اما پس از نشست استانبول2 عملا يك چارچوب مشخصي تدوين شد كه بر اساس آن قرار شد 1- توافقنامه ان پي تي، اساس گفت و گوها قرار گيرد 2- طرفين ملزم شدند كه مرحله به مرحله پيش بروند 3- دو طرف صریحا موافقت کردند که با سرعت بیشتری نشست بعدی را برگزار کنند تا با راهکارهای عملیاتی به اهداف خود برسند. بنابراين بغداد نشان داد كه اراده كافي بر سر ميز مذاكرات وجود دارد و دو طرف علاقمند به حل ماجرا هستند. اشميت وباقري درروند مذاكرات،يك چارچوب مشخص يافته‌اند كه خواسته‌هاي حداكثري دو طرف را تعيين كرده است حالا بايد ديد اين خواسته‌هاي حداكثري چگونه به خواسته‌هاي مياني تبديل مي‌شود بي‌آنكه طرفين،‌خطوط قرمز يكديگر را ناديده بگيرند كه اين مسئله نيازبه ديپلماسي پيچيده‌اي خواهد داشت. اما درهردوطرف مذاكره،مخالفت هايي برای تداوم گفت‌وگوهاوجود دارد.درطرف غربي،‌مقامات اسرائيلي اساسا با اصل برگزاري گفت و گوها مخالف بوده و خواهان نابودي تاسيسات هسته‌اي ايران هستند. در طرف ايراني،‌ برخي معتقدند كه غرب با ادامه دار كردن گفت و گوها درصدد سوءاستفاده مطلق از ايران است كه البته پيشينه تاريخي غرب و بي‌اعتمادي كه از گذشته بين دو طرف بوده در انديشه اين افراد براي مخالفت با تداوم مذاكرات اثرگذار بوده است از طرف ديگر آمريكايي‌ها پس از مذاكرات بغداد خواهان حفظ شرايط پيش ازمذاكره هستند. اوباما درشرايط سخت انتخاباتي به سر مي‌برد و نمي‌خواهد با حاكم شدن جومنفي برفضاي مذاكرات، فضاي اقتصادي داخلي اين كشور دستخوش تغيير شده تا بر انتخابات نتايج معكوس بگذارد اوباما مي‌داند اگر وضعيت اقتصادي آشفته شود از ميت‌رامني شكست خواهد خورد اما اين به معني تغييرراهبرد آمريكا درموضوع هسته‌اي ايران نيست. آمريكا قبل و پس از بغداد به رويكرد فشار- مذاكره ادامه مي‌دهد اگر چه مي‌داند اين،‌يك تاكتيك شكست خورده است اما تداوم اين رويكرد بر حفظ شرايط موجود به كاخ سفيد كمك كرده و مانع از تاثيرگذاري شكست يا پيروزي مذاكرات بر شرايط داخلي اين كشور مي‌شود.