راهكارهاي ايران و روسيه در قبال مسئلهي سوريه تا چه اندازه به يكديگر نزديك است؟همكاري ايران و روسيه در زمينه مخالفت با مداخله غرب در سوريه شكل گرفته و از آنجا كه در حوزه بينالملل نه دوستان دائمي و نه دشمنان دائمي هستند ، در مقاطع مختلف منافع مشترك ميتواند متفاوت باشند بر این اساس روسیه و ایران با وجود گرایش های متفاوت ، در این مورد خواص به وحدت نظر رسیدند. چراکه در شرايط حاضر دولت ايران و دولت روسيه يك دولت غربگراي تحميلي به مردم سوريه را كه از طريق يك انتخابات آزاد روي كار نيامده باشد به زيان خود ميبينند و به همين دليل در مخالفت با این تحمیل اراده خارجی ، كاملا با همهمسو و همنظرهستند. تهران و مسکو همكاري ميكنند تا بتوانند زمينهساز مصالحهاي بین اسد و مخالفانش ، براي حل بحران در سوريه باشند. هم اكنون اين همكاري ميان ايران و روسيه شكل گرفته است و مشورتها و رايزنيهاي بسياري ميان دو كشور در حال انجام است. در اين زمينه منافع چين هم تحت شعاع قرار دارد و البته با وجود آنكه خيلي موضع چين علني نيست اما در اين مشورتها و حمايتها از دولت آقاي اسد حضور دارد و نهايتا تلاشها معطوف به آن است كه شرايط در سوريه به سمت طرح همه جانبه مردمي و اصلاحات مسالمت آميز پيش رود و حتي اگر قرار است انتقال قدرت در سوريه شكل گيرد با راي واقعي مردم سوريه صورت گيرد. و نه با مداخله و تحریک قدرت های خارجی .
وتو همزمان چين و روسيه در شوراي امنيت در حالي كه وتوي يكي از اين دو براي حمايت از سوريه كافي بود، در بر دارندهي اين پيام است كه روسيه و چين در اين زمينه كاملا هم نظر و هماهنگ عمل مي كنند و اختلاف نظري در اين مورد وجود ندارد و اعلام ميكنند كه دوران اختلافاتي كه براي تصميم گيري درباره ليبي وجود داشت اكنون سپري شده است.
با توجه به مخالفت اخير اپوزسيون سوريه با ميانجيگري مسكو، به نظر شما روسيه براي جلب حمايت اين گروه و كسب جايگاه ميانجي چه راهكاري ميتواند داشته باشد؟ابتكار روسيه در اين زمينه جالب توجه بود. روسيه با اين پيشنهاد در واقع تلاش داشت غرب را خلع سلاح كند. اما بايد در نظر داشت كه اپوزسيون دولت آقاي اسد با اشارهي غربيها اين پيشنهاد منطقي روسيه را نپذيرفتند. چرا كه گويي ايالات متحده براي مردم سوريه تعين تكليف كرده است و گفته است كه حكومت آقاي اسد به دليل سركوبي كه انجام داده است بايد برود. ولو اينكه شرايط براي رفتن آقاي اسد فراهم شده باشد ولي با توجه به مداخلهي قدرت بيگانه در اين مسئله چيزي كه جايگزين خواهد شد قطعا به نفع مردم سوريه نخواهد بود. بلكه به نفع بازیگران اين قضيه مانند تركيه و غرب خواهد بود. همانطور كه قرائن و شواهد نشان ميدهد روسيه تا جايي که بتواند خواهد ايستاد چرا كه خود روسيه نيز با اعتراضات اخير درداخل خاك خود از سوي غرب احساس خطر كرده است و هراس دارد كه چنين شرايطي براي خودش پيش آيد لذا تا جاي ممكن در قضيهي سوريه مقاومت خواهد كرد.
پيامد تقابل روسيه با محور غربي-عربي ضد اسد، بر آيندهي روابط روسيه با كشورهاي عربي چه خواهد بود؟قبل از پاسخ به اين سوال مطلبي را ميبايست شرح داد به اين نحو كه در شرايط كنوني سوريه هركس كه با اين روند طراحي شده توسط غرب مخالفت ميكند متهم به ديكتاتور مآبي و حمايت از ديكتاتور ميشود. حاميان اين پروژهي آمريكايي، تركيه از طريق اخوانيهاي سوريه، قطر از طريق اهل سنت و جناح سلفيهاي تندرو درسوريه و خود امريكا هم كه نمايندگي گرايش غربگرا را برعهده دارد ، به اتفاق فرانسوی ها که ازچپ گرایان سوری حمایت می کند ، جبهه مشترکی را تشکیل دادند که هدف آنها سقوط دولت اسد وتسخیر آخرین سنگر منقدان غرب است.
