در آستانه چهارمین سال جنگ روسیه در اوکراین، جهان همچنان درگیر یکی از پیچیده‌ترین بحران‌های ژئوپلیتیکی عصر حاضر است. این جنگ نه‌تنها سرنوشت مردم اوکراین را تحت‌تأثیر قرار داده، بلکه به نقطه عطفی در شکل‌گیری نظم جدید جهانی بدل شده است. بازیگران متعددی در این میدان حضور دارند و هر یک با اهداف و منافع خاص خود، به پیچیدگی این بحران دامن زده‌اند.

ترامپ، چین و بن‌بست دیپلماتیک

لغو دیدار پوتین و ترامپ در بوداپست، نشانه‌ای روشن از عمق اختلافات میان واشنگتن و مسکو است. تلاش‌های ترامپ برای حل بحران اوکراین، علی‌رغم وعده‌های انتخاباتی‌اش، تاکنون به نتیجه‌ای نرسیده است. نه روسیه حاضر به عقب‌نشینی از مناطق اشغالی دونتسک و لوهانسک است، و نه اوکراین حاضر به پذیرش تجزیه خاک خود. حتی میانجی‌گری چین، که قرار است در دیدار پنج‌شنبه آینده با ترامپ در کره‌جنوبی مطرح شود، بعید است بتواند گره‌ای از این بحران باز کند.

چین اگرچه تلاش کرده با ارائه طرح‌های صلح و حفظ روابط با طرفین، نقش بی‌طرفی ایفا کند، اما واقعیت این است که از ادامه جنگ سود اقتصادی قابل‌توجهی می‌برد. خرید نفت ارزان از روسیه، یکی از منافع مستقیم چین از تحریم‌های غرب علیه مسکو است. با این حال، تحلیل‌هایی که ادامه جنگ را به نفع چین می‌دانند، ساده‌انگارانه‌اند؛ چرا که پکن در صورت ایفای نقش مؤثر در پایان جنگ، می‌تواند به دستاوردی سیاسی بزرگ در عرصه بین‌المللی برسد.

اروپا، دیوار امنیتی و نگرانی‌های ژرف

کشورهای اروپایی نیز با طرح‌های آمریکا برای تجزیه اوکراین مخالفند. آن‌ها اوکراین را دیوار امنیتی خود می‌دانند و بیم آن دارند که موفقیت روسیه در این جنگ، راه را برای تهدید سایر کشورهای شرق اروپا، از جمله لهستان، هموار کند. از سوی دیگر، تحریم‌های گسترده علیه روسیه، بازار انرژی اروپا را به سمت آمریکا سوق داده و منافع اقتصادی قابل‌توجهی برای واشنگتن به همراه داشته است.

غزه، بحران موازی و ناکامی‌های دیپلماتیک

در کنار جنگ اوکراین، بحران غزه نیز همچنان پابرجاست. اگرچه تبادل گروگان‌ها و کاهش شدت درگیری‌ها رخ داده، اما آینده این منطقه، نحوه اداره آن و وضعیت گروه‌های مقاومت همچنان نامشخص است. این ناکامی‌ها نشان می‌دهد که تلاش‌های ترامپ برای دستاوردسازی در سیاست خارجی‌اش، تاکنون نتیجه ملموسی نداشته‌اند.

درس‌هایی برای ایران

درسی که از جنگ اوکراین می‌توان گرفت، فراتر از مرزهای این کشور است. زمانی اوکراین می‌توانست با روسیه کنار بیاید، اما با اتکا به حمایت غرب، وارد جنگی شد که اکنون سرنوشتش را به دست قدرت‌های جهانی سپرده است. این تجربه برای ما در ایران نیز هشداردهنده است. اگر نتوانیم با همگرایی داخلی مشکلات‌مان را حل کنیم و اجازه دهیم بی‌ثباتی داخلی زمینه‌ساز دخالت خارجی شود، دیگر توان تصمیم‌گیری مستقل برای آینده‌مان را نخواهیم داشت.

نتیجه‌گیری

جنگ اوکراین و بحران غزه، دو رخداد تعیین‌کننده در مسیر گذار به نظم نوین جهانی‌اند. پیچیدگی‌های این جنگ‌ها، حضور بازیگران متعدد و تضاد منافع قدرت‌های بزرگ، نشان می‌دهد که پایان آن‌ها در کوتاه‌مدت بعید است. اما آنچه مسلم است، تأثیر عمیق این تحولات بر آینده خاورمیانه و جهان خواهد بود. در این میان، منافع مردم اوکراین نخستین قربانیان این بازی قدرت‌اند؛ و این برای همه ملت‌ها، از جمله ملت ما، درسی بزرگ است.