به نام خداوند جان و خرد
كزو برتر انديشه برنگذرد

قبل از هر سخن ، جا دارد از ابتكار ارزنده سركار خانم عدالت ميرزا و همكارنشان درهفته نامه ملت ، به خاطرهمت بلندشان تشكروقدرداني كنم .درعصرجهاني شدن سياست ،اقتصاد و فرهنگ كه با موج توفنده خود همه عرصه هاي زندگي انسان ها را دردهكده كوچك جهاني تحت تاثير عميق قرارداده و مي رود تعريفي جديد ازحوزه هاي معرفت انساني به جهان عرضه كند، ايجاد تشكل جديدي ازروزنامه نگارا ن فارسي زبان درجهان را بايد به فال نيك گرفت. چرا كه همه مي دانيم دراين تنازعي كه براي بقاء فرهنگها در گرفته است كساني باقي مي مانند كه اولا دارا ي پشتيباني تمدني وغناي بيشترفرهنگي باشند و ثانيا همدلي وهمكاري بيشتري بين نخبگان آنها ايجاد شده باشد .
بااين مقدمه اگربپذيريم كه روزنامه نگاران درهركشوري  به عنوان چشمان بيدارمردم ان كشور، از اركان مهم نخبگان فرهنگي به شمار مي روند كه قراراست پخمگان فرهنگي را كه هويت خود را گم كرده اند  ،  به حركت و شعورونشاط وادارسازند به عظمت كاري كه با تاسيس انجمن يا اتحاديه روزنامه نگاران در پيش گرفته ايم ، بيشترآگاه مي شويم . اين انجمن قرارنيست معجزه كند اما حداقل مي تواند و بايد بتواند تمام روزنامه نگاران فارسي زبان دنيا را كه احساس مسئوليت مي كنند به يكديگر بشناساند و درگام بعد نوعي همدلي و همكاري را بين آنها براي دفاع خردمندانه از زبان نياكان خود بوجود آورد . به راستي چه كسي شايسته تراز روزنامه نگار متعهد و دلسوزفارس زبان است كه از هويت فرهنگ فارسي كه ميراث دار بخش مهمي از تاريخ بشريت است،پاسداري كند ؟
بدون ترديد تاكيد ما بر حفظ كيان فارسي زبانان و نزديك ترشدن هرچه بيشترآ نها ، نه بخاطر تفاخرهاي جاهلانه و نه به دليل تعصبات كورشوونيستي است بلكه درست برعكس  معتقديم كه خبرنگاران فارسي زبان مي توانند به عنوان پيش قراولان فرهنگ فارسي با درپيش گرفتن اصول و روش هاي انسان دوستانه نياكان خود، به هرچه نزديك تر شدن انسانها به يكديگر با هردين و مسلكي كه داشته باشند، كمك كنند .
اما نمي توان اين واقعيت را ناديده گرفت كه درجهان بزرگِ كوچك شده ما درعصررسانه هاي فراگير، نبايد خوش خيال و ساده انديش بود وتنها با شعارانسان دوستي و جهاني شدنِِِ مهرورزي ازبازگشت به هويت خويش كه زبان و فرهنگ و تاريخ ما ست ،غفلت ورزيم . به عبارت ساده تر درابتدا سعي داريم ازطريق ايجاد تشكلي پويا و قوي به زبان و فرهنگ فارسي خدمت كنيم و چون جوهره اصلي  اين زبان واين فرهنك احترام به كرامت وبزرگي همه انسانها است ، بدون شك مي توان اميدواربود كه درنهايت به آرمان هاي بشري خدمت كنيم .
 مي خواهم از قالب آرمان گرايي و تعارف هاي مرسوم خارج شوم و در اين فرصت مناسب به واقع گرايي كه ضرورت دارد امروز با آ ن روبرو شويم ، تكيه و بر نكات اساسي ذيل تاكيد كنم .
1- براي روزنامه نگارا ن فارسي زبان كه امروزه در اقصي نقاط جهان پراكنده اند اين موضوع اهميت دارد كه تاثيرگذاري آ نها براي گسترش زبان فارسي بطورقطع ازطريق همكاري وهمفكري با هم، بيش ازتك روي و غرق شدن در موجي است كه در نتيجه جهاني شدن برخاسته است .
