« نکته نخست واقعا کشورهای اروپایی و آمریکا طی سی وسه سال اخیرچه چیزی را به ایران دیکته کرده اند و ایران در مقابل چه باج خواهی این کشورها مقاومت کرده است و سر تسلیم فرود نیاورده است ؟ »

برا ی پاسخ  به این دو سئوال مهم باید پژوهشی دقیق و همه جانبه انجام شود اما آنچه که من می توانم با استفاده از حافظه تاریخی خود خدمت شما و همه جوانان عزیز ایرانی یاد آور شوم :

1- به شهادت سخنرانی روسای جمهوری آمریکا و وزرای خارجه این کشور درسی سال گذشته آنها بصورت رسمی وعلنی تحریم های متعددی راعلیه ایران وضع کردند چه دردوره کارتر، وچه در دوره حکومت هشت ساله ریگان به بهانه های مختلف وچه دردوره بوش پدر و چه در دوره کلینتون تحت عنوان مهار دوجانبه و چه در دوره بوش پسر که ایران و عراق و کره شمالی را رسما محور شرارت اعلام کرد و چه در دوره اوباما این تحریم ها روز به روز بیشتر شده است .

2- دولت آمریکا رسما خواهان تغییر رفتار ایران است ودر خفا با قرائن و شواهد خبری و تحلیلی نشریات آمریکایی خواهان تغییر رژیم ایران است . مقالات آمریکایی تا آنجا پیش مر وند که حتی مکان های مورد حمله احتمالی آمریکا را در تحلیل های خود ذکرمی کنند . آمریکایی ها تا آنجا پیش می روند که مرتبا می گویند طرح حمله به ایران همچنان روی میز است . در تنظیم برنامه استراتژیک ملی آمریکا  حمله پیشدستانه اتمی کلا نفی شده مگر برای دو کشور ایران و کره شمالی . یعنی آمریکا رسما این حق را برای خود قائل است که قبل از هرگونه تهدید هسته ای ایران به این کشور حمله کند . امیر جان مستندات این مطالب را می توانی با سرچ بر روی گوگل پیدا کنی چون این مطالب بصورت محرمانه نیست بلکه بصورت شفاف و علنی در خبرها آمده است.

3- آمریکا ، انگلیس ، آلمان ، فرانسه ، چین و روسیه  اتحاد نامقدسی تحت عنوان پنج به علاوه   یک علیه برنامه های هسته ای ایران تشکیل داده اند و بدون انکه کوچکترین مدرکی ارائه کنند و یا بتوانند با قرائن و شواهد نشان دهند ایران به دنبال بمب هسته ای است هشت سال است بدترین رفتارها را با ایران داشته اند. ایران دو سال و نیم غنی سازی اورانیوم را به حالت تعلیق درآورد شاید اعتماد سازی بوجود آید اما نه تنها انها هیچ اقدامی نکردند بلکه روز به روزمطالبات بیشتری را علیه ایران مطرح کردند. عزیزمن فریب ظاهرسازی های تبلیغاتی آنها را نخورید انها با اساس حکومت ایران مخالف هستند وآن هم نه بخاطر دلسوزی برای مردم ایران بلکه دنبال تامین منافع ازدست رفته شان درایران هستند. اینکه حکومت ایران هم در بسیاری موارد اشتباه کرده ومی کند برکسی پوشیده نیست ،اما انها دنبال تصحیح رفتار دولت ایران در قبال مردم نیستند شما ببینید با متحدان خود درکشورهای عربی ازجمله عربستان چگونه رفتارمی کنند و چگونه قرار دادهای میلیاردی با عربستان و امارات وغیره می بندد اینها اتهام نیست مستندات آن درسرچ اخباربرروی گوگل موجود است .

