پوتين و فاصله گذاري با امريكا
اين در حالي است كه به نظر مي رسد پوتين به تقويت گروه بريكس كه متشكل از برزيل، روسيه، هند، چين و آفريقاي جنوبي است و ماهيتي رقابتي با امريكا دارد، اميدوار است: مجموع شرايط اين مساله را مورد توجه قرار مي دهد كه پوتين از اميدواري به امريكا براي حل مسائل و مشكلات بين دو كشور دست برداشته و به رقابت با اين كشور اهتمام دارد.
البته مقابله با يكجانبه گرايي نبايد ضديت با امريكا تعبير شود، در واقع روس ها بعد از فروپاشي شوروي، ضديتي با امريكا ندارند، سياست هاي ضدامريكايي آنها مربوط به دوران جنگ سرد است. در زمان رياست جمهوري يلتسين، روسيه بدون استراتژي دقيقي به سمت غرب كشيده شد كه اين سياست ها زيان هاي زيادي را متوجه روسيه كرد. اما با به قدرت رسيدن پوتين اين سياست ها كمي تعديل شد، روسيه اميدوار بود مسائل و موارد اختلافي را كه با غرب دارد بتواند حل كند كه مهم ترين آنها «سامانه دفاع موشكي» امريكايي ها در اروپا بود، در اين دوران سياست هاي روسيه در قبال ايران به گونه يي بود كه هم نگاه به شرق و حمايت از ايران را دنبال مي كرد و هم بازي با كارت ايران در مقابل اردوگاه غربي ها را حفظ مي كرد.
با روي كار آمدن اوباما در امريكا و شعارها و مواضعي كه وي در پيش گرفته بود، روسيه اميد بيشتري پيدا كرد تا مساله سپر دفاع موشكي اين كشور در اروپا را حل كند، اوباما در سال 2008 اعلام كرد سامانه دفاع موشكي خود در اروپا را به تعليق درمي آورد و ارتباط با روسيه را بازنگري مي كند، در پي اين تصميم رييس جمهور دو كشور در سال 2010 در اجلاس ليسبون در خصوص اين سامانه دفاعي با يكديگر گفت وگو كردند و توافقاتي در اين زمينه بين دو كشور انجام شد اما اكنون روسيه معتقد است به علت اينكه امريكا از ارائه تضمين هاي حقوقي درباره ماهيت سامانه موشكي در اروپا و اينكه سپر ياد شده عليه نيروي بازدارنده هسته يي روسيه هدف گيري نمي شود خودداري مي كند، اين مذاكرات اكنون با بن بست مواجه شده است.
بنابراين بايد گفت روسيه تمام راه هاي براي توافق و ارتباط نزديك با امريكا را پيموده است و اكنون زمان رقابت و مقابله با يكجانبه گرايي اين قدرت جهاني است كه نگاهي به اهداف جديد استراتژيك پوتين اين مساله را به خوبي نشان مي دهد. اما در خصوص آينده روابط با ايران بايد گفت با توجه به اينكه به نظر مي رسد پوتين راهي جديد و مستقل از غرب در پيش مي گيرد، اين مسير در نهايت به بهبود نسبي مناسبات ايران و روسيه كمك مي كند و بايد گفت منافع روسيه ايجاب مي كند كه از تاثيرگذاري غرب بر مناسبات مسكو- تهران رها شود. روسيه پوتين در شش سال آينده براي افزايش نفوذ خود درسطح منطقه و جهان به همكاري بيشتر با ايران نياز مبرم دارد و نمي تواند مانند چهارسال گذشته صرفا به دنبال امتيازگيري از غرب از طريق كارت ايران باشد. روسيه در دوران پوتين احتمالابه برنامه هاي صلح آميز هسته يي ايران بيشتر كمك خواهد كرد. زيرا همانطور كه ايران به راي روسيه در شوراي امنيت و صنايع نظامي روسيه احتياج دارد، روسيه نيز نيازمند نفوذ ايران در منطقه خاورميانه و جهان اسلام است. برنامه هاي استراتژيك روسيه به ويژه در حوزه نفت و گاز نيز با همكاري ايران بسيار موثرتر خواهد بود. عضويت احتمالي ايران درسازمان همكاري شانگهاي هم به نفع روسيه و سبب ايجاد توازن قوا دراين نهاد منطقه يي خواهد شد و هم امكاني براي نقش آفريني بيشتر ايران در آسياي مركزي خواهد بود: ضمن آنكه به نظر مي رسد نقش سازمان شانگهاي در معادلات بين المللي در دوران پوتين براي مقابله با يكجانبه گرايي امريكا افزايش يابد و در اين جهت براي ورود ايران به اين سازمان حمايت هايي صورت بگيرد.
