Argument from analogy استدلال تمثیلی    3-2-7

درمواردی  در تحلیل سیاسی ما نه می توانیم از استدلال  قیاسی استفاده کنیم و نه از استدلال استقرایی زیرا  ازموضوع مطرح شده نه آنقدر اطلاعات کلی داریم که بتوانیم تحلیل خود را با قطعیت از نظر چهارچوب های منطقی ارائه کنیم و نه از لحاظ مطالب و اطلاعات جزئیات دقیقی در دست داریم که بتوانیم با استفاده ازاستدلال استقرایی - تحلیل خودمان را برای مخاطب مستد ل کنیم دراین قبیل موارد تحلیل گرسیاسی به سراغ استدلال تمثیلی

می رود

 استدلال تمثیلی چیست ؟

:تمثیلی  تعریف استد لا ل 

سرایت دادن نتایج حاصله ازوقوع یک امر به امردیگربه دلیل وجود مشابهت میا ن ان دو،    تمثیل خوانده می شود. به نقل ازکتاب منطق کاربردی نوشته اقای علی خندان صفحه   ۱۴۷

با استفاده ازتعریف فوق می توان گفت تحلیل گرسیاسی بعداز کشف مشابهت رویداد الف با رویداد ب

می تواند در تحلیل رویداد الف با استفاده ازاستدلال تمثیلی نتایج حاصل شده از رویداد ب را که درگذشته اتفاق افتاده است به عنوان نتایج قابل پیش بینی برای رویدا د الف مطرح کند .

 درفرض هم زمانی هردورویداد الف وب تحلیل گر سیاسی  با استناد برشباهت این دو رویداد نتا یج قابل پیش بینی برای هردو رویداد را با استفاده ازاستدلال تمثیلی برای مخاطب خودارائه می نماید .

مثال :

تحلیل گر سیاسی با استفاده از شباهت های موجود بین حمله امریکا به ویتنام در 1960 و حمله امریکا به عراق در سال 2003 چنین نتیجه می گیرد:

همانطور که درزمان حمله آمریکا به ویتنام ،کاخ سفید در نهایت مجبور شد با تحمل شکست سفیر خود را از سایگون پایتخت ویتنام جنوبی با بالگرد فراری دهد،در عراق نیز سرانجام مجبور خواهد شد نیروهای خود را از بغداد وسایر شهرهای عراق خارج کند.

با دقت دراین مثال به خوبی می توان شباهت ظاهری عملکرد امریکا درویتنام وعراق را درک کرد تحلیل گرسیاسی با استفاده ازهمین شباهت  ظاهری تلاش کرده استدلال تمثیلی خود را درجهت اثبات تحلیل خود که  شکست نهایی آمریکا درعراق است ،به کارگیرد. اما آیا این تحلیل برای شما پذیرفتنی است؟ چرا؟

 پاسخ شما در این مرحله هرچه باشد مبتنی بر ذهنیت شما نسبت به دو حادثه مورد اشاره و نیز اطلاعاتی است که در باره عملکرد آمریکا در ویتنام و عراق دارید . اما ایا اصولی داریم که بتوان با رعایت آن از خطا کردن درباره استدلال تمثیلی اجتناب کرد ؟

 برای پاسخ دادن به این سئوال اساسی لازم است با شرایط ارائه یک استدلال تمثیلی خوب اشنا شویم .

 شرایط استدلال تمثیلی

برای ارائه یک استدلال تمثیلی  مناسب باید به سه نکته اساسی توجه کرد:

- اول تشخیص ضرورت استفاده از استدلال تمثیلی

دراین مرحله  تحلیل گرسیاسی  به  پاسخ این سئوال مهم  توجه دارد که درچه زمانی باید ازاستدلال تمثیلی استفاده کند ؟ به عبارت دیگر درچه شرایطی تحلیل گر سیاسی اجازه دارد برای اثبات دیدگاه خود برای مخاطب ازاستدلال تمثیلی استفاده کند؟ چراکه همیشه اجازه نداریم در هر شرایطی بلافاصله ازاین روش استفاده کنیم زیرا در صورتی که اشتباه کرده باشیم مخاطب اساس تحلیل ما را نخواهد پذیرفت و در نهایت باور پذیری تحلیل ارائه شده به شدت ضربه می بیند.