4- حمایت فرانسه از صدام ودادن  هواپیماهای میراژ۲۰۰۰فرانسه مجهز به موشک های ضد کشتی سوپراتانداردها برکسی پوشیده نیست. حمایت آلمان وهلند دردادن سلاح های شیمیای به صدام که بعدا خودشان روسای همان شرکتها را محاکمه کردند و گفتند انها بدون اطلاع دولتهای شان این تجارت مرگباررا انجام دادند!! در خبرها موجود است. دروغ که حناق نیست گلو را بگیرد. شاید اگر من آرشیو دقیقی داشتم می توانستم این لیست را طولانی کنم نه بخاطر دشمن سازی وتثبیت  تئوری توطئه بلکه بخاطرآنکه جوانان زیزی مثل شما بدانند که آنها با شعار مبارزه با تروریسم ،مبارزه با اشاعه سلاح کشتارجمعی ومخالفت با نقض حقوق بشر چگونه ظاهری انسانی ازخود ارائه می دهند اما وقتی پای عمل می رسد ازداخل ان گوانتانامو وابوغریب بیرون می آید اینها تخیلات نیست متاسفانه دولت ما هم کارنامه خوبی ارائه نکرده است واین سوء تفاهم بوجود می اید که ذکراین مسائل دفاع ازبی تدبیرها ونفی مخالفان حکومت است. نباید این موضوع ها را باهم قاطی کرد ما در داخل مشکلات زیادی داریم که همه می دانند اما اینها به مردم ایران مربوط است وفقط آنها هستند که می توانند وباید این مشکلات را حل کنند نه دولت های خارجی که فقط به فکرمنافع خودشان هستند.  

ایران درکلیه این موارد ی که ذکر شد سرفرود نیاورده ومحکم ایستاده است اگرچه هزینه سنگین ان را هم داده  که می توانست با تدبیرهزینه ها را بسیارکمتر کند اما محکم دربرابر باج خواهی آمریکا و متحدانش که به ما می گویند یا با ما باشید یا منزوی باشید امریکا و متحدانش خود را جامعه جهانی قلمداد می کنند و هرکس که به هر دلیل از دایره آنها خارج است محکوم به انزوا است .من قبول دارم بخشی ازاین جریان به اعمال ورفتار دولت ایران  بازمی گردد اما عزیزمن بدان که آمریکا و متحدانش خواهان استقلال و سربلندی ایران نیستند چرا ؟ در ادامه پاسخ به پرسش های دیگر موضوع را مرور می کنیم : در ادامه نوشتی :

« چه تضاد منافع استراتژیک بین ایران و این کشورها وجود داشته است که موجب سرسپردگی و کوچک شدن ایران در مقابل این کشورها شده است ؟ مسئله ای که جنابعالی مطرح فرموده اید اساس سیاست خارجی کشورما راطی این سی وسه ساله بوجود آورده است،بدون اینکه نه شما در وبلاگتان ونه حاکمان سیاسی کشورپاسخی روشن،متقن ومحکمه پسند به مردم اشان به ویژه جوانان ارائه دهند . شاید برای مردم عادی بیان این اساس فکری و عملی سیاست خارجی ایران مبنی بر اینکه آمریکا و اسرائیل و اروپا تمامیت و استقلال کشور را تهدید می کنند و آنها ایران سرسپرده و برده می خواهند ودنبال استعمارایران هستند، مهیج و تحریک کننده باشد وسالها مردم عادی را مشغول سازند . اما در نزد افرادی که حداقل تحصیلات دانشگاهی را داشته باشند این پایه ریزی سیاست خارجی کشور بدون روشنگری و اطلاع رسانی و بیان دلیل و منطق سیاسی مستددل و تنها با شیوه توطئه مداری و دشمن تراشی ، به طوری که حتی فرض کردن و بیان مخالف آنچه مطرح شده است گناه و جرم محسوب می شود ، هرگز قابل پذیرش نبوده و نخواهد بود. »

آمریکا و متحدانش یصورت خلاصه دنبال

الف:  توسعه نظام سرمایه داری از لحاظ اقتصادی مبتنی براصول اقتصاد بازار آزاد که سه اصل اساسی دارد

