به نظر می‌رسد آقای خطیب‌زاده می‌خواهد به یک اصل کلی اشاره کند که متأسفانه در ذهن بخشی از افکار عمومی ایران، باور غلطی شکل گرفته است؛ این تصور که تنها زمانی می‌توان با کسی مذاکره کرد که به او اعتماد داشته باشیم. در واقع، چنین قاعده‌ای در نظام مذاکرات بین‌المللی وجود ندارد و مذاکره همیشه به اعتماد متقابل وابسته نیست.

او برای توضیح این نکته به تجربه جنگ ایران و عراق اشاره کرد: در جریان جنگ تحمیلی آیا ایران به صدام اعتماد داشت؟ قطعاً خیر. با این حال برای تعیین تکلیف پایان جنگ ناگزیر از مذاکره با عراق شدیم. بنابراین رابطه مستقیمی میان اعتماد و مذاکره وجود ندارد؛ نه هرجا اعتماد باشد مذاکره قطعاً شکل می‌گیرد و نه هر مذاکره‌ای نشانهٔ اعتماد است.»

اگر مذاکره‌ای به توافق بیانجامد، در فقدان اعتماد باید متن توافق به‌گونه‌ای تنظیم شود که در صورت نقض تعهدات از سوی طرف مقابل، ابزارهای بازدارنده و تنبیهی لازم برای کشوری که ناقض توافق باشد، پیش بینی شده باشد. به گمان من آقای خطیب‌زاده همین پیش‌بینی را مذاکرهٔ مسلح می‌نامد؛ یعنی مذاکره‌ای که در آن آمادگی دفاعی، امنیتی و اطلاعاتی کشور کاهش نمی‌یابد و هیچ‌گونه غفلتی رخ نمی‌دهد.

بهشتی‌پور ادعای برخی مبنی بر اینکه مذاکرات با آمریکا موجب غفلت ایران شده یا بخشی از طرح فریب طرف مقابل بوده را رد کرد و گفت: براساس گزارش مطبوعات آمریکا و اسرائیل ،آنها از مدت‌ها پیش از مذاکرات، طرح‌هایی را برای حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران آماده کرده بودند و این موضوع در گزارش‌های رسانه‌های خودشان قابل مشاهده است. بنابراین چه مذاکره انجام می‌شد و چه نمی‌شد، اصل تصمیم آنها تحت‌تأثیر قرار نمی‌گرفت.

در ایران هیچ مقام نظامی، امنیتی یا تصمیم‌گیری به دلیل مذاکرات دچار غفلت نشده بود. خسارت‌هایی که از سوی اسرائیل وارد شد ناشی از استفاده آنها از فناوری‌های پیچیده و پیشرفته و ارزیابی ناقص طرف ایرانی از توانایی‌های خودش و دشمن بود، نه نتیجهٔ مذاکره. ما باید نارسایی‌های خود در برآورد توان دشمن و نیز تخمین بیش از حد از قدرت دفاعی خود را اصلاح کنیم، نه اینکه همه چیز را به پای مذاکره بگذاریم.

این کارشناس با اشاره به بحث‌هایی درباره احتمال مذاکرهٔ مستقیم ایران و آمریکا نیز گفت: اینکه چنین درخواستی در کجا و تحت چه شرایطی مطرح شده مهم است. مذاکره به‌خودی‌خود نه خوب است و نه بد؛ موضوع، زمان، مکان و طرف مذاکره تعیین‌کننده‌اند. به‌طور کلی، مذاکره اقدامی مثبت است زیرا امکان بیان مواضع و تلاش برای اقناع طرف مقابل را فراهم می‌کند، بی‌آنکه به معنای عقب‌نشینی یا غفلت از تهدیدها باشد.

سخن خطیب‌زاده و مفهوم نمادینی که او از مذاکرهٔ مسلح ارائه می‌کند، بر حفظ آمادگی همه‌جانبه در تمامی سطوح تأکید دارد. مذاکره، به معنای خلع‌سلاح نیست؛ بلکه کشور در عین حضور بر سر میز گفت‌وگو، باید آمادگی دفاعی و اطلاعاتی خود را حفظ کند تا از هرگونه فریب یا سوءاستفاده طرف مقابل جلوگیری شود.