بطورکلی تحلیل گرسیاسی  درارئه استدلال های خود باید تلاش کند تا انجایی که ممکن باشدازاستدلال قیاسی که نتایج ان حتمی و دقیق است استفاده کند. زیرا دراستدلال قیاسی که ازکل به جزئیات رسیدن است درصورت مراعات مبانی استدلال قیاسی ،نتایج حاصل ازآ ن حتمی و غیرقابل تردید است . اما مشکل از انجا شروع می شود که معمولا در تحلیل پدیده های سیاسی موضوعات به قدری به جزئیات مرتبط است وبخاطر انکه با انسانها سرو کار دارد ؛رفتارهای انها غیر قابل پیش بینی و تاحدود زیادی محرمانه وغیر قابل دسترسی است به همین دلیل و دهها دلیل دیگر همیشه نمی توانیم  از روش قیاسی استفاده کنیم وبناچاربه سراغ  روش استقرایی می رویم تا بتوانیم حداقل با استفاده از این نوع استدلال مخاطب خود را متقاعد کنیم . ولی متاسفانه در موارد بسیاری پیش می اید که به دلیل ناکافی بودن اطلاعات ما ازجزئیات یک رویداد،نمی توانیم ازروش استقرایی هم دراستدلال خود استفاده کنیم . در این حالت  ناچار خواهیم شد با استفاده ازاستدلال تمثیلی ، تحلیل خودمان را ارائه کنیم .

بنابراین تحلیل گرسیاسی تلاش می کند به ترتیب اولویت ازاستدلال قیاسی و بعد درصورت وجود هر مشکلی ازاستدلال استقرایی ودرنهایت وقتی این هردوامکان پذیر نبودازاستدلال تمثیلی استفاده کند.

نکته مهم

این درست است که دراولویت بندی برای انتخاب نوع استدلال ازاستدلال قیاسی شروع کرده وبه  استدلال تمثیلی  می رسیم . ولی باید توجه داشت ممکن است بر اساس ضرورت، تحلیل گر سیاسی از هرسه روش استفاده کند. یعنی برای اثبات بخش های مختلف تحلیل خود برا ساس ضرورتی که تشخیص می دهد از روش های مختلف استدلال قیاسی ،استقرایی ویا تمثیلی استفاده نماید.  بنابراین الزامی ندارد که دریک تحلیل، تنها از یک روش استفاده کنیم؛ بلکه می توان با توجه به ضرورتهای موجود در بحث و پیچیده گی هایی که معمولا دراین قبیل مباحث مطرح است از یک یا دو و یا سه نوع استدلال اما به صورت جدا و نه ترکیبی استفاده نمایم.

- دوم معیارهای تشخیص شباهت میان دو یا چند پدیده سیاسی

در این مرحله این سئوال برای تحلیل گر سیاسی مطرح می شود که با توجه به کدام مشخصات

 باید شباهت موجود بین دو یا چند رویداد را تشخیص داد؟به عبارت ساده تر چگونه می توان شباهتهای بین دو یا چند رویداد را به دست اورد و ملاک های ما برای این شباهت ها کدامند؟

ازآنجا که هرنوع شباهت ظاهری بین دو یا چند پدیده سیاسی نمی تواند ملاک مناسبی برای تعمیم دادن نتایج حاصل از وقوع یک رویداد به رویداد دیگر باشد،لازم است "وجه مشابهت "را بین پدیده های مورد بررسی پیدا کنیم . وجه مشابهت بین دو یا چند رویداد با توجه به پنج ویژه گی بدست می آید

1- شباهت در عناصر تشکیل دهنده

یکی از راههای ساده برای کشف شباهتهای واقعی بین  دویا چند پدیده سیاسی توجه به عناصر یا اجزاء تشکیل دهنده آن دو پدیده است اگر دو رویدا د مورد بررسی از نظر همه یا بخشی از عناصر و اجزاء تشکیل دهنده یکی بودند در ان صورت می توان تصور کرد که احتمالا نتایج حاصل از آن دو یا چند رویداد نیز مشابه هم خواهد بو د اما به هیچ وجه این موضوع فراگیر نیست و در همه موارد صدق نمی کند . همانطور که در مباحث مربوط به گام پنجم تحت عنوان تجزیه یک پدیده به اجزاء و عناصر تشکیل دهنده ان مطرح شد .تحلیل گر سیاسی می تواند دو یا چند رویداد مورد نظر را در ابتدا به طریقی که در گام پنجم آموزش داده شد تجزیه کرده و سپس با یکدیگر مقایسه کند.

 2-  شباهت درعوامل بوجود اورنده    

تحلیل گر سیاسی می تواند با تشخیص صحیح و دقیق عوامل بوجود اورنده دو یا چند پدیده بااستفاده از روش هایی که در گام پنجم ارائه شد .عوامل بوجود اورنده دو یا چند پدیده سیاسی را بازشناسی کرده و از نظر شباهت با هم مقایسه کند در صورتی که دردو یا چند مورد عوامل بوجود اورنده انها یکی بود به احتمال زیاد نتایج حاصله از آنها هم یکی خواهد بود .