1- سود محوری برای انجام کلیه فعالیت ها

2- مداخله حداقلی دولت در اقتصاد

3- ایجاد بازارآزاد عرضه وتقاضا درزمینه های تبادل کالا وخدمات، پول، نیروی انسانی به منظور تعیین قیمت آنها

ب: گسترش نظام لیبرالیستی ازلحاظ سیاسی که مبتنی برسه اصل است

 1- دموکراسی هدایت شده ( توسط احزاب و نخبگان جوامع ) ،

 2- تحقق جامعه سکولار( جدایی دین ازحکومت )

3- آزادی های سیاسی  درکلیه سطوح مبتنی برفردگرایی است

ج: ترویج  مدرنیته فرهنگی مبتنی بر

1- اصل قرار دادن " تساهل و تسامح "  

2-  ترویج  مدارا درساخت جوامع انسانی

3- ایجاد تکثروتنوع فرهنگ ها و آداب و رسوم اجتماعی ، دینی وفرهنگی  

این اصول در کتاب ها و مقالات بی شماری بررسی و جوانب مختلف آنها نقد وبررسی شده است آنها می گویند ما ایدئولوژی محور نیستیم در حالی که انها دقیقا ایدئولوژی دارند که مبتنی بر اصول بالا است اما چون در رفتار خود به گونه ای عمل نمی کنند که مطلق اندیشی و دگم بودن جلوه گر شود با دادن امکان به مخالفان برای طرح اندیشه های خود ، چنان رفتار می کنند که نمی توان آنها را متهم به ایدئولوژی محوری دررفتارها و تصمیم سازی ها کرد. اما برخلاف ظاهرعملکردشان درباطن دقیقا بدنبال رسیدن به این اصول درتمامی جوانب آن برای همه مردم جهان هستند و معتقدند این اصول جهانی و انسانی است وهرکس مخالف آن باشد درواقع مخالف حیات بشری است

در نقطه مقابل این در نظام جمهوری اسلامی :

ا- از لحاظ اقتصادی ایران در عمل ترکیبی از اقتصاد مختلط را دنبال می کند که نه سرمایه داری است ونه سوسیالیستی بخش عمده اقتصاد توسط دولت اداره می شود اما مالکیت خصوصی ، بهره بانکی و نظام عرضه و تقاضا برای تعین قیمت ها در بخش کالا تا نود درصد حاکم است در بخش بازار پول آن هم در بخش ارز خارجی بصورت کنترل شده توسط دولت و در بخش نیروی انسانی هم که نرخ حداقل دستمزد ها توسط دولت تعیین می شود . بخش خصوصی 30 تا 35 درصد در ایران فعال است .

2- ازلحاظ سیاسی نظام ایران مبتنی براسلامیت( حکومت ولایت فقیه ) وجمهوریت ( نظام جمهوری و پارلمانی ) نوعی حکومت دینی مبتنی بر مردم سالاری دینی

3- ازلحاظ فرهنگی اجرای قوانین اسلامی اصل اساسی ونوعی سنت گرایی مبتنی براخلاق دینی و برمناسبات اجتماعی و فرهنگی حاکم است

حالا شما خودتان قضاوت کنید آنها با جمهوری اسلامی ایران که مبتنی بر اصول فوق است در تعاض نیستند؟

در سیاست خارجی ایران از استقلال کشورها در برابر غرب حمایت می کند با گرایش های اسلامی بویژه اگر در تعارض با غرب باشند ارتباط نزدیک دارد از کشورهایی که اکثریت غیر مسلمان هستند اما منتقد غرب هستند مثل کوبا ، ونزوئلا و غیره حمایت می کند اگر اینها تضاد  استراتژیک نیست چه نامی می توان بران نهاد .

