در باره نشست سران کشورهای ترک کوم (زبان)
اهمیت انتخاب مکان اجلاس
برگزاری سومین دوره نشست سران در پایگاه «قَبَلِه»معنی سیاسی خاصی داشت. چرا که طرف آذربایجانی به دلیل اختلاف نظر با روسیه بر سر نرخ اجاره بهاء پایگاه «قبله»، آنجا را از اختیار روسیه خارج کرده و از اواخر سال گذشته تحت اختیار کامل خود در آورد. اینکه جمهوری آذربایجان اجلاس سران شورا را در منطقه شبه نظامی و شبه امنیتی قبله برگزار کرد خود دارای معنی و پیامی به طرف روسیه بود و می تواند نشانگر آن باشد که باکو تلاش میکند به روسیه نشان دهد که آذربایجان به دنبال جایگزینی مناسب برای توسعه مناسبات خود با کشورهای رقیب روسیه در قفقاز است.
سیاست دولت باکو از دوره حیدر علی اف برقراری توازن مثبت در روابط باکو با مسکو و واشنگتن بوده است. یعنی خانواده علی اف تلاش داشته و دارد که از طریق امتیاز دادن به روسیه و آمریکا موقعیت خود را در باکو تثبیت کند. این اجلاس که در فاصله نزدیکی از دیدار رسمی پوتین از باکو برگزار شد یک پیام روشن هم برای طرف ترکیه داشت که هنوز نتوانسته است تمام بازیگران موثر در بین کشورهای موسوم به ترک زبان را گردهم جمع کند. غیبیت روسای جمهوری ازبکستان و ترکمنستان در این اجلاس، بخاطر آنکه هنوز حاضر به عضویت در این شورای همکاری نشده اند، کاملا به چشم می خورد.
اهداف ترکیه از ایجاد و تداوم فعالیت شورای همکاری کشورهای ترک زبان
کشورهای ترک زبان منطقه بعد از فروپاشی شوروی در سال نود و دو میلادی به پیشنهاد ترکیه دور هم جمع شدند و تشکلی از مجموعه کشور آسیای مرکزی و آذربایجان در قفقاز جنوبی و ترکیه را بوجود آوردند. در واقع ترکیه تلاش می کند با ایجاد همگرایی و همکاری بین کشورهای منطقه، با تکیه بر ریشه های مشترک زبان ترکی نفوذ خود را در آسیای مرکزی و قفقاز گسترش دهد. هر چند که امروز زبان آنها به گونه ای است که نمی توانند با هم مستقیم صحبت کنند. بطوری که در عمل آنها برای ارتباط بین خود یا به زبان روسی صحبت می کنند و یا از مترجمین رسمی برای برقراری ارتباط بین یکدیگر در نشست مشترک بهره می برند.در بعضی موارد همین مساله تبدیل به سوژه خنده داری برای کسانی می شود که می پرسند این اجلاس بر اساس زبان مشترکی است که اعضای آن نمی توانند با یکدیگر مستقیما ارتباط برقرار کنند. اما ترکیه با استناد به ریشه های مشترک نژاد اویغوری و زبان ترکی اصرار دارد به هر شکل ممکن این ارتباط تداوم یابد.
نکته مهم آنکه اصولا پیوند زبانی نمی تواند موجب تشکیل و پایداری یک سازمان همکاری با ثبات شود. زیرا در سالهای اخیر روز به روز اتحادیه های منطقه ای که بر اساس الگوی همکاری های اقتصادی بوجود آمده اند، اهمیت بیشتری پیدا کرده اند. این منافع مشترک است که می تواند کشورها را به یکدیگر نزدیک سازد.در واقع رویکرد ترکیه برای تشکیل چنین شورای همکاری این بودکه بتواند هویت ترکی این کشورها را تقویت کند و پیوندی بین ترکیه و کشورهای ترک زبان آسیای مرکزی و قفقاز برای گسترش نفوذ خود بوجود آورد.
البته ترکیه بی میل نبود که سایر اقوام ترک زبان قفقاز، مانند آجارهای گرجستان و همچنین نمایندگانی از ولایت آلتای، جمهوری های خودمختار باشقیردستان ، چوواشی ، داغستان ، گاباردین بالکار ، تاتارستان ، قره چای- چرکس در روسیه و تاتارهای شبه جزیره کریمه در اوکراین، در اینگونه از اجلاس ها شرکت کنند، اما حتی امسال ترکهای قبرس نیز بنا بر ملاحظات خاص خود در این اجلاس شرکت نکردند. اما بطور کل می توان گفت هدف ترکیه بیشتر آن است که از راه پیوندهای زبانی و تاکید بر همبستگی زبانی، نفوذ سیاسیو اقتصادی خود در آسیای مرکزی و قفقاز را تحکیم کند.