 3- شباهت بین ساختارهای موجود

 دراین مورد تحلیل گرسیاسی به جای آنکه به عناصر تشکیل دهنده و یا عوامل بوجود آورنده دو یا چند رویداد توجه کند، به اشتراکات ساختاری بین آنها عنا یت نشان می دهد. زیرا در بسیاری از موارد درک صحیح ساختارسیاسی نظام حاکم برمحل وقوع یک رویدا د و یا یک پدیده سیاسی ، به شناخت بهترهمان پدیده سیاسی و نقاط مشترک ان با سایر پدیده های سیاسی ، کمک می کند . (برای توضیح بیشتر در مورد مفهوم  ساختارونقش ان در تحلیل  به گام پنجم  همین مباحث مراجعه شود )

4- شباهت در عوامل تاثیر گذار

تحلیل گرموفق کسی است که بتواند هم زمان به چند عامل مهم و تاثیرگداربرپدیده های سیاسی ورویدادهای مهم جاری و یا آنچه که درگذشته اتفاق افتاده است ،توجه کند. درهمین حال اوباید بتواند

بین مطالب پیچیده و دقیق وظریف ،تفکیک لازم را به عمل آورد. ازجمله مهم ترین کارتحلیل گر، تفکیک صحیح بین عناصر یا اجزاء تشکیل دهنده با عوامل بوجود اورنده همان پدیده است. علاوه براین کاردشوارترتشخیص وتفکیک این هردوازعوامل تاثیرگذاربرهمان پدیده یا رویداد مورد بررسی است . بطورطبیعی این کاردرمورد چند پدیده بسیاردشوارتربه نظرمی رسد. تفصیل این مباحث درگام پنجم آورده شده است آنچه که دراینجا بیشترتاکید می شود .بهره گرفتن ازاین واقعیت است که وقتی عوامل تاثیرگذاربرروی یک یا چند پدیده سیاسی یکی باشند به احتمال زیاد نتایج حاصل ازآن پدیده ها نیزمشابه هم خواهد بود.اگرچه این شباهت درمقایسه با سه مورد قبل کمتر نتایج دقیق دارد اما به هر حال نمی توان آنرا نادیده گرفت.

5- اشتراک در زمان و یا مکان

گاهی دو رویداد درزمان معیین اما در دو مکان متفاوت اتفاق می افتند به شرط انکه فاعل یا انجام دهنده هر دو رویداد یکی باشد تحلیل گر سیاسی می تواند از این هم زمانی برای ارائه استدلال تمثیلی خود استفاده کند .مانند پدیده جنگ درکوزوو وآوارگی بیش ازهشتصد هزارنفر آلبانی تبارهای کوزوو ازآنجا که عامل هر دو رویداد صربها بودند تحلیل گر سیاسی می تواند با استفاده ازاستدلال تمثیلی ، عامل اصلی بحران در کوزوو را صربستان معرفی کند .

گاهی هم دورویداد دردوزمان مختلف اما دریک مکان رخ داده اند مانند تجاوزارتش سرخ به افغانستان  و تجاوز امریکا به افغانستان . دراین مورد تحلیل گرسیاسی با استفاده ازشباهت مکانی (در اینجا افغانستان) می کوشد تحلیل خود را چنین القاءکند که همچنانکه تجاوزشوروی به افغانستان به نتیجه مورد دلخواه شوروی نرسید تجاوزامریکا به افغانستان هم به نتایج مورد نظرآمریکا منتهی نمی شود .

باید گفت این شباهت هم مانند شباهت چهارم چندان عاملی کارساز برای ایجاد استدلال قوی به نظر نمی رسد اما در بسیاری موارد اگر به دقت و با درنظر گرفتن جمیع جهات وسایرعوامل به کاربرده شود ؛ تعیین کننده خواهد بود .

با توجه به توضیح معیارهای پنج گانه فوق به منظور کشف شباهت های موجود در پدیده های سیاسی اکنون به بحث پایانی این گام می رسیم که شرایط لازم برای تعمیم دادن صحیح پدیده های سیاسی با استفاده از استدلال تمثیلی است .