بسیاری ازمنتقدان نظام جمهوری اسلامی ازاساس با این اصول مخالف هستند خوب این مساله در جای خود باید بررسی شود که اکثریت مردم ایران چگونه فکر می کنند و از کدام خط مشی حمایت می کنند اما بحث من دراینجا فقط نشان دادن این واقعیت است که نظام جمهوری اسلامی ایران با غرب تعارض ایدئولوژیک  و مبنایی دارد و غرب به ایران همانگونه نگاه می کند که درزمان جنگ سرد به شوروی نگاه می کرد البته روشن است که ایران درموقعیت ان زمان شوروی نیست اما نگاه غرب دقیقا در همان رفتارها جلوه گراست با این تفاوت که ایران ابرقدرت نیست وحق وتوهم درشورای امنیت سازمان ملل ندارد تا ملاحظات دوران جنگ سرد بر مناسبات دوطرف حاکم باشد .   

آمریکا و اسرائیل درسی سال گذشته همه امکانات خود را برای اینکه نشان دهند ایران حامی تروریسم است ( به عنوان مثال حمایت از حزب الله و حماس را که برای آزادی کشورشان می جنگند تروریسم معرفی می کنند) و نیز ایران را ناقض حقوق بشر معرفی کنند (آخرین مورد ان گزارش احمد شهید گزارشگر ویژه سازمان ملل) ونیز تولید کننده بمب اتمی نشان دهند که در هشت سال گذشته بیشترین حجم تبلیغات را به خود اختصاص داده است . از سال 1991 تاکنون بارها و بارها اعلام کردند که ایران تا چهار یا پنج سال دیگر به بمب هسته ای می رسد و وقتی پس از گذشت چند سال خبری نمی شود می گویند تحریم ها و مشکلات فنی موجب  عقب افتادن برنامه هسته ای ایران شده است!! اینها تنها گوشه ای از این موارد است که بارها در مطالب گوناگون آمده است منتهی جوانان عزیز ایران تحت تاثیر تبلیغات منفی و به دلیل عملکرد نامناسب مسئولین کشور بدبین شده اند و بی اعتمادی آنها را نمی توان با آوردن کد های تاریخی از مداخلات بر طرف کرد

در ادامه نقد خود به مواردی اشاره کردی که فکر می کنم ناخواسته مسائل مهمی را ذکر نکردی که من یادآور می شوم شما نوشتی:

« درواقعیت تاریخی روابط آمریکا با ایران ازابتدای دهه سی خورشیدی آغازشد. به جزدخالت در کودتا علیه دولت دکتر مصدق که آن هم بعدها خود متوجه برآورد غلط سیاسی آمریکا و انگلیس از دولت دکتر مصدق شده بودند ، هرگز آمریکا در زمان حکومت پهلوی به دخالت در امور ایران و تهدید تمامیت واستقلال ایران نپرداخته است هرچند به دنبال منافع سیاسی واقتصادی درایران بوده است و بازار بسیار خوبی برای تسلیحات نظامی کشورش به وجود آورده بود، اما تهدید نبوده است . حتی درنزد جوانان انقلابی دوران انقلاب تنها استناد به دخالت آمریکا درکودتای 28 مرداد به عنوان ظلم آمریکا مطرح می شد . نمی دانم آیا شما مدرک و گواهی مستدلل ونه شعارگونه برپایه شنیده ها ، برای تجاوزوتهدید واستعمارطلبی آمریکا نسبت به کشور ما سراغ دارید یا خیر ؟ پس از پیروزی انقلاب ایران نیز همانطور که خود بهترمستحضرهستید به مانند سایرکشورهای جهان آمریکا نیزبسیار با دقت نظاره گروضعیت حاکمان ایران پس ازحکومت پهلوی بود. حتی اگر نتوان با قطعیت عنوان کرد ، در انزوا و عدم حمایت اروپا و سایر کشورهای جهان ازعملکرد شاه درسال پایانی حکومت اش که منتهی به پیروزی مردم برشاه بدون حامیان خارجی شد ؛ آمریکا نقش بازی کرده است . پیش از اشغال سفارت آمریکا هنوز آمریکا روابط دیپلماتیک و سفارت خود را در ایران برقرار داشت . حتی در شعارهای سیاسی دست اندرکاران سیاسی دوران انقلاب و حکومت آینده ایران مبارزه با استکبار و ظلم شاه همواره مطرح بود و مبارزه با امپریالیسم تنها در نزد گروه های چپ و تندرو مطرح می شد . پس ازاشغال سفارت آمریکا بود که سیاست خارجی ایران در چرخشی کامل از مبارزه با ظلم و ستم شاه به مبارزه با امپریالیسم آمریکا تغییر جهت یافت. تغییر جهتی که هنوزهم پس از سی و سه سال در پی همان چرخش نخستین ، بدون تعمق و اندیشه درباره آن تغییر و توجه به آن مقطع زمانی که چرا چنین اقدامی انجام گرفت، همچنان راه خود را پی گرفته است . یافتن اسناد ومدارک جاسوسی که بسیاری ازسفارتخانه درسایر کشورها به چنین اقداماتی می پردازند آیا دلیل دشمنی و تهدید به تمامیت و استقلال ایران محسوب می شود. »

