ارزيابي شما از مذاكرات هسته اي اخير ايران و گروه 1+5 در آلماتي قزاقستان چيست؟

اين مذاكرات نشان داد كه دو طرف همچنان بر سر موضع خودشان هستند و حرف خودشان را مي زنند اما به دلیل وارد شدن به جزئیات بیشتر به سمت ديدگاه هاي مشترك حركت كردند. درواقع به قول آقاي جليلي اگر غرب مسئله غني سازي اورانيوم در ايران را به رسميت بشناسد، گره كار باز خواهد شد و تا زماني كه غرب اين حق را به رسميت نشناسد اين گره همچنان بسته خواهد ماند. از طرف ديگر مسئله بر سر اين است كه دو طرف به شدت به يكديگر بي اعتماد هستند. علت مخالفت ايران با تعليق 6 ماهه غني سازي 20 درصدي اين بود كه نمي داند آيا اين گام مقدمه اي براي گام هاي بعدي است يا خير و آيا اگر اين حركت را انجام دهد طرف مقابل باز خواسته هاي بيشتري را مطرح خواهد كرد و به سمت اين خواهد رفت كه به يك جمع بندي نهايي برسد يا اين كه بالعكس خواسته هاي ديگري را مطرح خواهد كرد.

در حال حاضر خواسته هاي دو طرف از يكديگر چيست؟

ايران اكنون دو خواسته مشخص و اساسي دارد. نخست اين كه غني سازي اورانيوم در ايران به رسميت شناخته شود و ديگر اين كه كليه تحريم ها لغو شود. در مقابل خواسته غرب نيز افزایش نظارت هاي آ‍ژانس و كنترل هاي آن ها است . آنها می خواهند ایننظارت ها فراتر از پیمان ان پی تی باشد . تا جایی که اطمینان كامل به وجود بيايد كه ايران نمي خواهد به سمت ساخت بمب هسته اي برود. اين در حالي است كه استراتژي ايران اين است كه اصلا نمي خواهد بمب هسته اي داشته باشد. اكنون ايراد كار  كه سعيد جليلي نيز بدان اشاره كرد، اين است كه اعتمادسازي نبايد به محروم سازي برسد. يعني نبايد در جهت اعتمادسازي بگويند كه ايران بايد از غني سازي محروم شود. به هر حال خط قرمز ايران بحث غني سازي اورانيوم بطور کل است نه فقط بحث غني سازي 20 درصدي. زيرا ايران غني سازي 20 درصدي را زماني آغاز كرد كه آن ها قرار بود سوخت به ايران بدهند اما ندادند. بنابراين ايران مي تواند از خودش در برابر غرب انعطاف نشان دهد و غني سازي 20 درصد را به مدت 6 ماه به حالت تعليق درآورد اما به شرطي كه مطمئن باشد پس از گذشت 6 ماه ديگر خواسته هاي بيشتري مطرح نخواهد شد. به عنوان نمونه امروز بگويند فوردو را به حالت تعليق دربياوريد فردا روزي درخواست تعلیق سایت نظنز يا اراك را مطرح کنند. لذا معلوم نيست كه اين خواسته ها كجا متوقف خواهند شد همچنين وضعيت لغو تحريم ها نيز مشخص نيست. اگر آن ها گام هاي بعدي شان را نيز مشخص مي كردند و اعلام مي كردند كه مثلا در فلان تاريخ به لغو كامل تحريم ها خواهند پرداخت، مسئله خيلي سريع و ساده حل مي شد. اما غرب در حال پيچيده كردن موضوع است يعني گام اول را مطرح مي كند اما گام هاي بعدي دیگر را  مشخص نمي كند. لذا ايران نمي داند كه اگر اين گام را بردارد آيا آن ها به تعهدات خودشان عمل خواهند كرد يا خير.