نقاط ضعف شورای همکاری کشورهای ترک زبان
1- شورای همکاری ترک، اولین نهاد سیاسی ـ اقتصادی است که با ماهیت سازمان منطقه ای در سطح کشورهای ترک زبان ،فعالیت خود را شروع کرده و کشورهای ترکیه، جمهوری آذربایجان، قزاقستان و قرقیزستان، موسسان این شورا بشمار می روند . اما این شورا از نظر جغرافیایی ترکیب واحدی نیست. از چهار کشور داخل در این شورا دو کشور در منطه آسیای مرکزی و در شرق دریا خزر قرار دارند و دو کشور دیگر، ترکیه در آسیای صغیر و آناتولی و آذربایجان در قفقاز واقع شده و پیوستگی های سرزمینی ندارند.
2- برخی از کشورهای عضو این اتحادیه، از قدرتمندتر شدن شورای همکاری کشورهای ترک زبان در آینده سخن گفته اند، اما نتوانسته اند همه کشورهای ترک زبان منطقه، از جمله ازبکستان و ترکمنستان را به دور خود جمع کنند. چنانچه ترکمنستان اساسا در دوره آقای نیازف، رئیس جمهور قبلی، با اتخاذ سیاست بی طرفی تلاش میکرد در پیمان های نظامی شرکت نکند، اما در پیمان های فرهنگی و اقتصادی وارد می شد، با این حال در دوران آقای بردی محمداف ، رئیس جمهوری ترکمنستان ، سیاست جدید ترکمنستان در ورود به سازمان ها یا پیمان های جدید منطقه ای، منوط به موثر بودن و منافع آن برای کشور ترکمنستان اعلام شده است.
در بعد امنیتی و نظامی، همکاری های امنیتی بین کشورها ترک زبان ایجاد نشده است، اما در روزنامه ها و رسانه ها این امر مطرح شده است. یعنی این کشورها به اندازه کافی دارای اختلاف هستند و سطح همکاری آنها در سطح عالی نیست. در این حال هر چند همکاری نظامی بین ترکیه و آذربایحان، در سطح آموزش و برگزاری رزمایش های مشترک وجود دارد، اما اینکه فکرکنیم همکاری نظامی ترکیه با این کشورها تهدیدی برای ایران باشد، بعید است. چرا که هنوز چنین همکاری هایی شکل نگرفته و بستر سازی هایی برای این همکاری فراهم نشده است.
دو سه نمونه از این همکاری ها که ترکمنستان به دلیل جنبه نظامی به آن وارد نشده است عبارتند از، طرح موسوم به مشارکت برای صلح ناتو ، پیمان امنیت دسته جمعی و سازمان شانگهای. به نظر می رسد ترکمنستان اگرچه به عنوان ناظر در اجلاس قبله شرکت کرد، اما به دلیل آنکه عضویت در شورای همکاری کشورهای ترک زبان برای این کشور منافع قابل توجهی ندارد از عضویت کامل در این شورا خودداری کرده و در سطح معاون نخست وزیر در اجلاس اخیر سران شرکت کرد.
3- یکی از دلایل مهم نداشتن انگیزه برای عضویت کشورهایی نظیر ترکمنستان و ازبکستان در این شورا به این واقعیت مربوط می شود که کشورهای این شورا هنوز نتوانسته اند هویت واحد و یکپارچه ای را برای شورای همکاری ترک زبانان به وجود آورند. همچنین اعضای این شورا نیروی تاثیرگذاری در سطح منطقه بشمار نمی روند.
4- در دوران بعد از فروپاشی شوروی و به دلیل برهم خوردن نظام دوقطبی در جهان، مناسبات بین کشورها به سمت تشکیل اتحادیه های منطقه ای پیش رفت. چنانچه اتحادیه هایی مانند شانگهای و سازمان امنیت دسته جمعی در کشورهای باقی مانده از شوروی شکل گرفت، هم چنین اتحادیه اروپا و آسه آن (در شرق و جنوب شرق آسیا) با افزایش اعضای خود تقویت شدند.
