پرونده هسته ای ایران مدت ها تحت نظارت شورای امنیت ملی و دبیر کل آن بود اما با روی کار آمدن دکتر روحانی این پرونده به وزارت خارجه که دکتر ظریف در راس آن قرار دارد، منتقل شده است. به نظر شما دلیل این نقل و انتقالات چیست؟

دلیل انتقال پرونده هسته ای ایران به شورای عالی امنیت ملی در آن زمان، حضور دکتر روحانی در شورای عالی امنیت ملی به عنوان دبیر شورا بود. درواقع دکتر حسن روحانی در آن زمان نماینده ولی فقیه در شورای عالی امنیت ملی  و دبیر شورا محسوب می شد  و چون مقام معظم رهبری مسئول رسیدگی به پرونده هسته ای را آقای روحانی تعیین کرده بودند، لاجرم این پرونده سر از شورای عالی امنیت ملی در آورد.  بر این اساس رسیدگی به حقوق هسته ای ایران ، نه به دلیل بعد امنیتی اش بلکه به این دلیل که آقای روحانی مسئول رسیدگی به آن شده بود، به شورای عالی منتقل شد. به این صورت بحث اجماع سازی پیرامون این مهم، بهتر صورت می گرفت. زیرا شورا نظارت عالیه بر ارگان ها و نهادها و سازمان های ذیربط داشت. اکنون به این دلیل پرونده هسته‎ای  به وزارت خارجه آمده است  که  دکتر روحانی تشخیص داده که مسئولیت پی گیری این پرونده به دکتر جواد ظریف  محول کند . این موضوع به تائید رهبری هم به عنوان  نظارت عالیه ای که بر این پرونده داشته و دارند رسیده است در نتیجه طبیعی است که اقای ظریف به عنوان وزیر امور خارجه باید در همین وزارتخانه پیگیری و تحقق کامل حقوق هسته ای مردم ایران را دنبال کند. به باور من اقای روحانی انتخاب خیلی خوبی کرده است زیرا دکتر ظریف، یک شخصیت بین المللی و یک فرد شناخته شده برای غرب است . لذا اکنون که دکتر روحانی سیاستش را به جای تقابل با غرب به سمت تعامل با کشورهای غربی سوق داده است، سپردن مسئولیت پرونده هسته ای به دکتر ظریف بهترین تصمیم است. بنابراین من برداشت شخصی ام این است که این پرونده بر حسب موقعیت افراد به سازمان ها و نهادهای گوناگون سپرده شده است . مهم این نیست که پرونده در کدام نهاد یا وزارت خانه پیگیری می شود .  

پس شما معتقدید میان وزارت خارجه و شورای عالی امنیت ملی پیرامون مسئله هسته ای اختلاف نگاه و رویکرد  وجود ندارد؟

اولا باید توجه داشت این پرونده جنبه ملی دارد و بخشی نگری در ان به هیچ وجه نباید مطرح باشد.  لذا هم در شورای عالی امنیت ملی و هم در وزارت امورخارجه  نظارت عالی با رهبری است و تصمیم گیرنده نهایی این موضوع آیت الله خامنه ای هستند.

ثانیا در مرحله کارشناسی و بررسی های  اولیه  از تمام کارشناسان و امکانات کشور برای حل و فصل این مسئله استفاده میشود. اکنون ارجاع پرونده هسته ای به وزارت خارجه به این معنا نیست که از نظرات کارشناسی افرادی که سال ها در شورای عالی امنیت ملی بوده اند، استفاده نخواهد شد بلکه این پرونده در هر جا که باشد هم جنبه امنیتی دارد، هم سیاسی، هم فنی و هم حقوقی. لذا ابعاد مختلف آن در هر سازمان و نهادی که باشد مدنظر است و از کارشناسان خبره در هر حوزه ای برای کمک به  حل و فصل نهایی آن استفاده خواهد شد. باید توجه داشت حقوق هسته ای ایران در برخورداری از انرژی صلح آمیز هسته ای در همه ابعاد سیاسی ، امنیتی ، حقوقی و فنی  در شورای عالی امنیت ملی پیگیری می شد و اینطور نبود که فقط جنبه امنیتی آن بررسی شود . امروز به دلیل گسترش تحریم ها اینموضوع بعد اقتصادی هم پیدا کرده است و در ابعاد اقتصادی نیز نیاز به کمک های کار شناسان اقتصادی کشور وجود دارد در کل باید گفت، جا انداختن موضوع حقوق هسته ای ایران برای کشورهای جهان یک موضوع ملی است که در همه ابعاد ان در سطح کلان مورد توجه مقام های ذیربط و کارشناسان مربوط قرار دارد.

