حسن بهشتی‌پور در پاسخ به سوال «اعتماد» در باب رویكرد احتمالی ترامپ در ارتباط با ایران گفت: دونالد ترامپ در دور دوم ریاست‌جمهوری‌اش می‌بایست رایزنی با ایران را در اولویت قرار دهد، چراكه تجربه ثابت كرده توسل به اهرم‌های نظامی هزینه‌بر خواهد بود. به عنوان نمونه حملات نظامی امریكا به افغانستان و عراق، میلیاردها دلار به این بازیگر تحمیل كرد كه از جیب مالیات‌دهندگان امریكایی پرداخت شد.

در این میان نكته حائز اهمیت این است كه تیم رادیكال دونالد ترامپ، كه شامل حدود هفده یا هجده نفر از اعضای اصلی كابینه‌اش می‌شود، تاثیر بسزایی در فرآیند مذاكرات خواهند داشت. هر چند انتصاب این افراد باید به تایید كمیته‌های مربوطه در مجلس سنا برسند، اما تركیب تیم مذاكره‌‌كننده نقشی تعیین‌‌كننده در روند مذاكرات دارد. اما باید توجه داشته باشیم این‌گونه نیست كه تصور كنیم كه اگر تمام اعضای كابینه از گروه «شاهین‌ها» باشند، لزوما به سمت جنگ خواهیم رفت و اگر از گروه «كبوترها» باشند، صلح محقق خواهد شد.

در تاریخ، شاهد بوده‌ایم كه دموكرات‌ها، جنگ‌هایی را آغاز كرده‌اند و جمهوری‌خواهان آنها را به پایان رسانده‌اند و برعكس. بنابراین، شناخت بافت درون حاكمیت و افراد كابینه آقای ترامپ برای تحلیل رفتارهای آنها بسیار اهمیت دارد. اما نباید این موضوع را به قدری برجسته كرد كه تصور كنیم اگر كابینه آقای ترامپ شامل هفت یا هشت صهیونیست ضدایرانی است، هیچ راهی برای گفت‌وگو و مذاكره باقی نخواهد ماند. در این میان رویكرد ایران و رویكرد شخص ترامپ و نیز همزمان تحولات منطقه و بین‌المللی نیز باید لحاظ گردد.

بهشتی‌پور در ادامه گفت: در این میان چند مولفه را می‌بایست به ‌طور همزمان درنظر گرفت؛ مولفه‌هایی چون استراتژی ایران، تحولات منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای مانند جنگ روسیه و اوكراین و جنایات اسراییل در غزه، لبنان و سوریه. به باور بهشتی‌پور، ریچارد نفیو در مقاله اخیرش در فارن افرز براساس این مجموعه شرایط، پیشنهادات خود را مطرح كرده و بر لزوم ورود به مذاكره و گفت‌وگو تاكید دارد. نفیو حتی پیش‌‌بینی می‌كند كه نتیجه این گفت‌وگوها چه خواهد بود و معتقد است كه دولت ترامپ رایزنی با تهران را در اولویت قرار دهد، چراكه گروهی از چهره‌های امریكایی این ذهنیت ادعایی را دارند كه ایران در حوزه منطقه‌ای در موضع ضعف قرار دارد اما در زمینه برنامه هسته‌ای به ‌شدت تقویت شده و پیشرفت‌های هسته‌ای نقطه قوت كشورمان است.

به باور این تحلیلگر، گزینه نظامی همیشه روی میز امریكایی‌ها قرار داشته و هیچ‌گونه چك سفیدی به طرف ایرانی داده نشده است اما این رویكرد هزینه‌‌بر است، از همین رو اما مقامات امریكایی در دولت اول ترامپ و در زمان وزارت پمپئو تلاش داشتند تا روی اختلافات داخلی در ایران تمركز كرده و با ایجاد نفاق، به دنبال فروپاشی نظام ایران باشند. با این حال، وقتی در سال 1401 طرح‌شان شكست خورد و فشار حداكثری كه مدنظرشان بود، جواب نداد، به این نتیجه رسیدند كه باید به سمت گزینه نظامی بروند. اما به باور بسیاری از تحلیلگران گزینه نظامی نیز به نتیجه نخواهد رسید و اوضاع را برای امریكا به مراتب بدتر خواهد كرد. دلیل این امر، موقعیت ژئوپلیتیك ایران است؛ چراكه ناامن شدن ایران به معنای ناامن شدن كل منطقه خواهد بود، به همین دلیل ریسك گزینه نظامی بسیار بالاست، از همین رو بسیاری بر این باورند كه حتی اگر ایران دكترین هسته‌ای‌اش را تغییر دهد، امریكا به گزینه نظامی متوسل نخواهد شد، چراكه اولویت اصلی این كشور تغییر رفتار ایران به واسطه فشارهای اقتصادی است. اگر حاكمیت ایران رفتار خود را تغییر دهد، امریكا از این تغییر استقبال خواهد كرد. اما در شرایطی كه مجبور به اقدام نظامی شوند، حتما این كار را خواهند كرد.‌ لازم به ذكر است كه در این زمینه ایران نیز به هیچ‌وجه در موقعیت منفعلانه قرار ندارد.

به باور بهشتی‌پور واقعیت این است كه مذاكره و گفت‌وگو می‌تواند بسیاری از گره‌ها را باز كرده و راه‌های تازه‌ای را پیش روی طرفین قرار دهد كه شاید پیش از این تصور نمی‌شد. با این همه هر گفت‌وگویی از جایی شروع می‌شود كه پیش از آن توافقاتی صورت گرفته است. ‌در توافق هسته‌ای برجام، موارد مورد توافق وجود دارد كه می‌تواند مبنای خوبی برای مذاكرات آینده باشد. هر چند ایران و امریكا انتقاداتی به این توافق دارند، اما موارد اشتراكی زیادی نیز وجود دارد كه می‌توانند به سمت آنها حركت كرد و درنهایت به حل مشكلات پرداخت. ‌یكی از مهم‌ترین مواردی كه از منظر دو طرف بااهمیت است مساله عدم اشاعه سلاح هسته‌ای است. نقطه مشترك دوم این است كه ایران و طرف مقابل هر دو به این جمع‌بندی رسیده‌اند كه می‌توانند به جای نزاع، موضوعات را از طریق گفت‌وگو و دیپلماسی حل كنند. ‌برجام نمونه پیروزی دیپلماسی است، هر چند كه برخی معتقدند كه اجرای آن به‌ طور كامل محقق نشد، اما پول‌هایی كه طی مراحل مختلف به واسطه این توافق كشور وارد شدند، نشان‌دهنده جنبه‌های مثبت این توافق بود. ‌با این حال، اختلاف‌نظرهایی میان دو طرف وجود دارد؛ به عنوان مثال، غرب غنی‌سازی اورانیوم را تهدیدی علیه خود می‌داند.‌با این همه با تكیه بر اشتراك‌ها می‌توان به نتیجه دست یافت.