان همکاری امنیت با عربستان را امضا کرد ولی صرفا قرار داد امنیتی مشکل ایران و عربستان را حل نکرد. زیرا خلق همکاری های همه جانبه به راحتی انکان پذیر نیست ولی میتوانیم اول با گفتوگو منطقهای شروع کنیم و بعد میتوانیم به سمت همکاری امنیتی و سیاسی منطقه قدم برداریم. قرار بود طرح «مجمع گفتگو برای همکاری منطقه ای» دنبال شود اما این طرح هم تحت تاثیر تحولات هفتم اکتبر ابتر ماند. با این حال هیچگاه نباید از گفتگو برای همکاری نا امید شد فقط باید طرح را به روز کرد.
آمریکا با توجه به هژمونی که در میان کشورهای منطقه دارد، یک مانع بزرگ بر سر ایجاد ثبات در منطقه به حساب میآید
اگر بخواهیم واقع بینانه و بر اساس عمل گرایی صحبت کنیم و حرف روی هوا نباشد، موانع جدی برای همکاریهای همه جانبه و پایدار بین ایران و کشورهای منطقه خلیج فارس وجود دارد ، یکی از مهمترین آنها نقش و سیاست های ایالات متحده در مخالفت با ایران است.
از آنجا که کشورهای همسایه ایران در خلیج فارس روابط گستردهای با آمریکا دارند ، هرنوع همکاری بین ایران و کشورهای منطقه باید مستقل از مناسبات آنها با آمریکا باشد و اگر بهگونهای باشد که احساس تهدیدی برای ایالات متحده ایجاد کند، از همان ابتدا با چالش های جدی در اجرا روبرو خواهد شد. زیرا اگر ایالات متحده چنین همکاری های را در تعارض با منافع خود با تمام قوا تلاش میکند تا این همکاری شکل نگیرد. بنابراین آمریکا با توجه به هژمونی که در میان کشورها منطقه دارد، یک مانع بزرگ برای تشکیل همکاری منطقه ای به حساب میآید. بنابراین، باید همکاریها بهگونهای شفاف، دقیق و همه پسند باشد تا طرف آمریکا را به عنوان ذینفع، در نظر بگیرد، همچنین طوری نباشد که منافع آمریکای ها را به خطر بیندازد. در شعار دادن میتوانیم بگوییم با آمریکا کاری نداریم و هر کاری که میخواهد انجام دهد ولی در عمل اگر می خواهیم همکاریها با کشورهای منطقه شکل بگیرد نمی توان از آنها انتظار داشته باشیم در پیمانی وارد شوند که علیه آمریکا است. می توان همکاری منطقه ای خوبی با مشارکت همه کشورهای منطقه و صرفا با هدف تامین منافع جمعی منطقه ایجاد کرد اما نباید به گونهای باشد که انتظار داشته باشیم در ضدیت با آمریکا قرار گیرد.