همچنانکه در یک دوره تاریخی ملی شدن صنعت نفت اهمیت داشت و ایران توانست در ان شرایط حساس تاریخی به حقوق مسلم خود در منابع نفت دست پیدا کند امروز نیز به دنبال استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای و دستیابی به فناوری پیشرفته آن در جهت ارتقاء علمی کشور قرار دارد.

در نتیجه به عقیده شما پرونده هسته ای ایران اصلا جنبه امنیتی ندارد؟

ببینید من عرض می کنم انتقال  این پرونده به  شورای عالی امنیت ملی بخاطر امنیتی بودن آن نبوده است. اما منکر این واقعیت نباید شد که  در کل مسائل هسته ای  بعد امنیتی هم دارند. به عنوان مثال  فشاری که آمریکا ، اسرائیل و متحدان غربی انها بر روی ایران وارد می کنند ، نوعی تهدید امنیتی تلقی می شود. وقتی جورج بوش در این رابطه می گوید تمام گزینه ها روی میز است این یک تهدید امنیتی است. وقتی کشورهای مقابل ایران برای دستیابی به فناوری صلح آمیز هسته ای مانع ایجاد می کنند و برای پیشبرد کارشان مرتبا تهدید می کنند ،این پرونده در هر جا که باشد حال چه شورای عالی امنیت ملی چه جای دیگر، بعد امنیتی هم خواهد داشت. بنابراین اکنون تیم مذاکره کننده، مجموعه افرادی که دست اندرکار هستند و شرایط بین المللی و منطقه ای، همه دست به دست همه داده اند تا آقای روحانی مسئولیت این پرونده را به شخص آقای ظریف محول کند. اکنون تشخیص داده شده که ظریف و وزارت خارجه بهتر می توانند به تعامل برسند و افراد متنوع تر و قوی تری را به کار بگیرند. پس باید توجه داشت پرونده هسته ای ایران همانگونه که فنی و حقوقی است بعد امنیتی نیز دارد لذا حتی اگر در وزارت خارجه نیز بررسی شود، بلاخره ممکن است بخشی از آن امنیت ملی ایران را تحت تاثیر قرار دهد.

آیا انتقال پرونده هسته ای به وزارت خارجه در روند مثبت مذاکرات و تغییر نگاه غرب موثر خواهد بود؟

تا به امروز برداشت غربی ها مبنی بر اینکه پرونده هسته ای ایران پیش از این امنیتی بود جنبه رسانه ای دارد. آنها با تقویت جنبه امنیتی پرونده هسته ای ایران، می خواهند به آن بعد نظامی بدهند. در حالی که اساسا پرونده هسته ای ایران بعد نظامی ندارد و نمی خواهد در شاخه نظامی برود. امنیت ملی ایران هم ربطی به مسائل نظامی ندارد. اما غربی ها تلاش دارند قضیه را نظامی جلوه دهند. البته تبلیغات رسانه ها تمامی ندارد و همواره ادامه دارد. درواقع ایران هر گونه که حرکت کند آنها حرفی برای گفتن خواهند داشت. لذا جمهوری اسلامی ایران نباید به این فضاسازی ها اهمیت دهد بلکه در این برهه باید از غرب بخواهد که آنها غنی سازی اورانیوم در ایران را به رسمیت بشناسند تا در عوض ایران نیز با نظارت های آژانس جهت رفع نگرانی های آنها درچارچوب پیمان ان پی تی موافقت کند. در کل غرب به دنبال این است که در درجه اول ایران فعالیت هسته ای نداشته باشد اما اگر نتواند به این هدف برسد می‏‎خواهد حتی الامکان فعالیت های ایران را محدود و محدودتر کند. لذا در این فضا قرار است دو طرف با همه گفتگو و مذاکره کنند تا راه حل میانه ای که مرضی دوطرف باشد، پیدا کنند؛ یعنی راهکاری که حالت برد-برد داشته باشد.

