در روزهای اخیر، هیأتی آمریکایی به رهبری آدام بولر، نماینده ویژه رئیس‌جمهور آمریکا در امور گروگان‌ها، و زلمی خلیل‌زاد، نماینده پیشین آمریکا در امور افغانستان، به کابل سفر کردند. این نخستین سفر رسمی یک هیأت آمریکایی به افغانستان پس از تسلط طالبان در سال ۲۰۲۱ محسوب می‌شود. در جریان این سفر، هیأت آمریکایی با امیرخان متقی، سرپرست وزارت خارجه طالبان، دیدار و درباره موضوعاتی مانند آزادی زندانیان و ارائه خدمات کنسولی به افغان‌ها در آمریکا گفت‌وگو کردند.

یکی از نتایج این مذاکرات، آزادی جورج گلزمن، شهروند آمریکایی بود که به مدت دو سال در کابل بازداشت بود. این اقدام از سوی وزارت خارجه آمریکا به عنوان گامی مثبت و سازنده تلقی شد.

همچنین، گزارش‌هایی مبنی بر حذف نام سراج‌الدین حقانی، وزیر کشور طالبان، و دو عضو دیگر شبکه تروریستی حقانی از فهرست افراد تحت تعقیب وزارت خارجه آمریکا منتشر شده است. این اقدام با واکنش‌های متفاوتی همراه بوده است؛ برخی آن را گامی در جهت اعتمادسازی می‌دانند، در حالی که دیگران، از جمله سارا آدامز، مأمور پیشین سازمان سیا، آن را «پاداش به تروریسم» توصیف کرده‌اند.

رهبر طالبان، هیبت‌الله آخوندزاده، نیز اظهار داشته است که آزادی دو شهروند آمریکایی مشروط به آزادی یک عضو طالبان از زندان گوانتانامو بوده است. به طور کلی، این تحولات نشان‌دهنده تلاش‌های جدید در راستای بهبود روابط میان آمریکا و طالبان است، هرچند واکنش‌ها و نگرانی‌های مختلفی در این زمینه وجود دارد.

اهداف طالبان از تعامل با دولت ترامپ

1. زمینه سازی برای خروج از انزوای بین‌المللی

طالبان به‌خوبی می‌داند که برای ادامه حیات سیاسی و اقتصادی، به رسمیت شناختن بین‌المللی نیاز دارد. مذاکرات با آمریکا، حتی اگر به رسمیت شناختن رسمی منجر نشود، می‌تواند به بهبود روابط و کاهش فشارهای دیپلماتیک و اقتصادی کمک کند. طالبان با نشان دادن انعطاف‌پذیری در برابر دولت ترامپ مثل آزادی یک شهروند آمریکایی ،تلاش می‌کند خود را به‌عنوان یک بازیگر سیاسی قابل تعامل معرفی کند، و ازموقعیت یک گروه شورشی به یک گروه مسئولیت پذیر که زمام امور در افغانستان را برعنده دارد ، تبدیل شود.

2. تقویت موقعیت خود در برابر فشارهای پاکستان

روابط طالبان با پاکستان که زمانی متحد استراتژیک محسوب می‌شدند، به‌خصوص پس از افزایش تنش‌ها در مورد مرز دیورند و حملات گروه تحریک طالبان پاکستان (TTP)، دچار شکاف شده است. طالبان می‌خواهد نشان دهد که گزینه‌های دیگری جز وابستگی به اسلام‌آباد دارد و مذاکره مستقیم با واشنگتن راهی برای ایجاد تعادل در این رابطه برای انها به شمار می رود. طالبان امیدوار است بتوانند حمایت غیرمستقیم آمریکا یا حتی کشورهای دیگر را جلب کند، در این صورت خواهد توانست فشار سیاسی پاکستان را بی اثر یا حداقل کم اثر کند. حتی در صورت انجام مراحل بعدی توافق با آمریکا ، دست بالا را در تعاملات منطقه‌ای خود به دست آورد.

3. آزادسازی دارایی‌ها و دریافت کمک‌های اقتصادی:

افغانستان به‌شدت به دارایی‌های مسدودشده‌اش در آمریکا نیاز دارد. حدود 7 میلیارد دلار دارایی افغانستان در آمریکا بلوکه شده که بخشی از آن به یک صندوق امانی در سوئیس منتقل شده است. طالبان می‌خواهند با نشان دادن حسن‌نیت، قفل این دارایی‌ها را بشکند. علاوه بر آن، آمریکا با قطع کمک‌ها و تهدید به جلوگیری از ورود پول به اقتصاد افغانستان، اهرم فشاری قوی در دست دارد. طالبان احتمالاً به دنبال معامله‌ای است که حداقل بخشی از این دارایی‌ها آزاد شود، بدون اینکه مجبور شوند امتیازات بزرگی مانند تغییرات ساختاری در حکومت یا حقوق زنان بدهد.