يعني به نظر شما در اين شرايط ايران اصلا نبايد پيشنهاهای  آن ها را مي پذيرفت؟

به نظر من علی رغم همه بی اعتمادی ها جا داشت كه ايران يك بار ديگر مانند تعليق غني سازي  20 درصد را امتحان مي كرد و براي مدت زمان 6 ماه غني سازي آزمون دیگری را برای کشورهای غربی ایجاد می کرد . در اين صورت مردم جهان  ديگر متوجه مي شدند  كه‌ آيا غرب همان سياست 7 سال پيش را ادامه خواهد داد يا متنبه شده و اصول و پايه سياستش را بر همكاري بيشتر با ایران  قرار داده است.

 در حال حاضر ايران به غرب بي اعتماد است و حرفش نيز اين است كه نبايد اعتمادسازي از راه محروم سازي انجام پذيرد. در حقيقت گره كار نيز در همين جاست اگر غرب براستی مایل به نتیجه رسیدن مذاکرات است می تواند  نخست حق غني سازي اورانيوم را در ايران بطور کل  به رسميت بشناسد و در وهله بعد يك جدول زماني را مشخص كند كه اين تحريم ها در نهايت چه موقع لغو خواهند شد. اين دو اقدام خيلي راهگشا خواهند بود و در این شرایط می تواند انتظار داشته باشد که از سوي ايران همكاري هاي لازم برای اعتماد بخشی در زمینه عدم انحراف برنامه های هسته ای اش انجام شود.

مهمترين و برجسته ترين علت عدم پيشرفت مذاكرات در اين مرحله به نظر شما چه بود؟

اگر خيلي بدبينانه به موضوع بپردازيم مي توان گفت كه آمریکا اصلا  نمي خواهد با ايران به تفاهم برسد و خواهان آن است كه موضوع تحريم ها همچنان ادامه پيدا كند. در اين ميان گمان اشتباه آن ها اين است كه گسترش تحريم ها در نهايت ايران را به زانو در خواهد آورد و موجب خواهد شد كه ايران خواسته هاي آن ها يعني توقف كامل غني سازي اورانيوم را بپذيرد. البته اين بدبينانه ترين حالت ممكن است و در اين وضعيت مقصر آمریکا است كه نمي خواهد مذاكرات به نتيجه برسد. اما اگر خوشبين باشيم دو طرف را در اين مسئله مسئول بدانیم ؛ در اين حالت مي توان گفت كه آمریکا به دنبال آن است  كه به نتيجه مطلوب خود برسد . آن ها مي خواهند مطابق آن شرايطي كه خودشان طراحي كرده اند ایران غنی سازی اورانیوم را کنار بگذارد. بنابراین در مرحله اول گفتند  ايران براي اعتمادسازي حداقل 6 ماه غني سازي 20 درصدش را به حالت تعليق درآورد. متقابلا ايران نيز با اين مسئله تعليق غنی سازی  20 درصد خيلي مشكل ندارد  اما مي خواهد  بداند كه گام هاي بعدي چيست و در نهايت  حق غنی سازی اش کی به رسمیت شناخته می شود و تحريم ها چه زماني لغو خواهند شد.

اگر ايران مسئله تعليق 6 ماهه غني سازي 20 درصدي را بپذيرد، فضاي مذاكرات به چه سمتي پيش خواهد رفت؟

این گام اعتمادساز ايران احتمالا فضا را تغيير خواهد داد و به سمت همكاري سوق مي دهد. در حال حاضر استراتژي غرب، فشار و مذاكره يا تحريم و مذاكره است، نه همكاري و مذاكره. در اين شرايط اگر ايران يك گام اعتمادساز بردارد دور از تصور نيست كه غرب نيز به سمت همكاري با ايران روي بياورد و اندكي از فشارهايش بكاهد. اما طرف ایرانی احتمال می دهد همکاری اش نتیجه عکس دهد و موجب زیاده خواهی بیشتر طرف مقابل شود. این بدگمانی به دلیل سابقه عملکرد گذشته امریکا و متحدانش در قبال تعلیق دوساله ایران در فاصله سالهای 2003 تا 2005 بود .