یعنی مجموعه اقداماتی که انجام شد به سمت افزایش همکاری های منطقه ای در مقایسه با همکاری های بین المللی حرکت کرد. اما هیچ کدام از این همکاری های منطقه ای به بهانه زبان یا نژاد مشترک نبود. چرا که واقعیت آن است که در قرن بیستم و بیست و یکم پیوند های زبانی نمی تواند همکاری های باثبات و پایداری را بین کشورها شکل دهد. این پیوند ها زمینه ساز همکاری های می توانند باشند، اما تداوم آن منوط به تامین منافع متقابل اعضاء بدون هرگونه تبعیض است.
5- چهار کشور عضو هنوز نتوانسته اند منافع مشترکی برای خود تعریف کنند. ضمن آنکه زبان پیوند دهنده این کشورها، دارای لهجه های بسیار متفاوتی است که از نظر بیان و آوا شناسی، اختلاف های اساسی با هم دارند که مانع تبادلات فرهنگی، از جمله در حوزه رسانه و مطبوعات می شود. ضمن آنکه در مواردی کشورهای ترک زبان بین منافع خود تعارض نیز احساس می کنند.
مثلا اسلام کریم اف، رئیس جمهوری ازبکستان، در چند سال پیش زمانی که برای شرکت در اجلاس سران کشورهای ترک زبان به ترکیه رفته بود در مورد ایفای نقش برادر بزرگتر از سوی دولت آنکارا هشدار داد. او گفت ما در دوران شوروی برادر بزرگتری داشتیم و آن هم تجزیه شد و نمی خواهیم ترکیه نقش برادر بزرگتر جدید را برای ما ایفاء کند.
این اعتراض به منزله عدم پذیرش برادر بزرگتر- کوچکتر و کشور درجه یک و دو است. در واقع تلاش کشورهای دیگر ترک زبان این است که همه به عنوان کشورهای برابر با هم همکاری کنند و نه اینکه قدرتی چون ترکیه تلاش کند تا با توجه به جمعیت و وضعیت اقتصادی بهتر، خود را بر سایر کشورها تحمیل کند.
شورای همکاری کشورهای ترک زبان، بیشتر شورایی برای تعلقات زبانی و فرهنگی بین کشورهاست و کمکی برای نفوذ ترکیه در آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی است تا به این بهانه، این نفوذ همچنان پایدار و حفظ گردد. در حالی که سازمان شانگهای، مرکزی برای همکاری دو قدرت رقیب، یعنی چین و روسیه در برابر آمریکا و اتحادیه اروپایی است.
6- کشورهای عضو شورای همکاری های ترک، خود دارای اقلیت های قومی قابل توجه هستند. بطوری که در قزاقستان بیش از 38 درصد جمعیت روس تبار هستند و به زبان روسی صحبت می کنند. در قرقیزستان بیش از یک میلیون نفر از پنج میلیون نفر جمعیت این کشور ازبک تبار و تاجیک هستند. در جمهوری آذربایجان نیز حدود یک میلیون نفر از جمعیت هشت میلیونی این کشور تالشی ، لزگی و سایر اقوام غیر آذری هستند.
در ترکیه نیز حداقل 15 میلیون کرد و سایر اقلیت های زبانی زندگی می کنند که شهروند ترکیه محسوب می شوند. بنابراین نمی توان به صرف تاکید بر زبان یا نژاد اکثریت جمعیت کشورهای عضو این شورا ، منافع اقلیت هایی که در این کشورها زندگی می کنند و جمعیت قابل توجهی هم دارند را نادیده گرفت . همین عامل همیشه یکی از دغدغه های جدی اینگونه همکاری هایی است که صرفا بر پایه زبان یا نژاد مشترک شکل می گیرد.
مقایسه شورای همکاری ترک زبانان با سازمان شانگهای
در دومین نشست شورای همکاری کشورهای « ترک کوم» در قرقیزستان، این چهار کشور (آذربایجان، قزاقستان، قرقیزستان و ترکیه) درخصوص ایجاد پرچم مشترک شورای همکاری « ترک کوم »، تاسیس آکادمی مشترک ترک، ایجاد سازمان مشترک میراث فرهنگی و تاریخی ترک، به توافق رسیدند.اما اولا این توافق ها هنوز اجرایی نشده است ثانیا برفرض اجرای همه توافق های انجام شده، شورای همکاری کشورهای موسوم به ترک کوم با سازمان شانگهای فاصله بسیار زیادی دارد. با نگاهی مقایسه ای بین این شورا و سازمان شانگهای باید گفت :
1- از لحاظ جمعیتی سازمان شانگهای با پوشش یک ونیم میلیارد جمعیت، که اگر اعضای ناظر آنرا هم حساب کنیم بالای دومیلیارد و نیم می شود با مجموعه کشورهای ترک کوم که به زحمت به صد میلیون نفر می رسند قابل مقایسه نیست.
