درحاکمیت آمریکا درارتباط با نحوه برخورد یا تعامل با ایران، سیاست چندگانگی وجود دارد؛ به عبارت دیگر فضای هیئت حاکمه آمریکا نسبت به ایران یکدست نیست. نامه اخیر نمایندگان کنگره آمریکا را ابتدا ۱۱۸نفر و سپس ۱۳۱نفر امضا کردند که ۱۸نفر از این تعداد جمهوری خواه هستند. جمهوری خواهانی که اکثریت مجلس نمایندگان را در دست دارند، این که پای این نامه را هم جمهوری خواهان و هم دموکرات ها امضا کرده اند، نشان دهنده این واقعیت است که بخشی از حاکمیت آمریکا که تحت نفوذ صهیونیست ها و لابی صهیونیست در کنگره نیست منافع آمریکا را در آن می بینند  که از مذاکره با ایران و حل و فصل مشکلات بین دو کشور حمایت کنند.

دراین میان انتخاب آقای روحانی و به قدرت رسیدن دولت اعتدالی در ایران، زمینه ساز تقویت دیدگاه کسانی در آمریکا شده است که طرفدار تعامل با ایران هستند. بدین ترتیب هر دو جناح اعتدالی در ۲ کشور در تلاش هستند که دیدگاه ها را به هم نزدیک کنند.

 البته خیلی ها معتقدند آن چه از سوی کاخ سفید و کنگره انجام شده تنها اقدامی روی کاغذ است و صرفا در جهت انداختن توپ در زمین ایران و ارتقای جایگاه و منطق واشنگتن در سطح افکار عمومی دنیا در روند مذاکرات هسته ای است و اگر آمریکا واقعا مایل به نشان دادن حسن نیت خود است باید بخشی از تحریم ها را لغو کند تا در عمل نشان دهد براستی دنبال پیدا کردن راه حل برای مصالحه با ایران است.

 به عبارتی دیگر می توان گفت تاخیر ابلاغ تحریم های جدید اقدامی مثبت تلقی می شود اما این کافی نیست زیرا اگر آمریکا می خواهد گره ای گشوده شود باید رویکرد دشمنی با ایران را کنار بگذارد. و اولین اقدام لغو همه یا حداقل بخشی از تحریم ها است.  

اگر به سابقه عملکرد کنگره درباره ایران نگاهی بیندازیم، مجلس نمایندگان آمریکا و مجلس سنا در سالهای گذشته  همواره تقزیبا به صورت اجماعی رویکردی ضدایرانی داشته اند.  اما باید توجه داشت  در شرایط فعلی با امضای نامه توسط  131 نماینده  به اوباما توسط دموکراتها و جمهوریخواهان  یعنی چیزی حدود یک چهارم اعضا، این اجماع از بین رفته و ما باید با پاسخی مناسب ازسوی ایران روبرو شود.

 برخی دوست دارند همیشه دست بالا را داشته باشند و تاکید می کنند این اقدام در حدی نیست که با واکنش مثبت ایران روبرو شود  اما اگر واقع بین باشیم این اقدام مثبت را می توان از طریق نمایندگان مجلس پاسخ داد. زیرانباید آن قدر آن را بزرگ ارزیابی کنیم که گویی کار فوق العاده ای انجام شده و نه آن قدر آن را کوچک بپنداریم که بخواهیم بی تفاوت از کنارش عبور کنیم.

 اگرهمیشه این گونه بیندیشیم که آن ها صرفا برای فریب افکار عمومی خودشان یا مردم دنیا دست به این گونه اقدامات می زنند ، هیچ گاه کار پیش نمی رود .

به نظرمی رسد براساس این اندیشه قرآنی که می فرماید "ایا جواب احسان جزء نیکی است" ایران می تواند بصورت واقع بینانه با اینگونه اقدام ها حتی اگر تاکتیکی باشند،  برخورد مناسب داشته باشد.  

به نظر می رسد شرایط کنونی به سمتی پیش می رود که فضای مناسب برای یک اقدام جدی در باره مهم ترین گره مناسبات ایران با غرب فراهم شده است. استفاده از این فضا زمانی ممکن خواهد شد که هردوطرف اقدام های متوازن،متناسب و راهگشا بعمل اورند.

این تصور که تنها یکطرف باید اقدام کند و طرف مقابل تنها نظاره گر باشد از اساس اشتباه است . در هر گفتگو و مذاکره ای دو طرف وقتی اراده حل مشکلات را داشته باشند دست به ابتکارات تازه می زنند و راه حل های مرضی دو طرف ارائه می کنند. زیرا امکان ندارد که همه ان چیزی را که دو طرف طلب می کنند بدون کم  وکاست محقق شود.

در یک دیپلماسی هوشمندانه هر طرف ضمن حفظ خطوط قرمز خود تلاش می کند از طریق تقسیم امتیازها به حداکثر مطلوبیت در چهارچوب رابطه " برد برد " برسد.

درفن دیپلماسی، دیپلمات ها می آموزند چگونه منافع ملی کشورخود را از طریق به رسمیت شناختن منافع طرف مقابل به حداکثر برسانند.آنها یاد گرفته اند که نمی شود تنها یک راه یکطرفه را بدون ملاحظات طرف مقابل پیش رو گذاشت و انتظار داشت طرف مقابل بدون کم و کاست دیدگاه های ما را بپذیرد.

کشورهای غربی نیز بخوبی دریافته اند که دوران اقدام های یکسویه و دستوری به پایان رسیده و نمی توانند انتظار داشته باشند که کشورها به خواسته های یکطرفه و نامشروع آنها تن بدهند.

  بنابراین می توان گفت زمان برای همکاری و اعتماد متقابل فرا رسیده و می شود باردیگر دراولین گام سیاست شکست خورده " فشار و مذاکره " را کنار گذاشت و به سمت سیاست   " همکاری و مذاکره " پیش رفت .