توافق چین و آمریکا؛ آغاز مدیریت رقابت، نه پایان آن
توافق مقدماتی میان ایالات متحده و چین در حاشیه اجلاس شرق آسیا در مالزی، هرچند از منظر اقتصادی و تجاری گامی مثبت تلقی میشود، اما بههیچوجه به معنای پایان رقابت همهجانبه میان دو قدرت بزرگ قرن بیستویکم نیست. در روابط کنونی واشنگتن و پکن، اگرچه نشانهای از بحران یا درگیری مستقیم دیده نمیشود، اما رقابتی عمیق در عرصههای اقتصادی، سیاسی، فناورانه و حتی نظامی جریان دارد که ماهیت بلندمدت و ساختاری دارد.
در واقع، تا زمانی که مسائلی مانند تایوان یا شبهجزیره کره به نقطه بحرانی نرسیده باشند، نمیتوان از «تنش» در روابط سخن گفت؛ بلکه آنچه اکنون وجود دارد، رقابتی کنترلشده است که هر دو طرف میکوشند آن را در چارچوب منافع ملی خود مدیریت کنند. چین با هدف تبدیل شدن به قدرت اول اقتصادی جهان تا سال ۲۰۳۰، در مسیر توسعه سریع و گسترش نفوذ جهانی گام برمیدارد، و در مقابل، آمریکا نیز با بهرهگیری از ابزارهای سیاسی، اقتصادی و فناوری در تلاش است موقعیت برتر خود را حفظ کند. از اینرو، توافق اخیر درباره تعرفهها، بیش از آنکه نشانه آشتی باشد، نوعی مدیریت رقابت محسوب میشود.
با این حال، چشمانداز تحولات آینده تا حد زیادی به دیدار احتمالی روسای جمهور دو کشور در کرهجنوبی بستگی دارد. بعید است این دیدار به توافقی بزرگ و نهایی منجر شود، اما حتی یک توافق محدود نیز میتواند بازارهای جهانی را آرامتر کند و کشورهایی را که در عرصه تجارت بینالمللی فعالاند، به استقبال وادارد. در مقابل، کشورهایی مانند روسیه، ایران، ونزوئلا و کرهشمالی که از هماهنگی میان دو ابرقدرت زیان میبینند، طبعا از چنین نزدیکیای استقبال نخواهند کرد.
از سوی دیگر، کشورهای جنوب شرق آسیا نیز در برابر رقابت چین و آمریکا سیاستی عملگرایانه در پیش گرفتهاند. آنان نه میخواهند همه تخممرغهای خود را در سبد واشنگتن بگذارند و نه بهطور کامل به پکن وابسته شوند. رویکردی که مالزی، هند و کرهجنوبی در پیش گرفتهاند، نشان میدهد هدف اصلی این کشورها حفظ تعادل میان دو قدرت و کسب حداکثر منافع از رقابت میان آنهاست.
در سطحی وسیعتر، هنوز نظم جدیدی در جبهه شرق شکل نگرفته است. گرچه در ایران و برخی کشورهای دیگر تمایل به ایجاد چنین جبههای وجود دارد، اما واقعیت آن است که حتی در سازمانهایی مانند شانگهای یا بریکس نیز هماهنگی کامل برای تشکیل یک بلوک منسجم در برابر غرب دیده نمیشود. چین بهروشنی تلاش میکند روابط خود را با همه کشورها حفظ کند و در عین حال از تبعیت از سیاستهای آمریکا در قبال روسیه، بهویژه در حوزه انرژی، پرهیز نماید.
هند نیز به عنوان بازیگری در حال خیزش، با وجود پیوند تاریخی با روسیه، در سالهای اخیر به آمریکا نزدیکتر شده است. با این حال، دهلینو در برابر بازیهای تعرفهای واشنگتن میکوشد توازن ظریفی میان همکاری با ایالات متحده و حفظ مناسبات با چین و روسیه برقرار کند؛ سیاستی که بیش از هر چیز تاکتیکی است و در خدمت راهبرد اصلی هند برای دستیابی به موقعیت یک قدرت اقتصادی بزرگ قرار دارد.
در نهایت، حتی اگر توافق اقتصادی میان پکن و واشنگتن بهطور رسمی امضا شود، تأثیر آن عمدتاً محدود به عرصههای مالی و تجاری خواهد بود. چنین توافقی شاید باعث ثبات در بازارهای جهانی و کاهش نوسانات قیمت طلا و دلار شود، اما بر رقابتهای ژئوپلیتیک در شرق آسیا و منازعاتی مانند دریای چین جنوبی یا تنگه تایوان اثر چندانی نخواهد داشت.
واقعیت آن است که نظم جهانی آینده هنوز در حال شکلگیری است و تا زمانی که این نظم جدید تثبیت نشود، رقابت میان چین و آمریکا، به عنوان دو ستون اصلی نظام بینالملل، ادامه خواهد داشت — رقابتی که نه تنها پایان نمییابد، بلکه ممکن است در قالبهای جدید و پیچیدهتری نیز ظاهر شود.
در این وبلاگ هدف ارائه تحلیل های روز در باره تحولات بین المللی و روابط خارجی ایران با سایر کشورها و در موارد مهم تحلیل مسائل داخلی ایران است.علاوه براین برای کسانی که به هردلیل علاقه مند به مسائل تحلیل سیاسی هستند و دوست دارند روش صحیحی را برای تحلیل تحولات جاری ایران و جهان در پیش گیرند، بخش آموزشی در این باره ارائه شده است که امیدوارم گام کوچکی در ایجاد انگیزه برای شناخت دقیق تر مسائل سیاسی ایران و جهان باشد.