لطفا به فهرست ذیل توجه نمائید

1- کمک به راه اندازی و تاسیس ساواک در سال های پس از کودتا 28 مردا د زیر نظر سازمان سیا آموزش شیوه های سرکوب ،اعتراف گیری ، شکنجه و شناساسی گروه های مبارزه علیه شاه

2- تحمیل  برنامه اصلاحات ارضی درایران در  زمان  حکومت کندی و کمک به روی کار امدن علی امینی در سال 1340 و اجرای  الگوهای وارداتی بدون توجه به نظام کشاورزی و مناسبات زمین داری درایران ومشکلاتی که بعدها برای اقتصاد کشاورزی ایران بوجود اورد. البته بماند که خیلی ها معتقدند ارسنجانی با مهارت خود این مداخله خارجی را به فرصتی برای نجات کشاورزی ایران تبدیل کرد قضاوت ان با خود شما منظور من فقط ذکر نمونه های از مداخله امریکا در امور داخلی ایران است مستندات آن هم در مصاحبه های شاه و سایر کتاب ها تاریخی موجود است .

3- تحمیل لایحه حق قضاوت کنسولی (کاپیتولاسیون) به مردم ایران ازطریق نفوذ دربارشاه و تصویب به زور ان در مجلس (اگر تردیدی در این زمینه دارید منابع ان در کتاب حق قضاوت کنسولی موسسه مطالعات پژوهش های سیاسی موجود است ) بر اساس این لایحه ضد ایرانی مصونیت دادن به مستشاران  آمریکایی ها در ایران و گرفتن حق توحش  از پول ملت ایران تائید می شود اگراین توهین نیست نمی دانم اسمش چیست

4- دخالت در تعیین سقف قیمت نفت بر اساس قرار داهای شرکت های آمریکایی و انگلیسی تا سال 1352 که در این سال بالاخره مجبور می شوند به افزایش جهشی قیمت نفت تولیدی در ایران تن بدهند در مقابل پول حاصل از افزایش شدید قیمت نفت به قرار داد میلیاردی خرید تسلیحات جنگی تبدیل ممی شود بله این قرار دادها برای آمریکایی ها سود داشت اما با زد و بند های افرادی مانند ارتشبد طوفانیان به شهادت امرای ارتش میلیون ها دلار در آن زمان پورسانت گرفتند تا قیمت جنگنده های اف پنج واف چهار و اف چهارده را با قیمت های بیشتری به ایران بفروشند و تا سالهای بهعد از پیروزی انقلاب لوازم یدکی انها بخاطر تحریم ها در انبارها پوسید و پولش را هم به حساب ایران گذاشتند حتی تقاضای انبار داری هم برای ان در دیوان داوری لاهه برای رسیدگی به اختلاف ها دارند .

