آیا تحلیلگر سیاسی میتواند بیطرف باشد؟
در سالهای اخیر، یکی از پرسشهای اساسی در حوزه اندیشه سیاسی و رسانهای این بوده است که آیا میتوان از تحلیلگر سیاسی انتظار بیطرفی داشت؟ بسیاری از مخاطبان از تحلیلگر میخواهند نهتنها منصف باشد، بلکه کاملاً بیطرف نیز بماند. اما آیا چنین چیزی در عمل ممکن است؟
تحلیل سیاسی، برخلاف تفسیر صرف یا گزارش خبری، حاصل درک عمیق از واقعیتها و تبیین روابط پنهان میان پدیدههاست. تحلیلگر، واقعیت را نهفقط روایت، بلکه تعبیر میکند. این تعبیر، ناگزیر از گذرگاه ذهن و باورهای او میگذرد. به همین دلیل، هر تحلیلگری—even اگر بکوشد عادلانه و علمی بیندیشد—در نهایت نمیتواند کاملاً بیطرف باشد.
بیطرفی در تحلیل سیاسی مفهومی انتزاعی و تا حد زیادی دستنیافتنی است. زیرا انسان بدون پیشفرض و نظام ارزشی نمیاندیشد. تحلیلگرِ آگاه ممکن است بکوشد داوری خود را منصفانه کند، اما نمیتواند از چارچوب فکری و تجربه زیستهاش فراتر رود. تفاوت میان «بیطرفی» و «انصاف» دقیقاً در همینجاست:
بیطرفی به معنای نداشتن موضع است، اما انصاف به معنای داوری عادلانه در چارچوب یک موضع آگاهانه است.
تحلیلگر واقعی، در جستوجوی حقیقت است نه در پی تأیید پیشفرضهای خود. او باید بپذیرد که جهت دارد، اما نباید بگذارد این جهتگیری، چشمش را بر واقعیت ببندد. شناخت منصفانه از پدیدههای سیاسی، محصول توازن میان باور و واقعیت است؛ نه حذف یکی به سود دیگری.
با این همه، چالش اصلی در عرصه تحلیل سیاسی در ایران، بیش از آنکه نظری باشد، عملی است. فضای رسانهای کشور هنوز در مسیر بلوغ تحلیلی گام برمیدارد. بخش قابل توجهی از تحلیلها در رسانههای داخلی، واکنشی، هیجانی یا وابسته به جریانهای سیاسی است. بسیاری از تحلیلگران رسانهای، بهجای تبیین روندها، در دام موضعگیریهای روزمره گرفتار میشوند. این وضعیت سبب شده است تحلیل سیاسی در ایران، کمتر بر روش و داده استوار باشد و بیشتر بر احساسات و تمایلات سیاسی تکیه کند.
رسانهها نیز بهجای پرورش تحلیلگران مستقل و آموزش روشهای علمی تحلیل، اغلب ترجیح میدهند مفسران وفادار به خطمشی خود را در اختیار داشته باشند. در نتیجه، «تحلیل» در معنای دقیق آن که کشف روابط علّی پدیدههای سیاسی است، جای خود را به «توجیه» یا «تبلیغ» داده است.
در چنین فضایی، نیاز اصلی جامعه سیاسی ایران تربیت نسلی از تحلیلگران واقعگراست که بتوانند بدون شعار، پدیدهها را بفهمند و با نگاهی روشمند و مستدل سخن بگویند. تحلیلگری که بهجای بیطرفی موهوم، بر انصاف، روش، و درک روندها تکیه کند، میتواند نقش سازندهای در ارتقای فهم عمومی از سیاست ایفا کند.
در نهایت، بیطرفی در تحلیل سیاسی نه ممکن است و نه مطلوب؛ اما انصاف و واقعگرایی، شرط لازم هر تحلیلی است که بخواهد اعتبار علمی و اثر اجتماعی داشته باشد.
تحلیلگر واقعی کسی است که واقعیت را میشناسد، از میان دادهها و شواهد عبور میکند و با نگاهی منصفانه، اما آگاهانه، داوری میکند. انصاف، فضیلت علمی است؛ اما بیطرفی، توهمی است که گاه برای پنهان کردن جهتگیریهای واقعی به کار میرود.
در واقع، تحلیلگرِ متعهد میکوشد تا در مرحلهی گردآوری دادهها و شناخت پدیدهها از سوگیری بپرهیزد، اما در هنگام تفسیر و نتیجهگیری، طبیعی است که نگاه، تجربه و باورهایش در تحلیل او بازتاب یابد. مسئله این نیست که تحلیلگر هیچ جهتگیریای نداشته باشد، بلکه این است که آگاهانه از تأثیر این جهتگیری بر تحلیل خود باخبر باشد و از مرز انصاف عبور نکند.
تحلیلگر منصف کیست و چه ویژگیهایی دارد؟
تحلیلگر منصف، چند ویژگی اساسی دارد:
۱. شناخت محیط پیرامون: او نمیتواند از واقعیتهای جامعهاش جدا باشد.
۲. درک ساختارها: باید سازوکار قدرت، سیاست، اقتصاد و فرهنگ را بشناسد.
۳. تفکر عمقی: از سطح رویدادها به عمق پدیدهها فرو میرود.
۴. دید روندی: گذشته، حال و آینده را در پیوندی منطقی میبیند.
۵. حل مسئله: تحلیلگر میکوشد گرهها و معماهای سیاسی را باز کند، نه آنکه صرفاً تفسیرگر شعارها باشد.
6. در برخورد بامخالفان از منطق واستدلال بهره می گیرد و از هرگونه تهمت وافترا پرهیز می کند.
تحلیل سیاسی در نهایت نوعی شناختِ سازمانیافته از واقعیت است. تحلیلگر نمیتواند مدعی بیطرفی شود، زیرا هر انسانی از فیلتر ذهن خود به جهان مینگرد. اما میتواند متعهد باشد به حقیقت، و منصف باشد در داوری.
تفاوت انصاف و بیطرفی
بیطرفی یعنی نداشتن موضع و جهت، در حالیکه تحلیل بدون جهت، بیمعناست. انصاف یعنی داوری عادلانه با تکیه بر واقعیت، نه سلیقه. تحلیلگرِ منصف، برای اثبات دیدگاه خود دروغ نمیگوید، تهمت نمیزند و دادهها را تحریف نمیکند. اما بیطرف نیست؛ چون واقعیت را از منظر خود میبیند.
باید توجه داشت تحلیل سیاسی تنها یک فن نیست، بلکه ابزاری برای شناخت واقعیت و تصمیمگیری عقلانی است. هیچ کنشگر سیاسی فعالی نمیتواند بدون قدرت تحلیل، بصیرت واقعی داشته باشد. تحلیل، شرط لازم برای اندیشیدن سیاسی است؛ و هرکه میخواهد در عرصه سیاست، رسانه یا دانشگاه نقش ایفا کند، باید بیاموزد چگونه واقعیت را ببیند، بفهمد و تفسیر کند.
در این وبلاگ هدف ارائه تحلیل های روز در باره تحولات بین المللی و روابط خارجی ایران با سایر کشورها و در موارد مهم تحلیل مسائل داخلی ایران است.علاوه براین برای کسانی که به هردلیل علاقه مند به مسائل تحلیل سیاسی هستند و دوست دارند روش صحیحی را برای تحلیل تحولات جاری ایران و جهان در پیش گیرند، بخش آموزشی در این باره ارائه شده است که امیدوارم گام کوچکی در ایجاد انگیزه برای شناخت دقیق تر مسائل سیاسی ایران و جهان باشد.