تحلیل دور سوم مذاکرات ایران و آمریکا در مسقط
عبور از کلیات و ورود به جزئیات
هیئتهای مذاکرهکننده ایران و آمریکا از مباحث کلی عبور کرده و به موضوعات فنی مانند میزان غنیسازی اورانیوم و سرنوشت ذخایر مازاد پرداختهاند. باید توجه داشت که ادعای برچیده شدن کامل برنامه غنیسازی ایران بیشتر جنبه رسانهای دارد و خط قرمز ایران محسوب میشود. با این حال، ایران آماده مذاکره درباره درصد غنیسازی (مانند ۳.۶۷ درصد یا کمی بیشتر) است.
راهکارهای مدیریت ذخایر اورانیوم
یکی از مسائل فنی مورد بحث دو طرف تعیین تکلیف اخایر اورانیوم ایران است. به نظر می رسد سه راهکار اصلی برای مدیریت ذخایر اورانیوم مطرح است:
رقیقسازی: کاهش درصد غنیسازی اورانیوم از ۶۰ درصد به ۲۰ درصد و سپس به ۳.۶۷ درصد. فرآیند رقیقسازی ممکن است زمانبر باشد و نیاز به نظارت دقیق بینالمللی داشته باشد، اما در صورت توافق، قابل اجرا است.
ایجاد بانک ذخایر اورانیوم در ایران: تحت نظارت آنلاین آژانس بینالمللی انرژی اتمی. این گزینه نیازمند زیرساختهای فنی مناسب و تامین هزینههای نظارت آنلاین است که برای کشورهای غربی چالشی جدی محسوب میشود. نمونه موفق این ایده، بانک اورانیوم در قزاقستان است.
انتقال ذخایر مازاد به روسیه: ایران میتواند به شرط وجود توافقی مکتوب برای بازگرداندن سریع ذخایر در صورت نقض تعهدات آمریکا، اورانیوم غنیشده مازاد را به روسیه منتقل کند. تجربههای قبلی همکاری با روسیه، ضرورت احتیاط و تنظیم دقیق متن توافقنامهها را با روسیه برجسته میکند.
سرمایهگذاری آمریکا به عنوان تضمین عملی
سرمایهگذاری بلندمدت آمریکا در پروژههای نفت، گاز و تولید برق هستهای ایران میتواند راهکاری برای جلب اعتماد باشد. این نوع مشارکت، برخلاف مبادلات تجاری کوتاهمدت، هزینه خروج از توافق را برای واشنگتن بالا میبرد.
با این حال، تحریمهای اقتصادی کنگره آمریکا علیه ایران مانعی جدی برای ورود شرکتهای آمریکایی به چنین سرمایهگذاریهایی است. چالش اصلی این است که دولت آمریکا چگونه میتواند کنگره را به لغو یا محدودسازی تحریمها ترغیب کند؛ موضوعی که با توجه به نفوذ لابی اسرائیل پیچیدهتر نیز میشود.
ضرورت تضمینهای اجرایی گام به گام
با توجه به تجربه خروج یکجانبه آمریکا از برجام، ایران به دنبال مکانیسمهایی برای جلوگیری از تکرار این سناریو است. دو راهکار مهم در این زمینه عبارتند از:
تعهدات گامبهگام: اقدام متقابل برای هر تعهد بهمنظور کاهش ریسک نقض یکجانبه، بهطوریکه طرفین بتوانند در صورت نقض تعهدات، سریع و با هزینه کم به وضعیت قبل بازگردند.
سرمایهگذاری مشترک: کشورهایی مانند آمریکا، فرانسه و آلمان میتوانند در ساخت راکتورهای تولید برق هستهای در ایران سرمایهگذاری کنند. این اقدام، علاوه بر کاهش ریسک خروج از توافق، نظارت بیشتری بر فعالیتهای صلحآمیز هستهای فراهم میکند.
امکان توافق موقت
با توجه به اختلافنظرهای فنی و زمانبر بودن مذاکرات، توافق موقت میتواند گامی برای کاهش تنشها باشد. این رویکرد شبیه تجربه توافق ژنو 1392 است که در نهایت به برجام انجامید.
هرچند آمریکا ممکن است نسبت به توافق موقت بدبین باشد و آن را فاقد ضمانتهای کافی بداند، اما در صورت پیشبینی اقدامات بعدی، امکان دارد طرف آمریکایی به این راهحل بهعنوان ابزاری برای مدیریت زمان و اختلافات، روی خوش نشان دهد. زیرا ترامپ در سخنان خود بر توافق دو ماهه تاکید داشت و این نشان می دهد طرف امریکایی نیز برای رسیدن به توافق عجله دارد . البته این واقعیت را هم نمی شود نادیده گرفتن که اصولا سخنان ترامپ بیشتر برای فضا سازی های نتثیر گذار بر روند مذاکرات است .
تقویت تیم مذاکره با تخصصهای حقوقی، فنی و اقتصادی
با پیشرفت مذاکرات، ضرورت استفاده از افراد متخصص در حوزههای حقوقی، فنی، اقتصادی و امنیتی افزایش مییابد. تجربه برجام نشان داده است که توجه به جنبههای مختلف و بهرهگیری از نیروهای کارآزموده، میتواند به دقت و قابلیت اجرای توافق بیفزاید. البته حضور تعداد بیشتری کارشناس میتواند به دلیل اختلاف سلیقهها چالشزا شود، اما با مدیریت صحیح مذاکرات، این چالش قابل کنترل است.
نتیجه:
روند مذاکرات ایران و آمریکا با چالشهای فنی و سیاسی متعددی همراه است، اما پیشنهادهای مرحلهای، سرمایهگذاریهای بلندمدت و طراحی تعهدات گامبهگام میتواند هزینه خروج از توافق را برای طرفین افزایش دهد. در این مسیر، تضمینهای عملی از جمله مشارکت اقتصادی آمریکا در پروژههای ایران، نقش کلیدی خواهد داشت.
در فضای مذاکراتی میان ایران و آمریکا، گاه مهمتر از محتوای میز مذاکره، نحوه مدیریت فضای روانی پیرامون آن است. مرور تحولات اخیر نشان میدهد که دو طرف میکوشند با موضع گیری مثبت، فضای مذاکرات را خوشبینانه و آرام نشان دهند تا اراده خود برای دستیابی به توافق را برجسته کنند.
با این حال، طرف آمریکایی بهطور همزمان سیاست فشار حداکثری از طریق افزایش تحریمها و بهکارگیری زبان تهدید را دنبال میکند. در مقابل، به نظر میرسد طرف ایرانی نیز با درک این رویکرد، تلاش میکند از طریق طراحی پوشش خبری و مدیریت رسانهای، فضای عمومی را عادی جلوه دهد و برخلاف گذشته، سطح انتظارات جامعه از نتایج احتمالی توافق را بهطور واقعبینانه کنترل کند.