يكي از مسائلي كه به گفته غرب باعث شد مذاكرات اخير به سمت مبهم شدن پيش برود اين بود كه ايران به جاي پاسخ دادن به بسته پيشنهادي قبلي 1+5، يك بسته پيشنهادي جديد ارائه داد. به نظر شما چرا ايران چنين اقدامي انجام داد؟

اين حركت ايران يك تاکتیک است. زماني كه ايران حرف خودش را بزند و غرب نيز حرف خودش را، مذاكرات به هيچ جا نخواهد رسيد و مانند رسیدن به  نقطه سر خط خواهد بود. ايران بايد يك راهكار سازنده ارائه می داد و فضايي را براي بهبود روند مذاكرات ايجادمی کرد. اگر ايران بخواهد تمام تقصيرات را بر گردن غرب بياندازد درحقيقت به نوعي صورت مسئله را پاك كرده است. لذا ايران بايد در نشست آلماتي 2 ابتكارات جديدي نشان مي داد و آلماتي 1 را مي پروراند و به يك طرح جديد مي رسيد. اما ايران با اين اقدام دوباره به مذاكرات مسكو بازگشت اين در حالي است كه اقای جلیلی مذاکرات آلماتی یک را حرکتی رو به جلو خوانده بود بر این اساس بازگشت به طرح مسکو یک گام به عقب تفسیر شد.درحالی که اگر مذاكرات مسكو نتيجه مي داد كه ديگر به مذاكرات آلماتي نمي رسيديم.

مهمترين گام هايي كه 1+5 در اين مرحله مي تواند بردارد چيست؟

طرف مقابل بايد در نخستين حركت، غني سازي اورانيوم در ايران را به رسميت بشناسد و بعد راجع به باقي مسائل بحث كند. مسائلي از جمله اين كه نظارت آژانس، حجم و كيفيتش به چه صورت باشد همگي قابل مذاكره است. اما گروه 1+5 چنين كاري انجام نداده چرا كه برخي كشورهاي عضو اين گروه نيز تحت تاثير رژيم اسرائيل هستند و اسرائيل نيز به شدت به دنبال اين است كه اين مذاكرات به نتيجه نرسد.

برخي سياستمداران غربي با وجوديكه خيلي نسبت به مذاكرات اخير خوشبين نبودند اما از بكار بردن واژه شكست در مورد آن نيز خودداري كردند. به نظر شما چرا چنين روندي را در پيش گرفتند؟

از نظر برخي از کشورهای گروه پنج به علاوه یک ، اعلام شكست در مذاكرات يعني اينكه اين مذاكرات نتيجه نخواهد داد و بايد به سمت گزينه نظامي حركت كرد. اين مسئله، مسئله اي است كه برخي افراط گرايان در اسرائيل و همچنين لابي هاي تندرو در آمريكا آن را دنبال مي كنند. اين در حالي است كه اكنون آمريكا اصلا آمادگي وارد شدن به جنگ ديگر را ندارد چرا كه اكنون در جنگ عراق و افغانستان وامانده است. با کره شمالی هم که دچار تنش شده است.  در هر حال اين واقعيت وجود دارد كه گروه هاي تندروي اسرائيلي و لابي اسرائيل درگنگره  آمريكا همچنان اين خط را دنبال مي كنند. البته دولت آمريكا اين نگرش را قبول ندارد و خواهان آن است كه اين موضوع را از طريق ادامه تحريم ها و همچنين انجام مذاكرات حل و فصل كند. لذا به دنبال اين نيست كه به گروه هاي تندروي اسرائيلي ميدان دهد تا موضوع را به درگيري بكشانند.

يكي از مسائلي كه ميان ايران و گروه 1+5 مطرح است سایت فوردو است. اين در حالي است كه بازرسان آ‍ژانس همواره از اين سایت بازديد مي كنند و نقطه ابهامي وجود ندارد. پس دليل اين كه غرب بعضا خواهان تعطيلي فوردو مي شود، چيست؟

