در فضای سیاست ایران، هر بار که فشارهای آمریکا و اروپا شدت می‌گیرد، برخی صداها به‌ویژه در سطح سیاسی و پارلمانی بلند می‌شود که تنها راه مقابله، خروج از پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) و توقف همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی است. این صداها بیش از آنکه بر تحلیل واقع‌بینانه استوار باشد، بر خشم، بی‌اعتمادی و واکنش‌های مقطعی تکیه دارد. اما پرسش اصلی اینجاست: آیا چنین اقدامی می‌تواند واقعاً موقعیت ایران را بهبود دهد یا آن را در مسیر پرهزینه‌تر و خطرناک‌تری قرار می‌دهد؟

حق مسلم یا محرومیت از حق؟

پیمان NPT که پس از جنگ جهانی دوم و با هدف مهار اشاعه تسلیحات هسته‌ای منعقد شد، برای ایران یک فرصت حقوقی و سیاسی ایجاد کرد تا فعالیت‌های هسته‌ای صلح‌آمیز خود را در چارچوب قانونی دنبال کند. بر اساس بند دوم این پیمان، کشورهای غیرهسته‌ای از «حق مسلم» بهره‌مندی از انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای برخوردارند. خروج از NPT در واقع به معنای محروم کردن خود از همین حق مسلم است. یعنی ایران به جای تثبیت جایگاه حقوقی‌اش، عملاً برگ برنده خود را از دست می‌دهد.

پیام اشتباه به جهان

هرچند از نظر فنی صرف خروج از پیمان NPT به معنای تلاش برای ساخت سلاح هسته‌ای نیست، اما در عمل چنین پیامی به جهان منتقل خواهد شد. توقف نظارت‌های آژانس و خروج از چارچوب حقوقی موجود، شائبه حرکت ایران به سوی تولید سلاح هسته‌ای را تقویت می‌کند. این پیام به‌ویژه در شرایطی که ایران سال‌ها براین نکته ناید داشته و دارد که دمبال تولید سلاح هسته ای نبوده و نیست ، هزینه‌های سیاسی و امنیتی کشور را به‌طور جدی افزایش می‌دهد.

از دست دادن پشتوانه دیپلماتیک

یکی از مهم‌ترین پیامدهای خروج از NPT، از دست دادن حمایت سیاسی قدرت‌هایی مانند روسیه و چین است. تجربه سال‌های پس از برجام نشان داد که این دو کشور، به دلیل پایبندی ایران به تعهداتش، بارها در شورای امنیت به سود ایران رأی دادند و حتی قطعنامه‌های آمریکا را وتو کردند. اما اگر ایران با خروج از NPT به جامعه جهانی این سیگنال را بدهد که راه ساخت سلاح هسته‌ای را باز گذاشته است، همین دو کشور نیز به‌راحتی در کنار آمریکا و اروپا قرار خواهند گرفت. در چنین شرایطی، ایران نه‌تنها تنها می‌ماند بلکه زمینه اجماع جهانی علیه خود را فراهم می‌سازد.

اصلاحیه‌های جدید و قفل حقوقی

مدافعان خروج از NPT اغلب فراموش می‌کنند که اصلاحیه‌های سال ۲۰۱۰ و ۲۰۲۲ این پیمان، عملاً چنین گزینه‌ای را بی‌اثر کرده است. بر اساس این اصلاحیه‌ها، کشوری که به‌عنوان تهدیدکننده صلح و امنیت شناخته شده باشد، حتی با خروج از پیمان نیز همچنان موظف به اجرای تعهدات هسته‌ای خود خواهد بود. در مورد ایران، پیش‌تر شش قطعنامه الزام‌آور شورای امنیت صادر شده است و در صورت خروج، قطعنامه‌های جدیدتری نیز به‌سرعت علیه کشور تصویب خواهد شد. بنابراین نه از نظر حقوقی و نه از منظر سیاسی، خروج نمی‌تواند ایران را از فشارها رها کند.

جای آژانس و آمریکا را عوض نکنیم

انتقاد از برخی عملکردهای آژانس، به‌ویژه رفتارهایی که شائبه سیاسی‌کاری یا جاسوسی برخی بازرسان را تقویت کرده است، حق مسلم ایران است. اما اشتباه راهبردی آنجاست که به جای آمریکا و سیاست‌های فشار حداکثری‌اش، آژانس را مقصر اصلی معرفی کنیم. آژانس نهادی است که بر اساس مقررات بین‌المللی تنها مرجع نظارت بر فعالیت‌های هسته‌ای صلح‌آمیز محسوب می‌شود. اگر همکاری ایران با این نهاد متوقف شود، دقیقاً همان چیزی اتفاق می‌افتد که واشنگتن و تل‌آویو سال‌ها دنبال آن بوده‌اند: شکل‌گیری اجماع جهانی علیه تهران.

واقع‌بینی در برابر شعار

شعار خروج از NPT شاید برای برخی جذاب باشد و احساس قدرت و استقلال را القا کند، اما سیاست خارجی عرصه نمایش احساسات نیست. واقع‌بینی ایجاب می‌کند ایران بداند که نه روسیه و نه چین در صورت فعال شدن اسنپ‌بک یا حتی در صورت وقوع جنگ، دفاع نظامی از ایران نخواهند کرد. همان‌طور که چین در بحران اوکراین، علیرغم نزدیکی به روسیه، از حمایت جدی نظامی خودداری کرد. بنابراین اتکای اصلی ایران باید بر توان داخلی و انسجام ملی باشد، نه بر توهم کمک خارجی.

سیاست خارجی حرفه‌ای؛ دوری از افراط

یکی از آسیب‌های مزمن در سیاست خارجی ایران، گرفتار شدن در نگاه‌های افراطی است: یا روس‌ستیزی مطلق یا روسوفیلی افراطی. سیاست حرفه‌ای یعنی پذیرش اقدامات مثبت هر کشور و نقد صریح رفتارهای منفی آن، بدون اسیر شدن در چارچوب‌های جناحی. در عرصه بین‌المللی، منافع ملی باید معیار باشد، نه جانبداری‌های مقطعی یا نگاه‌های ایدئولوژیک.

نتیجه :

در شرایطی که فشارهای آمریکا و اروپا علیه ایران رو به افزایش است، خروج از NPT نه‌تنها راه‌حل نیست، بلکه مسیری پرهزینه و خطرناک است که ایران را از حقوق مسلم خود محروم کرده و اجماع جهانی تازه‌ای علیه کشور ایجاد می‌کند. بهترین راهبرد برای ایران، ماندن در چارچوب حقوقی بین‌المللی، استفاده از ظرفیت‌های آژانس برای اثبات صلح‌آمیز بودن فعالیت‌ها و اتکا به توان داخلی برای مقابله با فشارهاست.

سیاست خردمندانه نه در واکنش‌های احساسی، بلکه در انتخاب مسیری است که ضمن حفظ حقوق ایران، تهدیدها را کاهش داده و زمینه دیپلماسی مؤثر را فراهم کند.