درهمین دوران تعداد زیادی از نخبگان روسیه هم به دليل نابساماني موجود ازکشور خارج شده اند که لطمات زيادي به توان علمی  روسيه وارد کرده است. این در حالی است که با وجود افزایش شدید قیمت نفت که اصلی ترین صادرات روسیه محسوب می شود؛ بيکاري و تورم طي اين سال ها ترميم نشده و با اينکه قيمت نفت افزايش يافته و قاعدتا بايد اين پول براي بازسازي اقتصاد روسیه استفاده شود ، اما چنين اقدامی نجام نشده است، اما با تمامي اينها باز ولاديمير پوتين شانس اول پيروزي انتخابات رياست جمهوري است. زیرا روسيه به دليل ساختار به شدت تمرکزگرا وتا حدودي اقتدارگراجازه بروز و ظهور سایر نخبگان را نمی دهند.  البته احزاب ديگري در روسيه وجود دارد اما رقيب جدي براي حزب "روسيه واحد" محسوب نمي شوند. بعد از حزب روسیه  واحد در مجلس نمايندگان، حزب کمونيست دومین حزب است .اما بيشترين طرفداران اين حزب در جامعه اين کشور افراد مسن و کهنسال هستند و عملا جوانان روسي اعتمادي به آرمان هاي حزب کمونيست ندارند، حزب ليبرال دموکرات هم فعال است اما اين حزب هم درحد واندازه رقابت هاي فراگير نيستند. احزاب غرب گرا هم مانند حزب یابلوکا به رهبری یاولینسکی  در روسيه وجود دارد اما طبق نظرسنجي ها اقبال چنداني به آنها ديده نمي شود. فردی مانند گري گاسپارف  قهرمان سابق شطرنج جهان رهبر حزب «روسيه ديگر» هم به عنوان منتقد جدي حاکميت کنوني شانس چنداني براي موفقيت در انتخابات پيش رو ندارد .زيرا بر طبق قانون انتخابات بايد حداقل  5 درصد ازآراء شرکت کنندگان در انتخابات  را به خود اختصاص دهد که اين امرچندان محتمل نيست .  درمجموع بايد گفت که روسيه در ساختار سیاسی حاکم بر این کشور همچنان به افراد متکي است و در اجراي اهداف دموکراتيک و توسعه سياسي و گسترش فعاليت احزاب به صورت آزاد با مشکلات جدی روبرو است. 

تقسیم کار در سیاست خارجی

1- تور تهاجمی آمریکا علیه روسیه

در ابتداي کار مدودف يک تقسيم کاري بين وي و پوتين صورت گرفت بدين ترتيب که موضع گيري مطلوب و خوشايند غرب توسط مدودف انجام مي گرفت و ازطرف ديگر پوتين به انتقادهاي تند خود عليه غرب مي پرداخت که به نظر مي رسيد  اين دو شخصيت سياسي با هم اختلاف دارند غافل از اينکه تقسيم کارحرفه اي بین خود ايجاد کرده بودند که بتوانند از اين راه با ايجاد تعادل ازغرب امتياز گيري بیشتری کنند و از داخل هم سيستم گذشته را بریا جذب منتقدین غرب بدست آورند. اما آمريکا دست چنين سياستي را خواند و از دادن امتيازقابل توجه  به روسيه خودداري کرد.

همچنانکه با وجود به تعلیق درآمدن اجرای طرح سپر دفاع موشکی در چک و لهستان ، مسکو و واشنگتن برسراجرای مشارکتی  سيستم دفاع موشکي همچنان مشکل دارند. اوباما در سال 2010 بعد از اجلاس سرانناتو در لیسبون پرتغال ، اين کار را از طريق ناتو پيگيري کرد و در اجلاس ليسبون از ديميتري مدودف دعوت شد که روسيه در طرح سپر دفاع موشکي مشارکت داشته باشد; در واقع آمريکا و ناتو روسيه را بازي دادند. زیرا روسيه در اجراي طرح سيستم دفاع موشکي اعتقاد داشت  که بايد يک طرف ماجرا باشد و هدایت بخشي از اين طرح برعهده اش باشد، اما ناتو روسيه را به عنوان يک زيرمجموعه قلمداد کرد. طبق توافق صورت گرفته قرار است بخشي از اين سيستم در روماني و ترکيه مستقر وکشتي هاي حمايت کننده هم در اسپانيا قرار بگيرند و مرحله چهارم اين طرح که تا سال 2020 اجرايي مي شود مقابله با موشک هاي بالستيک است که اين مرحله ازاهمیت بیشتری برای روسيه برخوردار است . روسیه چون در اجرا مشارکت داده نمی شود فعلا با آن مخالفت مي کند، اما به نظر مي رسد که ناتو و آمريکا بتوانند اينکار را پيش ببرند و روسيه هم نمي تواند مخالفت خود را به جايي برساند.