2- با توجه به سرعت پر شتاب فناوري ارتباطات امروزبيش ازهرزمان ديگربراي برقراري ارتباط مستمر و سازمان يافته بين روزنامه نگاران فارسي زبان امكانات  با كم ترين هزينه فراهم شده است . دقيقا به همين دليل نمي توان مانند گذشته به بهانه هاي ظاهرا موجه مانند كمبود بودجه وامكانات ازايفاي نقشي چنين خطير، طفره رفت .
3- امروز روزنامه ملت گام اول را برداشته تا براي  همه كساني كه مدعي رسالت حرفه اي روزنامه نگاري اند، حجت تمام شود . تا فردا هركه در اين درگه وارد شود، به برداشتن گام هاي اساسي ديگر كه احيانا انتشار روزنامه مشترك و سايت مشترك فارسي زبانان بر روي اينترنت است ،مدد رسانده شود.
4- اگر بپذيريم كه اساس  روزنامه نگاري در دوره جهاني شدن با سالهاي گذشته تغيير ماهوي پيدا كرده است . بايد ازهم اكنون خود را براي عقب نمادن ازاين قطارپرشتاب كه تحت عنوان  "جهاني شدن رسانه" ازآ ن ياد مي شود، آماده سازيم . سوارنشدن براين قطاربسيارناگوارمي نمايد وسوار شدن برآ ن بدون مجهز شدن به   آبشخورهاي فكري واصيل فرهنگ فارسي ، ناگوارتراست چرا كه اين در واقع از چاله درآ مدن و در چاه افتادن است .  اما اگر با هم با شيم و به هم كمك برسانيم مي توانيم با توليد انديشه به زبان شيرين فارسي همچون يوسف از چاه بر آمده و به عزيزي  مصربرسيم .
5- اگر بزرگاني چون مولوي ، حافظ و سعدي  مي توانند با تكيه بر واژگان گهربار فارسي انديشه هاي خود را تا دور ترين نقاط جهان برسانند و فرهنگها را تحت تاثير خرد ناب خود قرار دهند چرا ما امروز نتوانيم ؟
6-  بطور قطع لازمه تربيت بزرگاني چون  بيروني و بوعلي و رازي فراهم شدن بستر فرهنگي است كه اين بزرگان درمهد آ ن پرورش يافتند. بر اين اساس امروز مي توان گفت ايجاد تشكل هاي فرهنگي زمينه ساز تشكيل مراكزي براي كشف استعدادهاي جوان و تربيت انها براي معرفي به جهان است .
كلام آخر خود را با دو بيت زيبا از  حافظ به پايان مي برم كه مي فرمايد:
  سالها دل طلب جام جم از ما مي كرد       آنچه خود داشت زبيگانه تمنا مي كرد
 گوهري كز صدف كون و مكان بيرون بود       طلب  ازگمشده گان لب دريا مي كرد
اين دوبيت ازنگاه من  در واقع وصف حال همه كساني است كه براي رسيدن به معرفت جهاني ازفرهنگ خود غافل شده اند . از نگاه حافظ دستيابي به معرفت جهاني كه لازمه ان داشتن جام جهان نماست ، بدون شناخت جهان درون و فرهنگ نياكان ،امكان پذير نيست ما روزنامه نگاران فارسي زبان  براي انكه بتوانيم رسالت بزرگ خود را كه اطلاع رساني  دقيق و بدون غرض ورزي است به انجام رسانيم نياز داريم صدف خودخواهي ها و منفعت طلبي ها و عافيت انديشي ها را بشكافيم تا به دُْر گرانبهاي آزادي انديشه و مهرورزي وعدالت جويي دست يابيم . درآ ن صورت خواهيم توانست درعصرجهاني شدن رسانه ها، جام جهان بيني ارائه كنيم كه بتواند با روزنامه ها و شبكه هاي بزرگ  ماهواره اي  امروزجهان رقابت كند .  با تشكر از شما عزيزان