3- ایران پس ازسه دورمذاکرات با هیات اعزامی ازسوی دبیرکل آژانس اعلام کرد، اگرآنها بپذیرند اولا پس از بازدید مجدد دیگردرخواست جدیدی برای بازرسی از پارچین مطرح نشود و ثانیا مدارک مورد ادعای آژانس در اختیار ایران گذارده شود تا بتواند ارزیابی دقیقی از آنها به جهت مستند بودن برای پاسخ به آژانس  انجام دهد، در ان زمان آژانس می تواند باردیگر برای بازدید از پارچین اقدام کند. اما آژانس در برابر این درخواست منطقی  با مطرح کردن آنکه کشور ارائه کننده مدارک اجازه نمی دهد کپی مدارک مورد ادعا به ایران داده شود ، درخواست ایران را رد می کند ودرعمل با استناد بر اینکه آژانس به عنوان یک سازمان بین المللی بی طرف برای تعیین صحت مدارک صلاحیت لازم را دارد ، حق دفاع مستند را از ایران سلب می نماید .

4- جمهوري اسلامي ايران مي‌خواهد آژانس متعهد شود بازرسان آژانس در زمان بازدید از سایت نظامی پارچین، اطلاعات نظامی غیر هسته ای این مرکز به بیرون  درز پيدا نکند و محرمانه بماند . زیرا سابقه عملکرد آژانس در عراق نشان می دهد اطلاعات مربوط به مراکز نظامی غیر هسته ای عراق در سالهای قبل از اشغال این کشور توسط آمریکا ، دراختیار سایرکشورها گذاشته شده بود . اگرچه آژانس اعلام کرد کسانی که این اطلاعات را در اختیار آمریکا قرار دادند بازرسان آژانس نبودند ، اما به هر حال  مسئول آن هر کس بود نشت اطلاعات محرمانه  مراکزنظامی عراق ضربه مهمی به اعتبار آژانس وارد کرد.  

با درنظر گرفتن موارد چهارگانه فوق می توان گفت ، تا معلوم نشود طرفين چه تعهدات متقابلی  را باید انجام دهند، نمی شود انتظار داشت تا توافق اساسی در مذاکرات آژانس و ایران در اکتبر آینده بدست آید . ضمن آنکه موارد ادعایی در باره اینکه ایران تلاش کرده تا به آزمایش های هسته ای دست بزند تنها به سایت پارچین محدود نیست و ادعاهای دیگری را نیز شامل می شود که برای حل و فصل نهایی آن می توان از تجربه همکاری دو جانبه در سال 2007 بهره گرفت در ان سال ایران و آژانس توانستند مرحله به مرحله شش سئوال اساسی را که در باره فعالیت های صلح آمیز هسته ای ایران مطرح بود بصورت نهایی حل و فصل کنند. در حال حاضر هم ایران آمادگی لازم را برای همکاری با آژانس در همه موارد دارد به شرطی که این همکاری دو جانبه و مبتنی بر درک ملاحظات امنیتی ایران باشد.

بنابراين  اگر آژانس به هر دلیلی آمادگی نداشته باشد که متقابلا تعهداتی را در برابر همکاری ایران در دهسال گذشه بپذیرد در واقع ایران را به سمت قطع همکاری کامل با آزانس سوق می دهد.

موضوع مهم دیگر مورد اختلاف بین ایران و آژانس اجرای قطعنامه های شش گانه شورای امنیت سازمان ملل و دوازده قطعنامه شورای حکام است. برای اینکه برداشت واقع بینانه ای ازاین درخواست آژانس از ایران داشته باشیم باید به نکات اساسی ذیل توجه کنیم :

1- اساسا پرونده ایران بدون انجام تشریفات لازم در پادمان هسته ای و اساسنامه آژانس به شورای امنیت ارجاع داده شد.

2- کلیه مراکز هسته ای ایران زیر نظر کامل آژانس است و مرتب بازرسی های قانونی از این مراکز بصورت مداوم انجام می شود .

