در شرایطی که پرونده هسته‌ای ایران بار دیگر در کانون توجهات بین‌المللی قرار گرفته، تعامل با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بیش از آن‌که یک انتخاب سیاسی باشد، به ضرورتی راهبردی بدل شده است. نهاد آژانس، به‌عنوان تنها مرجع رسمی نظارت بر فعالیت‌های هسته‌ای کشورها، نقشی تعیین‌کننده در شکل‌دهی به افکار عمومی جهانی و تصمیمات نهادهای بین‌المللی ایفا می‌کند. از این‌رو، حفظ ارتباط سازنده با این نهاد، بخشی از سیاست عقلانی در عرصه دیپلماسی هسته‌ای ایران محسوب می‌شود.

در فضای کنونی، هرگونه تقابل با آژانس نه‌تنها بهانه‌سازی برای آمریکا و رژیم صهیونیستی را تسهیل می‌کند، بلکه می‌تواند زمینه‌ساز صدور قطعنامه‌های جدید و افزایش فشارهای سیاسی و اقتصادی علیه ایران شود. در مقابل، همکاری هدفمند با آژانس، می‌تواند از صدور قطعنامه‌های ضدایرانی جلوگیری کرده و فضای مثبتی پیرامون پرونده سازی هسته‌ای علیه ایران ایجاد کند.

نکته مهم در این مسیر، تفکیک میان عملکرد فردی مدیرکل آژانس و چند نفر از بازرسین متهم به جاسوسی و ساختار نهادی آن است. نقد به مواضع شخصی آقای گروسی و عملکرد بعضی از بازرسان نباید به تضعیف کلیت نهاد آژانس منجر شود. چنین تمایزی، از تصمیمات احساسی و پرهزینه در سیاست خارجی جلوگیری کرده و امکان بهره‌برداری هوشمندانه از ظرفیت‌های بین‌المللی را فراهم می‌سازد.

ایران به‌عنوان کشوری عضو پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT)، از حق مسلم بهره‌برداری صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای برخوردار است. تحقق این حق، مستلزم همکاری با آژانس و شفاف‌سازی در چارچوب مقررات بین‌المللی است. هرگونه حرکت به‌سوی خروج از NPT یا اتخاذ سیاست ابهام هسته‌ای، نه‌تنها موجب انزوای بین‌المللی خواهد شد، بلکه حمایت کشورهایی چون چین و روسیه را نیز با چالش مواجه می‌سازد.

چالش‌های داخلی، بازیگران منطقه‌ای و آینده تعامل هسته‌ای

در کنار ضرورت‌های بین‌المللی تعامل با آژانس، چالش‌های داخلی نیز نقش مهمی در تعیین مسیر سیاست هسته‌ای ایران ایفا می‌کنند. بخشی از جریان‌های سیاسی داخلی، با تکیه بر بی‌اعتمادی تاریخی به نهادهای بین‌المللی، هرگونه همکاری با آژانس را نوعی عقب‌نشینی تلقی می‌کنند. این نگاه، اگرچه ریشه در تجربه‌های تلخ گذشته دارد، اما در شرایط کنونی می‌تواند مانع بهره‌برداری از فرصت‌های دیپلماتیک شود.

بمب هسته‌ای برای هیچ کشوری حاشیه امن ایجاد نمی‌کند

این تحلیلگر مسائل هسته‌ای همچنین درباره برخی مخالفت‌های داخلی با این توافق و ویژگی‌های برخورد مبتنی بر عقلانیت و منافع ملی با آن گفت: در دسته‌بندی مخالفان توافق با آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای چند گروه مشخص را می‌توان نام برد؛ گروهی هستند که اصولاً معتقدند باید از NPT خارج شویم و به سمت تولید سلاح هسته‌ای برویم و همه عواقب آن را بپذیریم؛ آنان ادعا می‌کنند این سیاست می‌تواند برای ما امنیت ایجاد کند. من با این دیدگاه مخالفم، زیرا معتقدم بمب هسته‌ای برای هیچ کشوری حاشیه امن ایجاد نمی‌کند. حتی خود اسرائیل که سلاح هسته‌ای دارد، در معرض حملات موشکی ایران قرار می‌گیرد. تجربه اختلافات هند و پاکستان نیز نشان می‌دهد نظریه بازدارندگی هسته‌ای تنها در سطح جلوگیری از استفاده متقابل سلاح هسته‌ای بین دو قدرت هم‌سویه کارایی دارد؛ یعنی وقتی هر دو طرف سلاح هسته‌ای دارند، این سلاح تا حدی بازدارندگی ایجاد می‌کند. اما وقتی طرفی سلاح هسته‌ای دارد و طرف دیگر ندارد، آن بازدارندگی وجود نخواهد داشت و در جنگ‌های متعارف کارآیی ندارد.