- سوم شرایط لازم و کافی برای تعمیم دادن یک رویداد به رویداد دیگر

در این مرحله پس ازآنکه به کاربردن استدلال تمثیلی بوسیله تحلیل گربه هردلیل  ضروری تشخیص داده شد ،وبعد از انکه شباهتهای موجود بین دو یا چند پدیده سیاسی محرز گردید ؛ تحلیل گر سیاسی می تواند با استفاده ازاستدلال تمثیلی نتایج حاصل از یک رویداد را به رویداد دیگری که یا در جریان است ویا به پایان رسیده ، تعمیم دهد. اما برای انکه در این تعمیم دادن دچار خطا نشده و یا حداقل  خطا را داشته باشد ، لازم است به مورد ذیل توجه کند .

1- اشتراک دردو یا چند عامل از عوامل پنج گانه  

 اگر بین دو یا چند پدیده سیاسی حداقل دو یا چند اشتراک درموارد پنج گانه فوق باشد تعمیم دادن انها اگربا قید احتما ل باشد بدون نقص است وموردی ندارد

مثال :

در تحلیل جنگ 33 روزه لبنان، می توانیم  عناصر تشکیل دهنده این رویداد را ازیکدیگر تفکیک کرده و با ماجرای جنگ اسرائیل علیه فلسطینی ها در غزه مقایسه کنیم زیرا در هر دو جنگ عناصر تشکیل دهنده بحران از یکسو جریان مقاومت اسلامی است که در برابرارتش اسرائیل مقاومت می کند و از سوی دیگر رژیم تل آویو است که به بهانه به اسارت درآمدن دو سربازش در مرزبا لبنان و یک سربازش در فلسطین ، مردم غیر نظامی را در لبنان و فلسطین به خاک وخون می کشد. در همین حال در بررسی عوامل بوجود اورنده این دو پدیده سیاسی می بینیم با زهم عواملی چون سلطه جویی و توسعه طلبی در طرف اسرائیلی واتحاد و یکپارچگی و خواست عمومی برای استقلال و آزادی در طرف مقاومت اسلامی بصورت کاملا واضح به چشم می خورد . بر این اساس می توان نتایج بحران در فلسطین را به نتایج بحران درجنگ 33 روزه لبنان به صورت احتمالی  تعمیم داد.

2- احتیاط در اشتراک زمانی و مکانی

همانطور که گفته شد در تعمیم دادن پدیده های که از لحاظ زمانی و یا مکانی با هم شباهت دارند باید جانب احتیاط را رعایت کرد مگر در مواردی که علاوه بر اشتراک زمانی یا مکانی اشتراک در عناصر تشکیل دهنده و یا عوامل تاثیرگذارو تاثیرپذیر هم وجود داشته باشد .

3- احتیاط در توجه به عوامل تاثیرگذار

در این مورد هم نباید به تنهایی پس از قطعیت یافتن اشتراک بین دو پدیده بلافاصله نتایج انها تعمیم داده شود بلکه باید به سایر عوامل از جمله عوامل بوجود اورنده یا عناصر تشکیل دهنده نیز توجه کنیم در صورتی که یکی ازاین عوامل هم مشترک بود دیگر جایی برای تردید در تعمیم دادن نتایج ان دو یا چند پدیده باقی نمی ماند.

4- تعمیم دادن نتایج در شرایط ساختار مشترک

شناخت ساختارهای حاکم بر رویدادها و پدیده های سیاسی و تاثیراتی که بر شکل دادن به تحولات جاری منطقه ای و بین المللی دارند برای تحلیل گر سیاسی بدون درنظرداشتن سایرعوامل نمی تواند مفید فایده باشد بر این اساس لازم است استدلال تمثیلی دراین مورد نیزتنها زمانی بکارگرفته شود که حداقل یک عامل مهم مشترک دیگر،ترجیحا عامل اجرایی مشترک وجود داشته  باشد .

نکته مهم :

 درصورت توجه به همه نکاتی که ارائه شد می توان از استدلال تمثیلی در تحلیل سیاسی بصورت احتمالی و نه مطلق استفاده کرد . به عبارت دیگرعلی رغم همه ملاحظاتی که مطرح شد تحلیل گر سیاسی نباید در ارائه  استدلالهای تمثیلی خود قطعیت به خرج دهد بلکه باید بر اساس قانون احتمالات که در گام ششم توضیح داده شد مباحث خود را ارائه نماید .

اکنون که با انواع استدلال آشنا شدیم  به یکی دیگر از موضوع های پایه در روش تحلیل سیاسی می رسیم وآن اینکه استدلال درتحلیل سیاسی چگونه ارائه می شود و چگونه می توان از خطا دراین مورد خاص اجتناب کرد . درگام هشتم که تحت عنوان قانون علت و معلول ارائه می شود در این مقوله بیشتر بحث خواهد شد