رویدادهای تاریخی بزرگ، اغلب اسناد و مدارکی را از خود به جای می‌گذارند که چونان آیینه‌ای شفاف، زوایای پنهان قدرت و حقیقت را نمایان می‌سازد. تسخیر سفارت آمریکا در تهران در ۱۳ آبان ۱۳۵۸، که در ادبیات رسمی جمهوری اسلامی ایران «لانه جاسوسی» نام گرفت، یکی از آن وقایع سرنوشت‌ساز بود که پیامد آن، افشای گنجینه‌ای بی‌نظیر از اسناد محرمانه دیپلماتیک و امنیتی از مداخلات ایالات متحده در ایران و منطقه بود. این اسناد، که در کوران انقلاب و در اوج تنش‌های ایران و آمریکا به دست آمد، پرده از واقعیاتی برداشت که نه تنها تأییدی بر گفتمان مسلط آن روز انقلابیون بود، بلکه تا امروز به عنوان منبعی دست اول برای درک عمق روابط پیچیده ایران و آمریکا در دوران پهلوی و ماهیت سیاست‌های منطقه‌ای واشنگتن به شمار می‌رود.

این نوشتار با هدف واکاوی این اسناد تاریخی، در پی پاسخ به چهار پرسش بنیادین است: چرایی اهمیت این مدارک، موضوعات محوری آنها، درس‌هایی برای نسل امروز و نهایتاً، چگونگی داوری منصفانه درباره محتوای آنها. مطالعه این مجموعه، تنها گذر به گذشته نیست، بلکه کلیدی برای فهم بهتر روابط بین‌الملل و ضرورت حفظ استقلال در جهان پرتلاطم امروز است.

الف: چرا این اسناد مهم هستند

در مجموع، حدود یازده هزار سند از مجموعه اسنادی که سالم مانده بود، به دست آمد. این اسناد از سال ۱۳۶۲ به تدریج در حدود هفتاد جلد کتاب، به همراه تصویر اصل اسنادی که ترجمه شده بود، منتشر گردید. به دلیل کیفیت پایین چاپ این کتاب‌ها و این‌که همه جلدهای آن در دسترس نبود، در سال ۱۳۸۴ موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، این اسناد را با چاپی بهتر در یازده جلد منتشر کرد. البته جلدهای نهم تا یازدهم شامل اسنادی بود که قبلاً منتشر نشده بود.

این اسناد برای نخستین بار در جهان، «سیاست‌های اعلام‌نشده» آمریکا را که در قالب اسناد «محرمانه»، «خیلی محرمانه»، «سری» یا «به کلی سری» طبقه‌بندی شده بودند، در معرض قضاوت عمومی پژوهشگران و علاقه‌مندان به کشف جنبه‌های پنهان سیاست خارجی آمریکا در منطقه و ایران قرار داد.

انتشار متن اسناد به همراه تصویر اصل آنها، ضربه‌ای آشکار به حیثیت آمریکا در عرصه سیاست خارجی وارد ساخت؛ زیرا این اسناد به‌روشنی بیانگر سیاست سلطه‌جویانه و مداخله‌گرانه ایالات متحده در ایران و منطقه غرب آسیا بود. افشای اسناد مربوط به دیدگاه‌های آمریکا درباره شوروی – که تعداد قابل توجهی از اسناد را در بر می‌گرفت – نیز بسیار حائز اهمیت بود؛ به‌طوری‌که در چاپ اول (۷۷ جلدی)، چهار جلد به رقابت‌های آمریکا با شوروی در جنگ سرد اختصاص یافته بود. از این جهت، شاید تنها افشای اسناد ویکی‌لیکس در سال ۲۰۱۰ (۱۳۸۹) با آن قابل مقایسه باشد. البته ادوارد اسنودن، ناراضی آمریکایی که در سال ۱۳۹۲ به روسیه پناهنده شد، نیز سه سال بعد اسناد قابل توجهی از سیاست‌های پنهانی و مداخله‌جویانه آمریکا در اقصی نقاط جهان افشا کرد.