5- سفیرآمریکا درایران به شهادت خاطرات علم ، مصاحبه شاه ، و دیگران در قالب مشاوره در عمل درامورکشوردخالت می کرده وبا انواع واقسام دخالت ها نوعی حکومت غیرمحسوس درایران  داشته است اینها شعارنیست ومطابق عرف دیپلماتیک هم سفیر حق دخالت در امور داخلی کشورها را ندارد

این پنج مورد را من صرفا بر اساس دانسته های تاریخی خود ذکر کردم اگر پژوهشی دقیق در این مورد انجام شود مصادیق بیشتری برای جوانان ایران می توان ارائه کرد .

اما درباره مشکلاتی که بعد از انقلاب بروز کرد به موارد ذیل اشاره داشتی :

« آیا مشکلات و حرکتهای اعتراضی قومی در کردستان و سایر استان های مرزی در اوایل انقلاب همه توطئه آمریکا بوده است . چه مدرک و سندی از سوی حاکمان ایران ارائه شده است ؟ که هم شما و هم بنده خوب می دانیم ماجراهای تدوین قانون اساسی جدید و سایر اقدامات تحریک کننده در رد صلاحیت کاندیداهای این اقوام در انتخابات نخستین دوره مجلس ایران از مهم ترین عوامل بروز این ناآرامی ها محسوب می شد .درباره جنگ تحمیلی عراق علیه ایران ، آیا تنها و تنها آمریکا در این راستا با صدام حسین و عراق ارتباطات سیاسی و نظامی داشت ؟ آیا شوروی و سایر کشورهای اروپایی با در اختیار گذاشتن تجهیزات نظامی و کشتار جمعی به ایران ظلم نکردند ؟ پس چرا تنها آمریکا دشمن و عامل تهدید و تجاوز به تمامیت و استقلال ایران در آن برهه زمانی محسوب می شد ؟ پس از جنگ دیگر نمی دانم بجز مسایلی مانند گروگانگیری در لبنان ، ماجرای ایران کنترا ، ماجرای میکونوس ، دوم خرداد 76 ، ماجرای بحث انرژی هسته ای و دست یافتن یا دست نیافتن ایران به بمب هسته ای و در نهایت ماجرای پس از انتخابات خرداد 88 واقعا چه مدرک و استدلالی برای تهدید بودن آمریکا نسبت به منافع ایران وجود دارد . ایران در مبارزه با این باج خواهی آمریکا چه منافعی بدست می آورد و یا از دست می دهد ؟ برقراری ارتباط با آمریکا چه تهدیدی و ظلمی به مردم ایران محسوب می شود ؟ حاکمان سیاسی ایران به عنوان قیم و کسانی که صلاح مردم را بهتر از خودشان می دانند و مدعی هستند که به فکر عزت نفس مردم ایران هستند و در برابر باج خواهی و تهدید تمامیت و استقلال ایران سرفرود نمی آورند واقعا چه دلیل و منطق و مدرکی جز شعار شعار و شعار ارائه داده اند ؟