با توجه به تغییراتی که در تیم مذاکره کننده ایرانی صورت گرفته، چه تحولاتی را در روند مذاکرات هسته ای می توان متصور بود؟

هنوز به طور مشخص تیم مذاکره کننده اعلام  نشده است اما از آنجایی که مسئول اصلی مذاکرات و رئیس تیم، به احتمال قوی شخص آقای ظریف است،همانطور که عرض کردم  بدون شک وی یک تیم قوی و حرفه ای را مسئول خواهد کرد که اشراف کامل بر پرونده هسته ای داشته باشند. دیگر تفاوتی نمی کند این افراد در وزارت خارجه باشند یا شورای عالی امنیت ملی بلکه تخصص آنها مهم است تا بتوانند به خوبی مذاکره کنند و صاحب نظر باشند. لذا به نظر می رسد تاکتیک های ایران در دوره جدید بر دو محور عمده متمرکز خواهد بود؛ یک، تلاش برای به رسمیت شناختن حق غنی سازی اورانیوم از طرف غرب در ایران و دیگری، فراهم کردن زمینه برای نظارت بیشتر آژانس بر فعالیت هسته ای جهت شفاف سازی بیشتر. در نتیجه ایران احتمالا به سمت شفاف سازی بیشتر گام بر می دارد تا نگرانی‎های غرب رفع شود در مقابل آنها نیز باید از یک سو تحریم ها را مرحله به مرحله بردارند و از سوی دیگر نوعی تعامل و همکاری در زمینه فناوری هسته ای  داشته باشند.  تا نشان دهند که ایران اصلا نمی‏خواهد به سمت سلاح هسته‎ای برود.

اکنون مشخص است که رویکرد ایران تغییر کرده اما این به معنای تغییر سیاست ایران نیست. زیرا ایران تحت اشراف مقام معظم رهبری، همان سیاست هسته ای گذشته را دنبال می کند. اما رویکردش به معنای نحوه رسیدن ایران به هدفش تغییر می کند. دراین مسیربه احتمال قریب یقین شاهد تغییرات قابل توجه خواهیم بود.

آیا خط قرمزهای ایران و غرب در قبال یکدیگر همچنان به همان صورت است؟

بله همچنان خط قرمز ایران این است که غنی سازی اورانیوم متوقف نشود و خط قرمز غرب نیز این است که ایران بمب هسته ای نداشته باشد. در شرایط فعلی که رویکرد ایران در مذاکرات هسته ای تغییر کرده باید راهکاری برای اجرایی شدن این روند در نظر گرفته شود. یعنی راه حلی اندیشیده شود که آنها غنی سازی اورانیوم را در ایران به رسمیت بشناسند و از دیگر سو آنها نیز نظارت هایشان را بر اساس پیمان  ان پی تی داشته باشند، تا مطمئن شوند که انحرافی در فعالیت های صلح آمیز هسته ای ایران وجود ندارد.

 در بحث اعتمادسازی در برهه فعلی چه گام هایی می توان برداشت؟

به باور من  مهمترین دستاورد تیم جدید، می تواند بحث اعتمادسازی باشد؛ چرا که اکنون هم غرب به ایران بی اعتماد است هم ایران به غرب. این در حالی است که به نظر می رسد دولت آقای روحانی و تیم آقای ظریف، کارآیی لازم را برای از بین بردن این جو بی اعتمادی و جایگزین کردن جو تفاهم و اعتماد دارند. اگر میان دو طرف اعتماد به وجود بیاید، خیلی از مسائل حل و فصل خواهد شد.

