چرا ایران برای غنی سازی اورانیوم در ایران اصرار دارد؟
چرا برای یک بوشهر هزار مگاواتی هزینه میدهیم؟ | بهشتیپور: مواضع رسانهای با آنچه در مذاکرات میگذرد یکی نیست
بهشتیپور گفت: تا اینجای کار هر ۲ مواضعشان را حفظ کردهاند و الزاما مواضع رسانهای با آنچه در مذاکرات میگذرد یکی نیست. هر مذاکراتی در هر سطح، در متن و رسانه منطبق نیست.
در حالی که چهارمین دور از مذاکرات هستهای میان ایران و طرفهای غربی در مسقط برگزار شده، موضوع غنیسازی اورانیوم بار دیگر به یکی از محورهای اصلی چالش دیپلماتیک بدل شده است. طرف آمریکایی، با پیشفرضی که نافی حق ایران در برخورداری از فناوری صلحآمیز هستهای است، صراحتا خواستار برچیده شدن کامل تاسیسات غنیسازی در ایران شده است؛ ادعایی که با واکنش صریح مقامهای ایرانی مواجه شده و غنیسازی بهعنوان خط قرمز تهران بار دیگر مورد تاکید قرار گرفته است. در گفتوگو با حسن بهشتی پور کارشناس روابط بینالملل در تلویزیون اینترنتی همشهری، به بررسی ابعاد فنی، راهبردی و دیپلماتیک غنیسازی اورانیوم در شرایط کنونی پرداختیم.
آقای عراقچی، وزیر امور خارجه مذاکرات دور چهارم در مسقط عمان را سخت اما امیدوارکننده خواند. آقای ویتکاف در چند روز اخیر منتهی به مذاکرات اعلام کرد که تمام تاسیسات اتمی ایران باید برچیده شود و غنیسازی در ایران انجام نشود و آقای عراقچی اعلام کرد غنیسازی در ایران خط قرمز است. روند مذاکرات را چطور ارزیابی میکنید؟
واقعیت این است که طرف ایرانی پیشروست و آنچه در مذاکرات پیش میآید را سریع میگوید. طرف ایرانی در ۴ دور مذاکرات در بخش وزارت خارجه با هماهنگی رسانه توانستهاند موج خبری را دست بگیرند. من بهعنوان تحلیلگر سیاسی باید واژهها را تحلیل کنم. وقتی گفته شده مذاکرات سخت بوده، یعنی ۲ طرف پای حرفشان ایستادهاند. آقای بقایی کلمه مفید را به کار برده؛ مفید یعنی اینکه ما به بنبست نرسیدهایم. زمینههایی وجود داشته که ۲ طرف به تفاهم رسیدهاند و زمینههایی که به اختلاف خوردهاند. مثالی هست که وقتی وارد جزئیات میشویم شیطان وارد میشود. به نظر میرسد تا اینجای کار هر ۲ مواضعشان را حفظ کردهاند و الزاما مواضع رسانهای با آنچه در مذاکرات میگذرد یکی نیست. هر مذاکراتی در هر سطح، در متن و رسانه منطبق نیست.
سوالی برای بسیاری از مردم پیش آمده است. بوش پسر و اوباما هم میگفتند که اگر میتوانستند آخرین پیچ سانتریفیوژها را هم باز میکردند. چرا صحبت از غنیسازی اورانیوم در کشور میشود؟
چرا ویتکاف اصلا چنین موضعی گرفت؟ متاسف هستم که رسانههای ما صاف و مستقیم صحبتهای او را پوشش میدهند، بدون اینکه روی آن تحلیل کافی شود. مواضع ویتکاف باید شفاف اعلام شود ولی وظیفه رسانههاست که روی آن پردازش خبری کنند. اینکه بگوییم ویتکاف چنین گفته و بعد نتیجه بگیریم از اول هم میگفتیم آمریکا قابل اعتماد نیست، درست نیست. طرف آمریکایی بهویژه تیم ترامپ به دنبال خواستههای حداکثری و فضاسازی بیرون مذاکرات و انتقال آن به درون مذاکرات هستند. مذاکرات در خلا انجام نمیشود. البته مدیریت مذاکرات بهگونهای انجام میشود که کمتر تحت تاثیر قرار گیرد. واقعیت این است که فضای رسانه ای بیرون مذاکرات بر داخل مذاکرات هم تاثیر میگذارد. وقتی طرف مقابل تغییر موضع ۱۸۰ درجهای میدهد یعنی میخواهد ۱۰۰ را بگیرد که ایران را به نمره ۸۰ راضی کند. ایرانیها بدانند این یک شگرد است. آنچه در مذاکرات گفته میشود در بخش اعلانی مطرح نمیشود و بالعکس. وقتی طرف آمریکایی چنین میگوید به معنی بنبست در مذاکرات نیست و یک فضای منفی در کشور ایجاد شود. پردازش خبر یعنی ویتکاف برای راضی کردن لابی صهیونیست ها این موضوع را مطرح میکند تا کار خود را پیش ببرد و طرف ایرانی را مجاب کند که امتیاز بیشتری دهد. ایران هم اتفاقا باید بگوید به دنبال غنیسازی بدون هیچگونه محدودیتی است. در رسانه میشود خیلی حرفها را زد. طرف ایرانی چرا نمیگوید؟ چون دنبال حل مشکل و پایان دادن به تحریمهای ناجوانمردانه است. من اصرار دارم همشهری و سایر رسانهها خبرهای خام را توضیح دهند.