3- آژانس بدون آنکه حق ایران وهمه کشورها را برای غنی سازی اورانیوم در قطعنامه های شورای حکام به رسمیت بشناسد ازایران می خواهد که غنی سازی اورانیوم را به حالت تعلیق درآورد . روشن است اگر آژانس و یا شورای امنیت سازمان ملل در قطعنامه های خود حق ایران و همه کشورهای عضو آژانس را که پیمان ان پی تی را امضاء کرده و ترتیبات اجرایی آنرا بر طبق پادمان هسته ای به مورد اجرا می گذارند ، به  رسمیت بشناسد در ان زمان می توان انتظار داشت ایران برای ایجاد همکاری متقابل با آژانس ، بصورت موقتی بخشی از غنی سازی اورانیوم مثلا در سطح بیست درصد را متوقف سازد ، تا مذاکرات از بن بست فعلی خارج شود .

4- در صورت به رسمیت شناختن حق ایران و همه کشورها در زمینه غنی سازی اورانیوم تحت نظارت آژانس بین المللی انرژی هسته ای درقطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل وشورای حکام آژانس زمینه بسیار مناسبی برای افزایش نظارت های قانونی آژانس درچهارچوب پیمان ان پی تی فراهم می شود. تا زمینه برای اطمینان بخشی از منحرف نشدن برنامه های هسته ای همه کشورهای علاقه مند به تولید انرژی هسته ای به سمت فعالیت های نظامی هسته ای فراهم گردد.

5-علاوه براین آژانس می تواند برایجاد زمینه برای خلع سلاح هسته ای کشورهای دارنده کلاهک های هسته ای که صلح و امنیت جهان را به خطرمی اندازند، بر اساس بند چهارم پیمان ان پی تی اقدام های اساسی تری به عمل آورد تا اعتبار خود را نزد کشورهایی مانند ایران که به شدت به سیاست های دو گانه  آژانس در قبال اسرائیل و سایر کشورهای دارنده سلاح هسته ای معترض هستند ، افزایش دهد. در این صورت بطور قطع زمینه های جدیدی برای نظارت بیشتر آژانس فراهم می گردد .

6- مذاکرات ايران و آژانس بيشتر جنبه‌هاي حقوقي و فني دارد اما عملاً اين فشار سياسي ايالات متحده آمريکاست که دارد اين پرونده را به مباحث سياسي مي‌کشاند. اين حق هرکشوري است که برای رسیدن به حق خود و به رسمیت شناختن مشروعیت خود در برابر فشارها و زور گویی ها مقاومت کند اجرا نکردن قطعنامه های ناعادلانه به معنای سرکشی در برابر نهاد های بین المللی نیست بلکه دقیقا به منظور اصلاح سیاست های غلطی است که در سالهای اخیر بر مبنای قدرت مداری کشورهای سلطه جو بوجود آمده اند.

 7- اگر آژانس و شورای امنیت سازمان ملل  نسبت به پيشنهاد ايران که روشن است و مي‌خواهد حق غني‌سازي اورانيوم از سوي آنها به رسميت شناخته شود، پاسخ لازم را نمي‌دهند،چگونه  غرب از ايران مي‌خواهد که غني‌سازي را به حالت تعليق در آورد؟  در حالي که تعليق اورانيوم يک مساله است و به رسميت شناختن حق ايران در غني‌سازي اورانيوم يک موضوع ديگراست، يعني آنها مي‌توانند حق ايران را درغني‌سازي اورانيوم به رسميت بشناسند بعد از ايران بخواهند براي اعتمادسازي غني‌سازي 20 درصد را در مرحله اول متوقف کند.

8- اصل اينکه ايران حق غني‌سازي اورانيوم را داشته باشد، خط قرمز ايران است و به هيچ وجه از اين حق کوتاه نمي‌آيد. غرب مي‌تواند اين حق را به رسميت بشناسد و بعد خواهان اجراي قطعنامه‌ها شود. این مدلی است که شاید راهگشا باشد .