خاورمیانه عاری از سلاح های هسته ای نقطه تفاهم ایران و مصر

ایران و مصر یک ایده مشترک مبنی بر «خاورمیانه ای عاری از سلاح های هسته ای» دارند. با این که هر دو اختلافاتی در سایر موضوعات داشته اند اما درباره این موضوع کاملا اشتراک نظر داشتند یعنی ایران معتقد بود باید همه کشورهای خاورمیانه پیمانی امضا کنند که سلاح هسته ای در خاورمیانه وجود نداشته باشد. اکنون شاید میانجیگری مصر، بین ایران و آژانس به این دلیل باشد که مصری ها به دنبال کسب اعتبار است. ایران و آژانس در حالت عادی نیاز به عامل میانجیگر ندارند. این که گروسی ابراز امیدواری کرده که با از سرگیری بازرسی‌ها از سایت‌های اتمی ایران، امکان حملات نظامی به ایران هم از بین برود، جای سوال دارد. درواقع در نظام بین الملل که بر اساس قدرت شکل گرفته است هیچ تضمینی در این زمینه وجود ندارد چرا که حتی اگر آمریکایی ها هم چنین وعده ای بدهند، باز هم ممکن است اسرائیلی ها، در عمل، رفتار دیگری نشان دهند.

سیاست ابهام هسته‌ای؛ راهی پرابهام

برخی پیشنهاد می‌کنند که ایران به‌جای تعامل شفاف، به سیاست ابهام هسته‌ای روی آورد؛ روشی که برخی کشورها برای ایجاد بازدارندگی به‌کار گرفته‌اند. اما در مورد ایران، چنین رویکردی نه‌تنها با تعهدات بین‌المللی در تضاد است، بلکه می‌تواند به انزوای سیاسی و اقتصادی بیشتر ایران منجر شود. در جهانی که شفافیت و اعتمادسازی، پیش‌شرط تعاملات بین‌المللی است، سیاست ابهام نه‌تنها سودی ندارد، بلکه ممکن است هزینه‌های جدیدی برای کشور به همراه داشته باشد.

نقش بازیگران منطقه‌ای و جهانی

در این میان، نقش بازیگران منطقه‌ای مانند اسرائیل و کشورهای عربی، و قدرت‌های جهانی چون آمریکا، چین و روسیه، در شکل‌دهی به فضای پیرامون پرونده هسته‌ای ایران بسیار مهم است. اسرائیل همواره تلاش کرده با فشار بر آژانس و تحریک افکار عمومی، ایران را به‌عنوان تهدیدی هسته‌ای معرفی کند. در مقابل، چین و روسیه، اگرچه در ظاهر از ایران حمایت می‌کنند، اما حمایت آن‌ها مشروط به پایبندی ایران به تعهدات بین‌المللی است. بنابراین، حفظ تعامل با آژانس، نه‌تنها برای خنثی‌سازی تبلیغات منفی، بلکه برای حفظ حمایت شرکای راهبردی نیز حیاتی است.

آینده تعامل؛ از تقابل به گفت‌وگو

در نهایت، مسیر تعامل با آژانس می‌تواند بستری برای بازگشت به مذاکرات گسترده‌تر و احیای توافقات بین‌المللی باشد. هرچند فضای بی‌اعتمادی همچنان وجود دارد، اما دیپلماسی فعال و واقع‌گرایانه می‌تواند راهی برای خروج از بن‌بست‌های سیاسی و اقتصادی باشد. ایران با حفظ اصول و منافع ملی، می‌تواند از ظرفیت‌های نهادهای بین‌المللی برای تثبیت جایگاه خود در نظام جهانی بهره‌برداری کند.