2- از لحاظ تولید سرانه ملی، درآمد ناخالص ملی و میزان مشارکت در تجارت جهانی نیز این دو با هم فاصله بسیار زیادی دارند.
3- سازمان شانگهای از نظر وزن تاثیرگذاری بر تحولات سیاسی- امنیتی جهان، بدلیل عضویت روسیه و چین در این سازمان ، وبا توجه به برخورداری آنها از سلاح هسته ای و عضویت دائم در شورای امنیت ، بسیار تاثیرگذارتر از شورای همکاری ترک کوم است که عمدتا نقش فرهنگی و اقتصادی دارد. بنابراین نباید این دو تشکل منطقه ای را با هم مقایسه کرد.
یکی از دلایل مهم نداشتن انگیزه برای عضویت کشورهایی نظیر ترکمنستان و ازبکستان در شورای کشورهای ترک زبان به این واقعیت مربوط می شود که کشورهای این شورا هنوز نتوانسته اند هویت واحد و یکپارچه ای را برای شورای همکاری ترک زبانان به وجود آورند. همچنین اعضای این شورا نیروی تاثیرگذاری در سطح منطقه بشمار نمی روند.
4- سازمان شانگهای به عنوان یک سازمان رقیب ناتو یا اتحادیه اروپایی مطرح است و از نظر ترمینولوژی واژه سازمان ، نشان از سطح بالایی از همکاری ها بین اعضاء دارد . در حالی که« شورای همکاری کشورهای ترک کوم » هنوز در مقدمات راه برای تبدیل شدن به یک پیمان منطقه ای و یا سازمان است.
5- مصوبات شانگهای برای اعضاء لازم الاجراست در حالی که مصوبات شورای همکاری، چیزی همچون توصیه به کشورهای مختلف بدون ضمانت اجرا محسوب می شود. یعنی اجرای مصوبات یک وظیفه سازمانی نیست و بیشتر به علاقمندی کشورها وپیگیری آنها به اجرای آن بستگی دارد .
6- شورای همکاری کشورهای ترک زبان، بیشتر شورایی برای تعلقات زبانی و فرهنگی بین کشورهاست و کمکی برای نفوذ ترکیه در آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی است تا به این بهانه، این نفوذ همچنان پایدار و حفظ گردد. در حالی که سازمان شانگهای، مرکزی برای همکاری دو قدرت رقیب، یعنی چین و روسیه در برابر آمریکا و اتحادیه اروپایی است.
نگاه کشورهای مختلف به شورای همکاری کشورهای ترک کوم
1- نگاه چین
با توجه به اینکه چین در ترکستان شرقی یا ایالت سینگ کیانگ ارتباط نزدیکی با کشورهای آسیای مرکزی دارد پیوستگی این امر از دوران شوروی برای چینی ها با حساسیت روبر بوده است. بعد از فروپاشی شوروی هم اساسا یکی از دلایلی که چین سازمان شانگهای را به وجود آورد و تلاش کرد که این سازمان ایجاد گردد، امنیت مرزهای غربی چین در غرب آسیای مرکزی بود.
لذا چین تلاش کرده مانع هر نوع نزدیکی بین مسلمانان ایالت سینگ کیانگ و کشورهای منطقه گردد. در این حال شورای ترک زبانان در عمل نمی تواند برای چین نقش تهدید آفرینی گسترده ای داشته باشد. چرا که فضا و وزن شورای همکاری ترک زبان برای تاثیرگذاری، بسیار کم تر از آنی است که بتواند به عنوان تهدیدی جدی قلمداد شود
2- روسیه
روسیه در مقایسه با چین، با حساسیت بیشتری به عملکرد این شورا توجه دارد. چرا که در قفقاز شمالی مناطق ترک زبان و ترک تبار چون چرکس ها ، آجار ها و غیره وجود دارند و این مناطق می توانند به گونه بالقوه برای روسیه نگرانی ایجاد کنند. زیرا ترکیه در تلاش برای نفوذ در این مناطق، سیاست های متفاوتی را در پیش گرفته، که یکی از آنها تشکیل شورای کشورهای ترک کوم است. اما در سالهای اخیر نفوذ ترکیه دراین مناطق کاهش یافته وبعید است شورای ترک زبانان بتواند در این مورد کاری انجام دهد.