در خارج ازاين مجموعه هرآن كس كه انتقاد كند، متهم به ضد آزادي و سركوبگر و اقتدارگرا خواهد شد. حمايت ايران، روسيه و چين به معناي حمايت از ديكتاتوري نيست بلكه اين كشورها در درجه اول منافع خود را در نظر دارند و درجه دوم مخالف حاكميت دولتي هستند كه دستنشانده غرب در سوریه باشد. اگر يك راه حل منطقي در اين ميان پيدا شود كه مردم سوريه تعين كننده نهايي در اين قضيه باشند، قطعا مورد قبول و مورد حمايت ايران روسيه و چين خواهد بود. جالب آنجا است كه كساني كه اين اتهامات را به ايران، روسيه و چين وارد می سازند، كشورهايي هستند مانند قطر كه تمام امورش بستگي به امير آن كشور دارد و به تازگي براي اولين بار متعهد شده است كه تا سال 2014 اولين انتخابات را برگزار كند و يا عربستان سعودي كه اصلا مجلس ندارد، اين كشورها هستند كه ادعاي دموكراسي خواهي در سوريه را دارند.
در ميان اين 22 كشور عربي جناح بنديها و مواضع متفاوتي وجود دارد كه ميتوان آنها را به سه دسته تقسيم كرد. دسته اول كه به دليل رقابتهاي سياسي كه در ميان خودشان وجود دارد در صف اول منتقدين دولت آقاي اسد قرار گرفتهاند و تحت حمايت آمريكا و اسراييل براي سرنگوني حكومت بشار اسد فعاليت ميكنند، نمونهي شاخص اين كشورها عربستان سعودي و قطر هستند. دسته دوم كشورهاي عربي هستند كه مخالف اين ماجرا هستند ولي جرات علني كردن اين مخالفت را ندارند چرا كه خود درگير مشكلات مشابهي هستند مانند كشور الجزاير و سودان.
دسته سوم كشورهاي عربي هستند كه يكي به نعل ميزنند و يكي به ميخ چرا كه خود يا دچارتحولاند يا براي حفظ ثبات كشورشان اين رويه را پيش گرفتهاند مانند مصر و تونس و يمن. روابط روسيه در اين شرايط با دستهي اول كه همان كشورهاي حوزه خليج فارس هستند تا حدي زاويه گرفته است و از آنجا كه در عالم سياست مطلقانگاري وجود ندارد نميتوان گفت كه اكنون تمام مناسبات ميان روسيه و اين دسته از كشورهاي عربي تحت تاثير قرار خواهد گرفت. به عقيده من در دراز مدت چنين مسائلي حل خواهد شد و مهم آن است كه چه تحولي در آينده سوریه شكل بگیرد.
اعتراضهاي داخلي روسيه و احتمال دنباله دار بودن اين اعتراضات چه تاثيري ميتواند در موضع روسيه در قبال سوريه داشته باشد؟سیاست خارجی یک کشور ادامه سیاست داخلی همان کشور محسوب می شود بنابراین درصورتي كه روسيه بتواند اين اعتراضات داخلي را به شکل دموکراتیک مدیریت كند ميتواند درسیاست خارجی خود در برابر غرب ازجمله در قبال سوريه نقش فعال تري را ايفا كند.ضمن آنکه همين حمايت از سوريه واتخاذ موضع مستقل از غرب ميتواند در داخل روسيه برد مثبت و تقويت كننده برای پوتین داشته باشد. از آنجا كه روسيه معتقد است صحنهگردان اعتراضات در روسيه محافل غربي هستند بنابراين تمام سعي خود را خواهد كرد كه اول درسوريه جلو غرب بايستد و سپس در داخل دست غرب را كوتاه كند.
با تشكر از آقاي بهشتي پور كه وقت خود را در اختيار موسسه ايراس قرار دادند.
تنظيم: فاطمه افشار
کلمات کلیدی: روسیه ، سوریه ، قطعنامه شورای امنیت ، ایران وسوریه ، ایران و روسیه