امیرجان مشکلات ونا آرامی ها درکردستان از اسفند سال 57 یعنی کمتر از یک ماه بعد از پیروزی انقلاب بوجود امد وربطی به انتخابات نداشت. درزمان انتخابات حزب دموکرات با شعار خود مختاری برای کردستان ودموکراسی برای ایران به دنبال تشکیل مجلس محلی برای کردها بود و درخواست داشتند معاون رئیس جمهور حتما کُرد باشد و نظام ایران هم فدرال باشد . در سه ماه بعد  ترکمن ها هم در شمال ، خلق عرب در جنوب سر به شورش گذاشته بودند دولت انقلابی که از حداقل تجربه کشورداری بی بهره بود با این درخواست های حق اما در زمان نا مناسب و موقعیت نامتعادل در داخل چه می توانست بکند ؟ شما چگونه باور می کنید در این دوران آمریکا فقط نظاره گر باشد . خب من الان مدرکی ندارم به شما و همه جوانان نشان دهم امریکا پشت این قضایا بود اما از لحاظ منطقی نمی توانم باور کنم آمریکا در این میان بی تفاوت بود اینجا است که به یک پژوهش  متقن و مبتنی بر اسناد و روایت بازیگران اصلی آن زما نیاز است تا بتوانیم قضاوت منصفانه داشته باشیم اما اسناد لانه جاسوسی نشان می دهد آمریکایی ها به دقت این تحولات را رصد می کردند و با افرادی در ایران در باره آنها بحث می کردند تا اینجای کار روال معمولی کار است اما مسئولین مدعی هستند که افرادی  از طرف آمریکا بین گروه های مخالف پول پخش می کردند و آنها را برای انجام تحرکات سیاسی و مخالفت های مسلحانه ترغیب می کردند ممکن است این اتهام ها صرفا برای توجیه ناکارآمدی ها و سرکوب مخالفان باشد اما در عمل وقتی هنوز فقط چند ماه از پیروزی انقلاب نگذشته شما می بیندید این اعتراض ها بصورت زنجیره ای بین گروه های قومی و مذهبی بوجود می آید باید کمی عمق تری به موضوع توجه کنیم

ماجرای گروگان گیری واکنش دانشجویان در برابر پناه دادن به شاه درآمریکا بود آمریکاییها خودشان درخاطراتشان نوشتند که انها احتمال می دادند که اگر شاه به آمریکا بیاید ممکن است سفارتشان اشغال شود با این وجود به شاه اجازه ورود می دهند چرا ؟ بخاطر آنکه انها به سایر متحدانشان نشان دهند که متحدان خود را در شرایط سخت تنها نمی گذارند اما دانشجویان ما این حرکت را چنین تحلیل می کنند که انها می خواهند بار دیگر شاه را با انجام کودتا به قدرت باز گردانند . آمریکایی ها چنان با غرور با این مساله برخورد می کنند که حتی تقاضای مرحوم بازرگان را برای اعزام هیات پژشکی ایرانی به آمریکا برای تائید بیماری شاه رد می کنند؟ چرا ؟ بخاطر آنکه آنها خود را در موضع برتر می دیدند . اما ماجرای گروگان گیری قرار نبود 444 روز طول بکشد به گفته دانشجویان انها قرار بوده حداکثر 72 ساعت انجا باشند . مسئول طولانی شدن ماجرا آمریکایی ها بودند که امیدوارم من بتوانند مستندات آنرا درکار تحقیقاتی خود ارائه کنم .

درباره جنگ ایران وعراق هم که هم شوروی وهم انگلیس وهم فرانسه و هم آلمان و حدود 20 کشور دیگربه صدام کمک کردند ایران فقط آمریکا رادراین موردمتهم نمی کند همه این کشورها ازمتجاوزان  حمایت کردند چون با حکومت ایران مشکل داشتند ولکه ننگ حمایت ازمتجاوز را پذیرفتند تاشاید نظام ایران نابود شود اما به همت مردان بی ادعا وجانفشانی جوانان این مرزوبوم صدام نتوانست یک وجب ازخاک ایران را ضمیمه عراق کند . در باره سایر موارد مطرح شده هم بهتر است در اینجا واردبحث نشوم چون نه صلاحیتش را دارم و نه اطلاعات دقیق از جزئیات واقعی ماجرا اما در ادامه مطلب در باره انرژی هسته ای نوشتی :