ب: بررسی موضوعی اسناد

محتوای اسناد به دست آمده از سفارت آمریکا در تهران را می‌توان به شرح زیر تقسیم‌بندی کرد. اگر معیار تقسیم‌بندی را موضوع‌های مطرح شده در اسناد در نظر بگیریم، می‌توان به هفت محور زیر اشاره کرد:

۱. اشخاص: این دسته شامل ایرانی‌ها و غیرایرانی‌ها می‌شود که هرکدام به دو گروه تقسیم می‌شوند:

* اشخاص کُددار: یعنی کسانی که با «سیا» در ارتباط بودند و به همین دلیل در اسناد با اسم رمز از آنان یاد شده است.

* اشخاص با نام آشکار: کسانی که با اسامی واقعی خود در اسناد ذکر شده‌اند.

۲. احزاب و گروه‌ها: اسنادی درباره فعالیت و سوابق احزاب، گروه‌ها و جمعیت‌های ایرانی فعال در کشور و نوع ارتباط آنها با آمریکا.

۳. تحولات داخلی: اسناد گزارشی درباره تحولات داخلی ایران و کشورهای منطقه بین سال‌های ۱۳۴۰ تا چند روز پیش از ماجرای گروگان‌گیری در سیزدهم آبان ۱۳۵۸.

۴. نهادهای قدرت: اسناد تحلیلی درباره ارزیابی جایگاه دربار و سایر نهادهای قدرت در حکومت پهلوی.

۵. روابط خارجی ایران: اسنادی که به بررسی و ارزیابی روابط خارجی ایران با سایر کشورها، عمدتاً کشورهای منطقه غرب آسیا و خلیج فارس، می‌پردازد.

۶. فعالیت‌های اتباع و شرکت‌های آمریکایی: اسناد مربوط به فعالیت‌های مستشاران نظامی و شرکت‌های آمریکایی در ایران.

۷. فعالیت‌های جاسوسی: اسنادی که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم، حکایت از فعالیت‌های جاسوسی در ایران و منطقه در امور نظامی، امنیتی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی دارد.

پ: برای نسل جدید درباره این اسناد راجع به چه موضوع‌هایی می‌توان سخن گفت؟

موضوع‌های مهمی که می‌توان برای نسل جدید درباره محتوای این اسناد مطرح کرد، به شرح زیر است:

۱. راه‌ها و شیوه‌های نفوذ آمریکا در ایران بین سال‌های ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۷.

۲. مصادیق عینی مداخله‌های آمریکا در ایران بر اساس اسناد، بین سال‌های ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۷.

۳. روند شکل‌گیری سلطه آمریکا بر ایران با تأکید بر نحوه تعامل آمریکا با شاه.

۴. پدیده وابستگی نظام پهلوی به آمریکا و مصادیق آن بر اساس اسناد.

۵. اهمیت «استقلال» و نقش و جایگاه آن در روابط خارجی و ساختن ایرانی آباد و آزاد، بر اساس اسنادی که مداخلات آمریکا را در تعیین تکلیف برای ایران در زمان حکومت پهلوی نشان می‌دهد.

۶. «کاپیتولاسیون» و شرح روند اعطای حق قضاوت کنسولی به مستشاران نظامی آمریکا در ایران، بدون در نظر گرفتن چنین حقی برای نظامیان ایرانی که برای آموزش خلبانی یا سایر دوره‌ها به آمریکا اعزام می‌شدند.