اما چالش اصلی اینجاست که آیا آمریکا حاضر است بدون گرفتن امتیازات بنیادین چنین امتیازاتی به طرف طالبان بدهد؟ اگر بخواهیم از زاویه واشنگتن نگاه کنیم، ممکن است این مذاکرات بیشتر تاکتیکی باشد تا استراتژیک یعنی آمریکا به‌دنبال بازگرداندن شهروندانش و ایجاد کانال‌های اطلاعاتی و امنیتی در افغانستان است، اما احتمالاً تا زمانی که تغییرات جدی در رفتار طالبان نبینند، امتیازات بزرگ‌تری مثل آزادسازی کامل دارایی‌ها را نخواهند داد.

اهداف امریکا برای انجام مذاکرات با طالبان

1. مهار نفوذ چین، روسیه و هند:

افغانستان از نظر جغرافیایی و منابع معدنی (مانند لیتیوم و مس) موقعیت کلیدی دارد. چین در سالهای پس از خروج آمریکا از افغانستان به‌ویژه با پروژه‌های زیرساختی مثل «یک کمربند، یک راه» و توافقاتی با طالبان برای استخراج معادن، حضورش را پررنگ‌تر کرده است. روسیه هم به دنبال احیاء نفوذ سنتی خود در آسیای میانه و تعامل با طالبان، می‌خواهد از خلأ قدرت آمریکا بهره ببرد. هند هم که نگران افزایش نفوذ پاکستان درافغانستان است، سعی دارد از طریق کمک‌های بشردوستانه و سرمایه‌گذاری نرم، نفوذ پایداری را برای خود در افغانستان ایجاد کند.

آمریکا با مشاهده این رقابت‌ها، نمی‌خواهد کاملاً افغانستان را به رقبای استراتژیکش واگذار کند. تعامل محدود با طالبان، می‌تواند راهی برای حفظ یک کانال نفوذ و ممانعت از تبدیل کامل افغانستان به حیاط خلوت چین یا روسیه باشد ، حتی اگر این تعامل رسمی و علنی نباشد.

2. کنترل سلاح های آمریکایی در اختیار طالبان

«دونالد ترامپ» رئیس جمهور امریکا اخیرا مدعی شد ایالات متحده آمریکا بین سالهای 2002 تا 2021 ۸۰ میلیارد دلار سلاح آمریکایی در اختیار دولتهای کرزای و غنی در افغانستان گذاشته است ظاهرا دولت ترامپ می خواهد بخشی از این سلاح ها را که آمریکا پیش از این پول آنها را هم دریافت کرده پس بگیرد و بخش دیگری را که امکان برگرداندن آنها وجود ندارد، در داخل افغانستان تحت نظارت کلی خود در آورد. به نظر می رسد آمریکا از تعامل با طالبان به‌عنوان یک "الگوی تاکتیکی" استفاده می کند تا به متحدان خود پیام دهد اگر به هر دلیل با ما نباشید ما حتی دنبال تجهیزات در اختیار قرار داده به شما ، خواهیم آمد. دولت ترامپ می داند طالبان مذاکره با آمریکا را به‌عنوان راهی برای کسب مشروعیت و تثبیت موقعیت خود می‌بینند، به همین دلیل از همه امکانات موجود برای رسیدن به اهداف خود استفاده می کند.

3- استفاده از شکاف درونی طالبان

شکاف موجود میان حقانی‌ها، به‌ویژه سراج‌الدین حقانی (وزیر کشور)، که بیشتر به پاکستان نزدیک‌اند و دیدگاه‌های تندروانه دارند، در مقابل، جناح ملا برادر (که بیشتر به توافق‌نامه دوحه با آمریکا گره خورده) عمل‌گراتر و تا حدی متمایل به تعامل با غرب است. این امکان را به آمریکا داده است تا از این تعارض برای گرفتن امتیازهای بیشتر از طالبان برنامه ریزی کند.

در این راستا آمریکا به‌صورت غیرمستقیم از جناح ملا برادر با باز کردن راه‌های دیپلماتیک یا کمک‌های بشردوستانه محدود، حمایت می کند تا بتواند جناح حقانی‌ها را در موقعیت فشار برای امتیاز گیری بیشتر قرار دهد. آمریکا که نمی خواهد طالبان به‌عنوان یک بازیگر قوی تقویت شود، اما از اختلافات داخلی آنها برای مهار تندروهای پاکستانی و یا داعشی استفاده می کند بدون آنکه مستقیماً مداخله کند .

در نهایت اینکه آمریکا از طریق ارتباطات پشت‌پرده با جناح عمل‌گراتر طالبان ، اطلاعات و ارتباط بهتری با تحرکات داعش خراسان یا گروه «تحریک طالبان» در پاکستان به دست می آورد.