البته مقابله با يكجانبه گرايي نبايد ضديت با امريكا تعبير شود، در واقع روس ها بعد از فروپاشي شوروي، ضديتي با امريكا ندارند، سياست هاي ضدامريكايي آنها مربوط به دوران جنگ سرد است. در زمان رياست جمهوري يلتسين، روسيه بدون استراتژي دقيقي به سمت غرب كشيده شد كه اين سياست ها زيان هاي زيادي را متوجه روسيه كرد. اما با به قدرت رسيدن پوتين اين سياست ها كمي تعديل شد، روسيه اميدوار بود مسائل و موارد اختلافي را كه با غرب دارد بتواند حل كند كه مهم ترين آنها «سامانه دفاع موشكي» امريكايي ها در اروپا بود، در اين دوران سياست هاي روسيه در قبال ايران به گونه يي بود كه هم نگاه به شرق و حمايت از ايران را دنبال مي كرد و هم بازي با كارت ايران در مقابل اردوگاه غربي ها را حفظ مي كرد.
با روي كار آمدن اوباما در امريكا و شعارها و مواضعي كه وي در پيش گرفته بود، روسيه اميد بيشتري پيدا كرد تا مساله سپر دفاع موشكي اين كشور در اروپا را حل كند، اوباما در سال 2008 اعلام كرد سامانه دفاع موشكي خود در اروپا را به تعليق درمي آورد و ارتباط با روسيه را بازنگري مي كند، در پي اين تصميم رييس جمهور دو كشور در سال 2010 در اجلاس ليسبون در خصوص اين سامانه دفاعي با يكديگر گفت وگو كردند و توافقاتي در اين زمينه بين دو كشور انجام شد اما اكنون روسيه معتقد است به علت اينكه امريكا از ارائه تضمين هاي حقوقي درباره ماهيت سامانه موشكي در اروپا و اينكه سپر ياد شده عليه نيروي بازدارنده هسته يي روسيه هدف گيري نمي شود خودداري مي كند، اين مذاكرات اكنون با بن بست مواجه شده است.
بنابراين بايد گفت روسيه تمام راه هاي براي توافق و ارتباط نزديك با امريكا را پيموده است و اكنون زمان رقابت و مقابله با يكجانبه گرايي اين قدرت جهاني است كه نگاهي به اهداف جديد استراتژيك پوتين اين مساله را به خوبي نشان مي دهد. اما در خصوص آينده روابط با ايران بايد گفت با توجه به اينكه به نظر مي رسد پوتين راهي جديد و مستقل از غرب در پيش مي گيرد، اين مسير در نهايت به بهبود نسبي مناسبات ايران و روسيه كمك مي كند و بايد گفت منافع روسيه ايجاب مي كند كه از تاثيرگذاري غرب بر مناسبات مسكو- تهران رها شود. روسيه پوتين در شش سال آينده براي افزايش نفوذ خود درسطح منطقه و جهان به همكاري بيشتر با ايران نياز مبرم دارد و نمي تواند مانند چهارسال گذشته صرفا به دنبال امتيازگيري از غرب از طريق كارت ايران باشد. روسيه در دوران پوتين احتمالابه برنامه هاي صلح آميز هسته يي ايران بيشتر كمك خواهد كرد. زيرا همانطور كه ايران به راي روسيه در شوراي امنيت و صنايع نظامي روسيه احتياج دارد، روسيه نيز نيازمند نفوذ ايران در منطقه خاورميانه و جهان اسلام است. برنامه هاي استراتژيك روسيه به ويژه در حوزه نفت و گاز نيز با همكاري ايران بسيار موثرتر خواهد بود. عضويت احتمالي ايران درسازمان همكاري شانگهاي هم به نفع روسيه و سبب ايجاد توازن قوا دراين نهاد منطقه يي خواهد شد و هم امكاني براي نقش آفريني بيشتر ايران در آسياي مركزي خواهد بود: ضمن آنكه به نظر مي رسد نقش سازمان شانگهاي در معادلات بين المللي در دوران پوتين براي مقابله با يكجانبه گرايي امريكا افزايش يابد و در اين جهت براي ورود ايران به اين سازمان حمايت هايي صورت بگيرد.
+ نوشته شده در شنبه بیست و سوم اردیبهشت ۱۳۹۱ ساعت 15:33 توسط حسن بهشتی پور
|