2- اختلاف بر سر آینده سوریه

علاوه بر این روسيه و غرب بر سر يک موضوع ديگر هم اختلاف دارند و آن تحولات سوريه است; روسيه نمي خواهد که غرب تنها بازيگردرخاورميانه باشد و به همين دليل  روسيه از بشار اسد حمايت مي کند و به همين دليل است که روسيه قطعنامه شوراي امنيت را وتو کرد. البته روسيه به گونه ای عمل می کند که در صورت تغييراسد نیز بتواند با مخالفان هم گفت وگو داشته باشد به همین دلیل مدودوف  به بشاراسد توصيه کرده که اصلاحات موجود را ادامه دهد و در غير اين صورت کنار برود. مفهوم اين نظر در ادبيات سياسي چنين است که اصلاحات، مورد تاييد روسيه است و از آن حمايت مي کند. چنين سياستي از روسيه به گونه اي است که اگر در آينده تغييري در سوريه صورت گرفت بتواند از عملکردش دفاع کند و بهانه را از غرب بگيرد.

اما اين سوال ممکن است مطرح شود که چرا روسيه در زمان صدور قطعنامه عليه ايران آن را وتو نکرد،  اما با سوريه چنين نکرد؟ بايد گفت که کشورها در بحث سياست خارجي دچار احساسات نمي شوند و به دنبال تامين منافع خودشان هستند و سوريه به دليل قراردادهاي کلان اقتصادي و دفاعی با روسيه به عنوان مهم ترين متحد اين کشور محسوب مي شود و اگر دولت غربگرا در سوريه حاکم بشود برای روسیه  اين منافع  به نوعي از دست مي رود به همين دليل بر ضد قطعنامه راي صادر مي کند، ضمن اينکه روسها صدور قطعنامه را پيش زمينه اي براي حمله نظامي به سوريه تحليل کرده اند و يک دليل ديگر براي مخالفت با قطعنامه همين است. اما در مورد ايران مسکو در بحث هسته اي طرح گام به گامي را پيشنهاد داده است که ظاهرا آمريکا نه آن را تاييد و نه رد کرده است و همگي در حال بررسي آن هستند، به هرصورت اين طرح راهکاري براي برون رفت از پرونده هسته اي ايران است. بايد گفت روسيه هم همانند غرب بر سر فعاليت هسته اي ايران داراي مشترکاتي است و اعتقاد دارد که ايران نبايد سلاح هسته اي داشته باشد و ايران هم اين موضوع را بارها اعلام کرده است که به دنبال چنين فعاليتي نيست; ازطرفي روسيه معتقد است که بايد فرصت داده شود تا اين موضوع ثابت شود و ايران هم مي گويد غرب که مدعي انحراف فعاليت هسته اي است بايد اين موضوع را  اثبات کند، به هر صورت تفاوت نگرش بين روسيه و غرب در همين است که روسها مي گويند بايد اين موضوع اثبات شود. در پايان مي توان گفت که روس ها تلا ش مي کنند با تدابير مختلف از نفوذ غرب در خاورميانه جلوگيري کنند تا در آينده از تاثيرگذاري خود کاسته نشود.

نگاه به آینده :

روسیه دردوازده سال آتی وارد نوعی تقابل وهمکاری با غرب خواهد شد . پوتین در اصلاح سیاسی می داند در جریان درگیری غرب با منتقدان سیاست های آمریکا چگونه وسط لحاف دیپلماتیک بخوابد تا وضعیت سیاسی به هر طرف که کشیده شد روسیه بی نصیب نماند . اما جناح سن پترزبورگ به رهبری پوتین در یازده سال گذشته توانسته است با شعارمبارزه با فساد داخلی ، آزادی های سیاسی و دموکراتیک را کنترل کند آنها به خوبی می دانند  اگر اصلاحات سیاسی داوطلبنه را به مورد اجرا نگذارند نمی توانند تا دوازده سال آینده بدون دغه دغه به حکومت متمرکز خود ادامه دهند. پوتین این سیاستمدار هزار چهره روسیه می داند که برای تجدید انتخاب باید طرحی نو در انداخت بهار عربی در بین کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا محدود نمی ماند.