لاوروف وزیر خارجه روسیه اعلام کرده که مسکو فعالانه از ضرورت انجام اصلاحات در سوریه حمایت می‌کند تا مخالفان دولت را به سمت مذاکرات و بررسی مشکلات موجود در کشور سوق دهد. به نظر شما ممکن است فشار روسیه بر بشار اسد برای انجام اصلاحات افزایش یابد؟

اصلاحاتی که دولت روسیه به دنبال آن است با اصلاحاتی که غرب در سوریه پیگیری میکند کاملا متفاوت است. غربی ها تغییراتی اساسی و کلی را طلب میکنند و تمایل دارند که شرایط را به گونه ای فراهم کنند تا زمینه ساز سقوط بشار اسد شود. در حالی که روسیه بیشتر مایل است تا بهانه را از دست کشورهای غربی گرفته و از سرکوب نیروهای مخالف هم جلوگیری شود.

سوریه مخالفان خود را متهم میکند که مخالفان نیروهای مسلحی هستند که از خارج دستور میگیرند و وابسته به کشورهایی نظیر ترکیه و تا حدی اردن هستند و اسرائیل و امریکا هم از آنان حمایت می کند. در این بین به نظر من  روسیه این موضوعات را رد نمی کند، ولی قائل به این است که حکومتی که مردم خود را بکشد پایدار نخواهد بود. لذا در این راستا فشاری که دولت روسیه به دمشق وارد میکند در جهت دست یابی به راه حلی برای مشارکت دادن مخالفان در قدرت بدون سقوط اسد است. مسکو این موضوع را  تقویت موضع اسد می داند. یعنی اگر اسد موفق شود مخالفان معتدل خود را در حکومت مشارکت دهد، فضا را بازکند (چنانچه اکنون 5 حزب آزاد اعلام شده اند)، احزاب و روزنامه ها و رسانه ها متنوع شوند و فضا برای برگزاری انتخابات چند حزبی آماده کند. این رویکرد ها مورد تاکید روسیه است و کرملین آنها را در جهت تحکیم وضع بشار اسد می داند .

روسیه پس از وتوی قطعنامه غرب علیه سوریه در سازمان ملل در اواخر آبان ماه در حمایت از دمشق ناوهای خود را به سوی آبهای منطقه ای سوریه گسیل کرد. در این حال روسیه تا چه حدی از سوریه در مقابل حملات احتمالی غرب حمایت خواهد کرد؟

من بعید می دانم که غرب بدون هماهنگی با روس ها به سوریه حمله کنند. یعنی غربی ها تلاش میکنند در صورت حمله به سوریه روس ها را با خود همراه کنند و بدون هماهنگی با روسیه نیز دست به چنین ریسکی نمی زنند. گذشته از این نیز حمایت روسیه از دمشق نیز حمایتی همه جانبه است، ولی این حمایت را مشروط به اصلاحاتی در سوریه کرده است. زیرا مسکو علاقمند نیست که همه تخم مرغ های خود را در سبد بشار اسد گذارد و جایی نیز برای مصالحه بین خود و مخالفان اسد گذاشته است.

من حدس می زنم روس ها تلاش میکنند تا به نوعی مصالحه بین مخالفان و اسد دست یابند تا بدنامی نیز برای روسیه نداشته باشد. گذشته از این روس ها حداقل در روزنامه ها و نشریات خود تمام مخالفت ها در سوریه را ناشی از تحریکات خارجی نمی دانند و معتقدند که دولت اسد هم در جاهایی آنگونه که باید خوب عمل نکرده است و انتقاداتی هم به عملکرد دمشق دارند .

تا چه حدی ممکن است حمایت افزون تر مسکو از دمشق چالشی در شورای امنیت بین روسیه و کشورهای غربی ایجاد کند؟

در فضای کنونی بین روسیه و امریکا اختلافاتی بر سر سپر دفاع موشکی (که قبلا قول داده بودند با مشارکت روسها انجام گردد و قرار بود تضمنین های امنیتی ای هم به آن  ها داده شود) وجود دارد. بنابراین دلخوری  بین روسیه و غرب بویژه با امریکا بر سر سپر دفاع موشکی بوجود آمده و بر سر توسعه ناتو به گرجستان و عضویت روسیه در سازمان تجارت جهانی هم وجود داشته است. در این حال اختلاف بر سر سوریه هم به اختلافات اضافه شده است.

تصور میشود که روسیه همه جانبه در شورای امنیت در مقابل قطعنامه هایی که علیه سوریه تصویب شود بایستاد، اما ممکن است  غربی ها خارج از قطعنامه (همانگونه که درمورد عراق کردند، در مورد لیبی هم یک قطعنامه تصویب کردند و تفسیری کاملا موسع از قطعنامه ارائه و به دلخواه دست به عملیات زدند) کاری را انجام دهند. به نظر میرسد که روسیه در مورد سوریه محکم تر خواهد ایستاد، اما این ایستادن به صورت غیرمشروط نیست و اگری در آن موجود است. اگر آن هم این است که بشار اسد هم همراهی کرده و زمینه های اصلاحات در داخل را فراهم کند.

پس از وتوی قطعنامه ضد سوری از سوی روسیه و چین، این دو قدرت، در اقدامی هماهنگ خشونتها علیه ارتش و نیروهای امنیتی سوریه را محکوم کردند. در این میان مسکو تا چه حدی توانسته است نظر مساعد چین را به حمایت از دمشق جلب کند؟

در دو دهه گذشته جدا از چند مورد اصل مهم سیاست خارجی چین تحت تاثیر بازار، تجارت و اقتصاد بوده است. یعنی جدا از موارد خاص و حساس برای این کشور همانند چین در قضیه هنگ کنگ کوتاه نیامد و مساله یک کشور با دو نظام پذیرفته شد، در مورد تایوان هم اقتصاد معیار نبوده و با کشورهایی که تایوان رابه رسمیت بشناسند برخورد می کند. جدا از این در تبت هم چینی ها به شدت حساسیت دارند. محور سیاست خارجی چین در دو دهه گذشته تجارت و اقتصاد بوده است. چین خود را قدرتی جهانی اعلام نکرده است و با اینکه دومین قدرت اقتصادی است رهبرانش چین را کشوری در حال توسعه می دانند. در این حال در وضعیت سوریه نیز چینی ها تا جایی پیش خواهند رفت که به فروش نفت سوریه کمک کنند و در صدور کالا به سوریه اقدام نمایند. اما اینکه در عرصه بین الملل همانند روسیه همه جانبه از سوریه حمایت کنند خیلی بعید است. موضوع جالب در قطعنامه اخیر بر ضد سوریه این بود که چون این قطعنامه ابعاد اقتصادی داشت چینی ها آن را (به این دلیل که نشان دهند در این موضع کاملا جدی هستند) وتو کردند. لذا باید گفت تا آنجا که تحریم سوریه منافع اقتصادی چین را به خطر اندازد چینی ها محکم می ایستند، ولی روسیه نمی تواند در حوزه هایی که جنبه های حقوق بشری، سیاسی و روابط بین المللی پیدا کند به حمایت چین از سوریه دلگرم باشد.

گفتگو از: فرزاد رمضانی بونش

*کارشناس حوزه اوراسیا