3- ایران
نگرش تحلیلگران ایران به شورای ترک زبانان نوعی نگرش خوف و رجا است. یعنی از یک سو فعالیت و کنش شورای همکاری ترک زبانان را به عنوان تهدید به شمار می آورند وخوف آن می رود که این مساله موجب ترویج و رونق گرایش های پان آذری در ایران گردد و نوعی تحریکات قومی از این جانب انجام گیرد. لذا این امر به عنوان عامل تهدیدی برای ایران است.
ترکیه تلاش می کند با ایجاد همگرایی و همکاری بین کشورهای منطقه، با تکیه بر ریشه های مشترک زبان ترکی نفوذ خود را در آسیای مرکزی و قفقاز گسترش دهد. هر چند که امروز زبان آنها به گونه ای است که نمی توانند با هم مستقیم صحبت کنند. بطوری که در عمل آنها برای ارتباط بین خود یا به زبان روسی صحبت می کنند و یا از مترجمین رسمی برای برقراری ارتباط بین یکدیگر در نشست مشترک بهره می برند.
تحلیل نگارنده این است که این تهدید بسیار اندک است. چرا که این شورا در جایگاهی نیست که بتواند تاثیرگذاری عمده ای بر آذری های ایران داشته باشد. اما باید همچنان به این امر به عنوان یک واقعیت و نوعی تهدید نگریسته شود و نباید از آن غفلت کرد .
از سوی دیگر ایران می تواند نگاه مثبتی به این شورا داشته باشد. چرا که جغرافیای فرهنگی ایران به گونه ای است که تمام کشورهای ترک زبان را در بر می گیرد و دهه ها و قرن ها عادات مشترک، موسیقی مشترک و فرهنگ مشترک بین ایران و این مناطق رواج داشته است.
چنانچه لغت های مشترکی بین ایران و این کشورها وجود دارد و اصولا فرهنگ ایران، فرهنگی غنی بوده و تعاملات بسیار خوبی با این حوزه فرهنگی داشته است. به عنوان نمونه یک از بزرگترین شعرای آذری زبان معاصر، شهریار است که در بستر فرهنگ ایرانی و اسلامی رشد کرده است و در دوران گذشته هم نظامی گنجوی نمونه خوبی است. یا بزرگترین شاعر ترکمن، مختومقلی است که آرامگاه او در ایران است و زندگی ادبی او نیز در ایران شکل و سازمان یافته است.
مولوی یکی از پنج شاعر بزرگ دنیا نیز در ایران و بستر فرهنگی ایرانی اسلامی رشد کرده و از بلخ در افغانستان امروز، تا قونیه در ترکیه امروز به او افتخار می کنند. همچنان که ما ایرانیان نیز به چنین شاعر بزرگ پارسی گوی افتخار می کنیم و به جهانی شدن اندیشه او می بالیم.
لذا از این زاویه، این امر نه تنها تهدیدی برای ایران نیست بلکه فرصتی برای ایران هم هست تا بین کشورهای اسلامی از هر زبان و نژادی نوعی همکاری شکل بگیرد. در واقع به نظر من شورای همکاری ترک زبانان نباید عامل تفرقه باشد، بلکه باید عامل همکاری و همدلی بین ایران و این کشور ها باشد و این امر مستلزم نگاه و برخورد دقیق و واقع بینانه به آن است.
همکاری های امنیتی و نظامی بین کشورهای ترک زبان و منافع ایران
تا جایی که می دانم در بعد امنیتی و نظامی، همکاری های امنیتی بین کشورها ترک زبان ایجاد نشده است، اما در روزنامه ها و رسانه ها این امر مطرح شده است. یعنی این کشورها به اندازه کافی دارای اختلاف هستند و سطح همکاری آنها در سطح عالی نیست. در این حال هر چند همکاری نظامی بین ترکیه و آذربایحان، در سطح آموزش و برگزاری رزمایش های مشترک وجود دارد، اما اینکه فکرکنیم همکاری نظامی ترکیه با این کشورها تهدیدی برای ایران باشد، بعید است.
چرا که هنوز چنین همکاری هایی شکل نگرفته و بستر سازی هایی برای این همکاری فراهم نشده است. همچنین قزاقستان و قرقیزستان مایل به ورود به این حوزه نیستند. در این حال آذربایجان به دلیل درگیری با ارمنستان نوعی استثتا است و باکو بی میل نیست که با ترکیه همکاری نظامی داشته باشد تا موقعیت خود را به صورت تاکتیکی نسبت به ارامنه تقویت کند. این امر هم به خاطر ارمنستان نوعی ضدیت با ایران نیست و نباید اینگونه موضوعات را تهدیدی علیه ایران بدانیم.