« مسئله انرژی هسته ای ایران که درگفته های پیشین خود بارها در این باره به بحث پرداخته ام و هرگزقانع نشده ام که در این برهه زمانی آیا دست یافتن به انرژی هسته ای مهم تراز دست یافتن به عزت وسربلندی وآبادانی کشور درتمام زمینه های اقتصادی،سیاسی،اجتماعی وفرهنگی محسوب  می شود ؟ واساسا چگونه می توان با وجود تمام ضررهایی که بر کشور وارد شده است ، شعار دست یابی به انرژی هسته ای صلح آمیز را شالوده واساس آرمانی برای جانفشانی واز خودگذشتگی مردمی که سالها با مشکلات متعدد دست و پنجه نرم کرده اند و در این سی و سه سال ساحل ثبات و آرامش را به چشم خود ندیده اند ، قرار داد؟ آیا در حالی که کشورهایی مانند ترکیه ، برزیل و مانند آنها با سرعت در راه پیشرفت قدم بر می د ارند ، تنها با ذکر شعارهایی که ما نمی خواهیم مانند ژاپن و کره شویم و می خواهیم استقلال خود را حفظ کنیم . بدون ارائه هیچگونه مدرک و سندی مبنی بر این که این کشورها مورد استعمار و ظلم قرار گرفته اند ، راهی است که سی و سه سال حاکمان سیاسی ایران در تلاش برای قبولاندن آن به مردم هستند . اما آیا می توان جلوی این مردم و نسل های آینده شرمسار نبود که با از دست دادن فرصت ، ثروت و نیروی های انسانی جوان در راه چه آرمانی ، چه دست آوردهایی را بدست خواهند آورد ؟ »

درباره انرژی هسته ای من نمی توانم و نه قصد آنرا دارم که شما را قانع کنم فقط توجه شما را به این واقعیت جلب می کنم که ایران اولین کشوری است که درخاورمیانه ازانرژی هسته ای بهرمند شده است واینکه ایران جزو پانزده کشورجهان است که غنی سازی اورانیوم را انجام می دهد واین دستاورد ی بزرگتر ازملی شدن صنعت نفت درایران است که ان هم برای اولین باردرخاورمیانه انجام شد . ملت ایران هزینه گزافی را بابت این دستاورد داده امامن مطمئن هستم نه تنها در پیشگاه نسل آینده شرمسار نخواهد بود بلکه مانند جنبش ملی شدن نفت بعدها با افتخار از آن یاد خواهند کرد . زیرا این موضوع موجب ارتقاء سطح علمی ایران در زمینه فرا فناوری های نوین شده است . این دستاورد باعث بالا رفتن وزن تاثیر گذاری ایران بر تحولات منطقه ای و تا حدودی بن المللی شده است این موفقیت کمی نیست .شما تبلیغات منفی در این مورد را کنار بگذارید مردم را به مقاومت در این باره ترغیب کنید امیدوارم در آینده امثال من که فقط آزادی ، آبادی و استقلال ایران را می خواهد در برابر جوانان عزیز کشور روسفید باشم . بازهم تاکید می کنم این به معنای آن نیست که همه سیاست های ما درست است و دشمنان ایران فقط مقصر ناکامی های ایران هستند نه  ما هم مشکل داریم اما در مسیر درستی دراین را ه گام برمی داریم . آنها از فعالیت های هسته ای ایران بهانه ای درست کردند تا اهداف و مقاصد خود را برای تغییر رفتار ایران به کار بگیرند و اگر بتوانند رژیم ایران را سرنگون کنند شما بدانید که آنها بهترازهر کسی می دانند که ایران دنبال سلاح هسته ای نیست ایران می خواهد تا آنجا پیش رود که مطمئن باشد طرف مقابل می داند که ایران به یک قدرت هسته ای مسئول تبدیل شده است و فعالیت های صلح آمیز هسته ای اش هیچ کشوری را تهدید نمی کند . اما در بخش پایانی به یکی از اساسی ترین موضوع های سیاست خارجی ایران در باره اسرائیل مطالبی را نوشتید که من از دوستان خودم که متخصص مسائل خاورمیانه هستند می خواهم پاسخی برای پرسش های شما تهیه کنند و در همینجا منتشر می کنم اما اگر این دوستان یاری نکردند در حد بضاعت و امکانات و مقدوراتم به پرسش های اساسی شما در باره سیاست ایران در قبال اسرائیل می پردازم