اگر بخواهيم منصفانه به اين مسئله بپردازيم بايد بگويم كه غرب در رابطه با فوردو موضعش را تعديل كرده است. يعني قبلا اصرار داشتند نيروگاه فوردو تعطيل شود در حالي كه براي تعطيلي اين نيروگاه هيچ دليل خاصي ذكر نمي كردند. فوردو از سال 2009 كه تاسيس شده زير نظر آژانس بين الملل انرژي اتمي است و فعاليت هايش كاملا قانوني است. تاكنون نيز آژانس حتي يك مورد هم تخلف درحيطه قوانين ان پي تي ازفوردو گزارش نكرده است. بنابراین  اين مسئله كه آن ها مي خواستند ايران فوردو را تعطیل كند،از هیچ منطقی پیروی نمی کرد به همین علت  هيچ گاه از جانب ايران قابل پذيرش نبود. اما اكنون آن ها خواسته شان را تعديل كرده اند يعني تعطيلي فوردو را به تعليق فعاليت ها تغيير دادند. اين تعليق بدين معناست كه اولا دوره زماني 6 ماهه براي اين تعليق تعيين كردند و همچنين در عوض اين كه بخواهند اين مجموعه به طور كل بسته شود، اعلام كردند كه در آنجا فقط غني سازي  20درصد متوقف شود. اين يعني آن ها غني سازي 5درصد را به صورت تلويحي پذيرفته اند حال چه در فوردو و چه در نطنز. به نظر مي آيد همين تعديل نظر بود كه باعث شد ايران از مذاكرات آلماتي استقبال كند.

با اين اوصاف چرا ايران در آلماتي 2 به پيشنهادهای  طرف مقابل پاسخ مثبت نداد؟

اما مهم ترين دلايل آن اين است كه اولا ايران نمي داند گام هاي بعدي چيست و در ثاني هنوز اطلاع ندارد كه تحريم ها چه زماني به طور كامل لغو خواهد شد. ايران انتظار داشت حداقل كل تحريم هايي كه آنها خارج از قطعنامه هاي شوراي امنيت وضع كرده اند مابه ازاي تعليق 20درصد متوقف شود كه غرب نپذيرفت و تنها بحث لغو  فلزات گرانبها و پتروشيمي را مطرح كرد كه ظاهرا به اندازه كافي براي ايران جذابيت نداشته است.

آيا ممكن است كه مذاكرات آلماتي 2 نيز با يك وقفه طولاني همچون مذاكرات مسكو همراه شود چرا كه هنوز حتي زمان و مكان مذاكرات بعدي نيز تعيين نشده است.

بعيد است چنين مسئله اي اتفاق بيفتد زيرا آن ها رفته اند با دولت هاي مركزي شان مشورت كنند و طرف مقابل برخلاف مذاكرات مسكو اظهار نااميدي نكرده است. طرف 1+5 اظهار داشته كه اين مذاكرات به شكست نينجاميده اما به نتيجه مورد نظر نيز نرسيده است. يعني خواسته اند اين گونه القا كنند كه همچنان خواهان آن هستند كه راهكار ديپلماتيك را ادامه دهند و اميدوار هستند كه مذاكرات بعدي نتيجه دهد. پس از مشورت طرف مقابل با دولت هاي مركزي، كاترين اشتون نتيجه آن را به آقاي جليلي گزارش خواهد داد و احتمالا در پي آن خانم اشميد و آقاي باقري نيز ملاقاتي خواهند داشت. همچنين بايد توجه داشت كه اكنون فضا نه براي ايران مناسب است كه مذاكرات با وقفه اي طولاني روبرو شود و نه براي غرب. به همين خاطر دور از تصور نيست كه در همين ماه يا ماه آينده شاهد تحركات جديدي در اين رابطه باشيم.

آيا مسئله برگزاري انتخابات پيشروي رياست جمهوري در ايران نيز روي زمان انجام مذاكرات تاثيري خواهد داشت؟