مهمترین گام‌هایی که اکنون جهت اعتمادسازی می‏توان برداشت از جانب ایران این خواهد بود که اولا به بازرسان سازمان ملل بر اساس مفاد پیمان ان پی تی و پادمان هسته ای  اجازه بازدید دهد و ثانیا در زمینه شفاف سازی سیاست ها اقدام کند. چون هنوز غرب هنوز درک درستی از سیاست های ایران ندارد و همواره اعلام می کند که در سیاست های ایران ابهام است. بعضی ها معتقدند اینها بهانه جویی می کنند و هیچ ابهامی در سیاست های ایران وجود ندارد  این درحالی است که عده دیگری از کارشناسان معتقدند  احتمالا سیاست های ایران درست به آنها منتقل نشده است. البته جای امیدواری وجود دارد که دکتر ظریف و همکارانش بتوانند ابهامات موجود را برطرف کنند. در این میان یک مسئله را نباید از نظر دور داشت که میان ابهام و بهانه جویی تفاوت وجود دارد. از نگاه من قرائن بیشتری وجود دارد که مشان می دهد غرب بهانه جویی می کند اما حتی اگر نظر کارشناسانی که معتقدند ایران نتوانسته است دیدگاه های خود را با زبان حقوق بین الملل و نرم های شنالخته شده تطبیق دهد . در این صورت اگر ایران سیاست شفاف سازی را در پیش گیرد، گام مهمی در حل و فصل نهایی ماجرا برداشته است . زیرا اگر بهانه جویی باشد که ایران در عمل بهانه را از دست انها گرفته است و اگر واقعا ابهامی باشد دیگر این ابهام ادعایی در سیاست شفاف سازی از بین می رود.  البته باید توجه داشت شفاف سازی فقط به معنای نظارت نیست بلکه بخشی از آن تبیین درست خواسته ها و نقطه نظرات ایران در چارچوب روابط بین الملل است. ایران باید در این عرصه نیز فعال باشد. در نهایت باید توجه داشت که اعتمادسازی، شرط لازم رسیدن به هر گونه  تفاهم و راه حل مشترک است.

در نهایت چه آینده‌ای را برای مذاکرات هسته‏ای پیش‏بینی میکنید و در شرایط کنونی ایران و گروه 5+1 چه امتیازهایی به یکدیگر خواهند داد؟

در حال حاضر در شرایط سختی به سر می‏بریم؛ زیرا از یک طرف غرب با گسترده تر کردن تحریم‌ها به این گمان اشتباه رسیده که شاید تحریم ها موجب شود، ایران سیاست هایش را تغییر دهد از طرف دیگر ایران نیز انتظار دارد استراتژی فشار و مذاکره کنار گذاشته شود. راهکار اصلی به این صورت است که غرب بخشی از تحریم های خارج از شورای امنیت را تعدیل کند یا کنار بگذارد تا نشان دهد واقعا به دنبال راه حل برد برد است از دیگر سو ایران نیز تلاش کند آخرین پیشنهادهایی را که آمریکایی ها برای تعلیق 20 درصد به صورت موقت و 6 ماهه داده اند را بپذیرد. در واقع آمریکایی ها با این پیشنهاد به صورت غیرمستقیم غنی سازی 5 درصدی ایران را پذیرفته اند. در انتها مجموعه این اقدامات فضا را به سمتی سوق خواهد داد تا راهکاری برای حل مسئله هسته ای ایران یافت شود. همچنین با تدبیر و ارائه راهکار می توان به یک راه حل میانه دست یافت.

مراحلی که می توان برای روند پرونده در این مرحله قائل شد عبارتند از

1- اعتماد سازی دو طرفه

2- حرکت به سوی راه حل مشترک و میانه بر اساس تعهدات دو جانبه

3- ایجاد راهکارهای جدید بر اساس به رسمیت شناختن خطوط قرمز یکدیگر

4- لغو بخشی از تحریم ها در برابر تعلیق 6 ماهه غنی سازی اورانیوم به میزان بیست درصد

5- تعیین مراحل بعدی همکاری ها در سایر زمینه های مشترک و مورد علاقه