ت: ملاحظات اساسی درباره داوری راجع به این اسناد کدامند؟

درباره هر یک از موضوع‌های مطرح شده در اسناد می‌توان پژوهش جداگانه‌ای انجام داد، کتاب نوشت، همایش و نشست برگزار یا مجموعه مقالات پژوهشی تهیه کرد. در همه این موارد، نباید یک اصل مهم را نادیده گرفت: آنچه تحت عنوان «سند» مورد توجه قرار می‌گیرد، به معنای قطعی بودن مضمون آن نیست. یعنی اسناد، متناسب با موضوعی که دارند، باید توسط پژوهشگر صاحب‌نظری که در درجه اول درباره موضوع مورد بحث در سند، تخصص لازم را دارد، ارزیابی و با سایر اسناد مرتبط یا رویدادهای تاریخی هم‌زمان با تاریخ سند، تطبیق داده شود.

این موضوع زمانی اهمیت بیشتری می‌یابد که سندی ادعایی درباره اشخاص حقیقی یا حقوقی مطرح می‌کند. باید در نظر داشت که این ادعاها را دیپلماتی نوشته است که نویسنده سند محسوب می‌شود. درست است که در تاریخ‌نگاری، «سند» مدرکی بسیار معتبر و دست‌اول محسوب می‌شود، اما برای داوری درباره محتوای آن، حتماً باید به «بستر» (Context) موضوع در درون «مفهوم» (Concept) و فضای حاکم بر نگارش سند، توجه کافی شود. به عبارت دیگر، صرفِ ذکر نام اشخاص، گروه‌ها یا جریان‌ها در اسناد و نسبت دادن ادعاهای مختلف به آنان، نباید به داوری عجولانه بینجامد. بلکه موضوع باید توسط یک سندشناس و متخصص آن حوزه، به صورت عمیق و دقیق و با بررسی همه‌جانبه، راستی‌آزمایی شود و تنها پس از آن می‌توان آن سند را ملاک داوری درباره اشخاص حقیقی یا حقوقی قرار داد.

نتیجه‌گیری:

اسناد به‌دست‌آمده از لانه جاسوسی آمریکا در تهران، تنها یک مجموعه تاریخی منجمد در آرشیو نیستند؛ بلکه متنی زنده و پویا هستند که همچنان سخن می‌گویند. مطالعه این اسناد به ما می‌آموزد که قدرت‌های بزرگ چگونه از ابزارهای دیپلماتیک، امنیتی، فرهنگی و اقتصادی برای پیشبرد اهداف خود در کشورهای دیگر بهره می‌برند. تحلیل این اسناد، «استقلال» را از یک شعار انتزاعی به مفهومی ملموس و حیاتی تبدیل می‌کند که حفظ آن نیازمند هوشیاری دائمی است.

برای نسل جدید، این اسناد حکم یک «آزمایشگاه تاریخ» را دارند. آنان می‌توانند در این آزمایشگاه، مکانیسم‌های نفوذ و سلطه را به عینه ببینند و ضرورت مقاومت در برابر اشکال نوین مداخله‌جویی را درک کنند. با این حال، همان‌گونه که اشاره شد، داوری درباره این اسناد باید بر اساس اصول علمی، توجه به بستر تاریخی و پرهیز از کلی‌گویی و تعمیم‌های شتابزده باشد. در نهایت، این اسناد پیام روشنی دارند: سرنوشت ایران را تنها ملت ایران باید تعیین کند، بدون آنکه تحت فشار یا دیکته قدرت بیگانه باشد.

پانویس‌ها:

(۱) اسناد مهم ویکی‌لیکس توسط چلسی منینگ (Chelsea Manning)، سرباز و تحلیل‌گر اطلاعاتی ارتش آمریکا، در اختیار ویکی‌لیکس قرار گرفت. منینگ زمانی که در عراق مستقر بود، با دانلود و انتقال غیرمجاز این اسناد محرمانه و طبقه‌بندی‌شده به وبگاه ویکی‌لیکس شناخته شد. او تصمیم گرفت اسناد را به صورت مرحله‌ای افشا کند تا بیشترین تأثیر را داشته باشد. این افشاگری شامل ویدئویی از یک حمله هوایی در بغداد و هزاران سند محرمانه دیگر بود که بعدها منجر به دستگیری و محاکمه منینگ گردید. افشای اصلی اسناد محرمانه وزارت امور خارجه آمریکا در تاریخ ۷ آذر ۱۳۸۹ (۲۸ نوامبر ۲۰۱۰) انجام شد. در این تاریخ، بخش‌هایی از بیش از ۲۵۰ هزار سند طبقه‌بندی‌شده وزارت امور خارجه آمریکا از مراکز دیپلماتیک ایالات متحده در سراسر جهان، توسط وبگاه ویکی‌لیکس و با همکاری همزمان پنج نشریه معتبر بین‌المللی (نیویورک تایمز، گاردین، اشپیگل، ال پایس و لوموند) منتشر شد. این اولین افشای بزرگ و مهم ویکی‌لیکس بود که جنجال‌های فراوانی را ایجاد کرد. حجم اسناد افشاشده توسط ویکی‌لیکس تاکنون به ده‌ها میلیون سند رسیده است. جولیان آسانژ، بنیان‌گذار و سردبیر ویکی‌لیکس، نقش کلیدی در انتشار و مدیریت این اسناد محرمانه داشت. او در سال ۲۰۰۶ این وبگاه را تأسیس کرد تا مجموعه‌ای از اسناد حساس و اطلاعات طبقه‌بندی‌شده را به صورت عمومی منتشر کند و هدفش ایجاد شفافیت در عملکرد دولت‌ها بود. آسانژ به عنوان چهره اصلی ویکی‌لیکس، مسئولیت مدیریت انتشار اسناد، مقابله با فشارهای سیاسی و جلب توجه رسانه‌ها و افکار عمومی را بر عهده داشت. او پس از افشای اسناد مهمی مانند ویدئوی حمله هوایی بغداد و اسناد جنگ افغانستان و عراق، به شخصیتی بین‌المللی و جنجالی تبدیل شد و به دلیل این فعالیت‌ها با پیگرد حقوقی و بازداشت مواجه گردید.

(۲) ادوارد اسنودن در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۲ (۲۰ مه ۲۰۱۳) افشای اسناد محرمانه آژانس امنیت ملی آمریکا (NSA) را آغاز کرد. او ابتدا در هنگ‌کنگ به‌صورت ناشناس اسناد را در اختیار روزنامه‌نگاران گذاشت و پس از افشای گسترده این اطلاعات، در معرض پیگرد قانونی دولت آمریکا قرار گرفت. اسنودن از چندین کشور درخواست پناهندگی کرد، اما در نهایت پس از ابطال گذرنامه‌اش توسط آمریکا، بیش از ۲۰ روز در فرودگاه مسکو متوقف شد و سپس به روسیه رفت. ولادیمیر پوتین به او اقامت موقت داد و او همچنان در روسیه زندگی می‌کند.

ادوارد اسنودن در حدود ۱.۷ میلیون سند طبقه‌بندی‌شده از برنامه‌های جاسوسی و نظارتی گسترده آژانس امنیت ملی آمریکا (NSA) و سازمان‌های اطلاعاتی مرتبط را افشا کرد. این اسناد مربوط به حجم وسیعی از فعالیت‌های جاسوسی جهانی دولت آمریکا، از جمله جاسوسی از تماس‌های تلفنی، ایمیل‌ها، مکالمات اینترنتی، ضبط داده‌های ماهواره‌ای و نظارت بر شهروندان و مقامات کشورهای مختلف بود. افشاگری‌های اسنودن بر برنامه‌های جمع‌آوری گسترده اطلاعات و نقض حریم خصوصی افراد در سطح بین‌المللی تمرکز داشت و تأثیر زیادی بر بحث‌های حقوق بشری، امنیتی و قانونی در سراسر جهان گذاشت.