رئيس جمهوري در ايران مي تواند مسائل هسته اي را سرعت بخشد و در اجرا موفق تر عمل كند؛ همچنين مي تواند با سياست هايش روند تصميماتي كه از سوي رهبر معظم انقلاب اتخاذ مي شود، را عملیاتی کند. اين در حالي است كه رئيس جمهور در بحث هسته اي يك فرد  تصميم ساز نيست. همه مي دانند كه اين موضوع به شوراي عالي امنيت ملي بازمي گردد و در نهايت نيز بايد توسط مقام معظم رهبري به تصويب برسد. بنابراين انتخابات رياست جمهوري در اين قضيه تاثير مستقيم ندارد. البته اگر رئيس جمهوري انتخاب شود كه فعال تر عمل كند و بتواند ديپلماسي را با قدرت و اجراي سريع تر به كرسي بنشاند، قطعا از اين جهات تاثيرگذار خواهد بود. نگاه بدبينانه نيز اين تعبير را مي خواهد القا كند كه غربي ها واقعا نمي خواستند آلماتي 2 به نتيجه برسد زيرا منتظرند ببيند چه كسي رئيس جمهور ايران مي شود تا متناسب با‌ آن تصميم بگيرند. برخي نيز مي گويند اگر آلماتي 2 به نتيجه مي رسيد روي مردم ايران تاثيرگذار بود و موجب مي شد مردم با شور و هيجان بيشتري در انتخابات شركت كنند و به همين خاطر غرب از چنين امري جلوگيري كرد. به نظر من اين تحليل از پايه و اساس اشتباه است زيرا مردم ايران براي انتخاب يك فرد يا براي شركت كردن يا نكردن در انتخابات نگاه به نتايج مذاكرات آلماتي يا مذاكرات ديگر نخواهند داشت و معيارهايشان چيزهاي ديگري است.

نماينده روسيه نيز در رابطه با بسته پيشنهادي ايران گفته كه بسته جديد نه تنها به پيشنهادات 1+5 پاسخ نداده بلكه بر ابهامات نيز افزوده است. علت مخالفت روس ها با بسته پيشنهادي ايران چيست؟

موضع سرگئي ريابكوف، معاون وزير خارجه روسيه و  مقام شركت كننده در مذاكرات هسته اي مخالفت با ايران نيست بلكه وي با حركت اخير ايران مخالف است. وي معتقد است كه ايران بجاي پاسخ دادن به پيشنهادهای طرف مقابل، يك سري پيشنهادهای  جديد روي ميز گذاشته است. اين روش كه در ديپلماسي به كار گرفته مي شود طرف مقابل را در يك موضع انفعالي مي كشاند و مجبور مي كند كه برود مشورت كند ببيند با پيشنهاد جديد چگونه بايد برخورد كند. لذا نماينده روسيه با روش ايران مخالف است نه پيشنهادهایش زيرا اين پيشنهادها هيچ مشكلي ندارند. البته در رابطه با اين موضوع ايران مي گويد كه در مذاكرات 28 اسفند در تركيه و در سطح كارشناسان پاسخ داده است اما از نظر غربي ها اين پاسخ يا كافي نبوده يا متوجه پاسخ ايران نشده اند.

چه سناريوهايي را براي روند مذاكرات در آينده پيش بيني مي كنيد؟

در رابطه با آينده مذاكرات دو سناريوي عمده متصور است نخست اين كه لابي صهيونيست و گروه هاي تندرو در داخل آمريكا و اروپا به اين سمت بروند كه بازهم تحريم هاي بيشتري را عليه ايران بكار بگيرند كه اشتباه بودن اين سياست تاكنون بارها اثبات شده است.  يك سناريوي ديگر نيز اين است كه بروند به اين جمع بندي برسند كه مي توانند با اين 5 پيشنهاد ايران كنار بيايند و پاسخ هاي منطقي بدهند. از مهمترين موضوعاتي كه بايد مدنظر داشته باشند نيز اين است كه در ابتدا غني سازي اورانيوم در ايران را به رسميت بشناسند يا اعلام كنند كه چه كارهايي بايد انجام شود تا غني سازي را به رسميت بشناسند. در وهله بعدي نيز مشخص كنند چه اقداماتي و در چه زماني صورت مي گيرد تا تحريم ها متوقف شود. احتمال دارد غرب اين دو موضوع را در دستور كار قرار دهد در ان صورت  مسئله مذاكرات هسته اي ايران به سمت يك نتيجه گيري برد-برد پيش خواهد رفت؛ همچنين ديدگاه هاي دو طرف نيز بايد بهم نزديك باشد تا به نتيجه برسند.