اما در مورد سئوال شما راجع به اینکه چرا ایران بر ادامه غنی سازی تاکید دارد باید اول چرخه سوخت هسته ای و فرایند غنی سازی را کمی توضیح دهم در ایران سنگ اورانیوم از معدن ساغند یا گچین زیر نظر آژانس استخراج میشود و در کارخانه اردکان یزد تبدیل به کیک زرد یا همان اکسید اورانیوم میشود. کیک زرد را به تاسیسات یو سی اف اصفهان می برند تا تبدیل به گاز هگزوفلوراید کنند بعد این گاز به نطنز منتقل می شود تا اورانیوم ۲۳۵ را از ۲۳۸ جدا کنند، چون ۲۳۸ به درد تولید انرژی نمیخورد. در مرحله بعد ه گاز هگزافلوراید در نطنز برای تزریق به سانتریفیوژ که ۶۰ هزار دور در دقیقه میچرخد تا اورانیوم ۲۳۵ از 238 جدا شود. در این فرایند هرچقدر ۲۳۵ افزایش یابد یعنی غنیتر شده است. وقتی میگوییم اورانیوم ۵ درصد غنی شده، یعنی ۵ درصد ۲۳۵ وجود دارد. وقتی اورانیوم غنی شده دو مرتبه به اصفهان میآید و تبدیل به قرص سوخت هستهای میشود. این سوخت هستهای میتواند به اندازه ۲۸۵لیتر نفت انرژی تولید کند. این قرص هستهای باید مثلا در صفحات یا میلههای سوخت هستهای قرار گیرد. وقتی ویتکاف میگوید اصفهان هم باید تعطیل شود نمیداند در اصفهان غنیسازی صورت نمیگیرد. اگر این آدم اطلاعات تخصصی کافی درباره فرایند غنی سازی داشت ، حداقل در مورد تعطیلی نطنز و فوردو اظهار نظر می کرد نه آنکه خواستار تعطیلی کل تاسیسات هسته ای ایران شود. منظور من این است که اورانیوم تولید شده در اصفهان اصلا برای بمب ساختن نمی تواند مورد بهره برداری قرار گیرد
به کل این چرخه، چرخه سوخت هستهای گفته میشود. اگر این وسطی را یعنی غنی سازی را برداریم یعنی کل این صنعت را تعطیل کردهایم. قرص اورانیوم در رآکتور تهران استفاده میشود، البته سوخت بوشهر براساس قرارداد از روسیه تامین میشود. آنها میگویند مثل امارات از خارج وارد کنید. چرا ایران نمیپذیرد؟ اولین مشکل این است که مثل زمان شاه که غنیسازی اورانیوم در فرانسه انجام شد، آنها قرار بود سوخت غنیسازی شده به ایران بدهند ولی ندادند. اگر ندادند چه باید کرد؟ فرانسویها تنها پول را برگرداندند. خیلی دو دو تا چهار تا این است که شما باید از خارج وارد کنید. من میگوییم ما خیلی هم استقبال میکنیم اما وقتی ما صنعت را تعطیل کنیم، آنها میتوانند برای ما گربهرقصانی کنند. اگر آنها بدانند بالقوه غنیسازی میکنیم ولی وارد هم میکنیم و مشارکت هم میکنیم انتخاب بسیار بهتری است. ما اعتماد نداریم چون اصولا نمیخواهیم بهیکباره در مخمصه قرارمان دهند. دلیل دوم این است که این یک فناوری سطح بالاست. برخی تصور میکنند که موضوع صنعت هستهای ایران برق است. برخی میگویند بوشهر فقط هزار مگاوات تولید میکند و یک هفتادم نیاز کل کشور که ۷۰ هزار مگاوات است، تولید میکند؛ چرا باید اینقدر مشکل ایجاد کنیم. این ظاهر ماجراست. آنها مساله هستهای ایران را بهانه مشکلات زیادی که با ما دارند قرار دارند. این فناوری پیشرفته علم را در ایران افزایش میدهد. دستگاه سانتریفیوژ با کامپیوتر و نرمافزار اداره میشود، یعنی مجری، طراح و بهرهبردار تیمی را تشکیل دادهاند که در عالیترین سطوح رشتههای الکترونیک، نرمافزار، فیزیک و شیمی و غیره کار میکنند. اگر ما غنیسازی را کنار بگذاریم سر موضوع دیگری به ما گیر میدهند. ایران موقعیت ژئوپلیتیک ویژهای دارد و سر هستهای، حقوق بشر، مسائل خارجی و ... به ایران فشار میآورند، آنها یک فهرست ۸ موردی دارند که مداوم سر آنها به ایران فشار میآورند. صنعت نفت وقتی ملی شد یک هویت برای ایران به وجود آورد و سایر کشورها از آن الگوبرداری کردند. این صنعت هستهای اثبات کرد که ایرانیها میتوانند تیمی کار کنند و الگو هم شده است. بنابراین حواسمان باشد فریب این تبلیغات را نخوریم. مساله هستهای همه مشکل نیست و گذشته تاریخی نشان میدهد ملی شدن صنعت نفت برایمان مشکل ایجاد کرد ولی محکم ایستادیم. تولید فلز آهن یک فناوری بالای بود ولی حاضر نبودند ذوب آهن به ایران بدهند و بعد ایران در سال ۱۳۴۴ از شوروی میگیرد. ۴۰ سال بعد مشخص میشود که صنعت هستهای چقدر مهم بوده است.