در حاشیه تغییر نخست وزیر روسیه
روسیه آماده تغییرات اساسی
قرار است در آذرماه آینده انتخابات پارلمانی برای انتخاب 450 نماینده مجلس دومای روسیه برگزار شود وسه ماه پس ازان یعنی دراسفند ماه 1386مردم روسیه به پای صندوق های انتخابات ریاست جمهوری این کشور خواهند رفت . تمامی قرائن و شواهد نشان می دهد قشر جدید ی از نظام قدرت در روسیه در این دو انتخابات به قدرت می رسند که در سالهای اخیر بیشتر در مدیریت میانی حکومت به ایفای نقش پرداخته اند . اگر این پیش بینی تحقق یابد ما شاهد تعویض نسل در حامیت روسیه خواهیم بود چرا که با روی كار آمدن قشر میانی جدید درروسیه انتظار می رود ملی گرایان با همکاری کمونیستهای معتدل این کشور برخلاف سالهای گذشته مسوولیت بیشترو نقش جدی تری در آینده كشورشان به عهده گیرند . این شاید مهم ترین تحول در تاریخ روسیه در چند دهه گذشته باشد .
. روسیه سرزمینی است كه در آن قدرت و سرمایه قابل تفكیك ازیكدیگر نیستند و تمام سازمان های دولتی جدای از هم اداره می شوند درچنین کشوری ریس جمهور حرف اول را می زند و باید چنین مسوولیت بزرگی به عهده سیاستمداری صاحب قدرت گذاشته شود. این امر برای دولتمردان كرملین كه خواستار حفظ سرمایه وافزایش روزافزون دارایی های خودهستند، اهمیت فراوانی دارد. ولی آنچه برای اكثریت مردم عادت شده این است كه هرچه حكومت می گوید، بپذیرند زیرا بیشتر روس ها در چند دهه گذشته خود را از سیاست دور نگه داشته اند ، آنها ترجیح می دهند رهبرانشان برایشان تصمیم بگیرند.
مقام نخست وزیری در روسیه نقش یک قدرت اجرایی را برعهده دارد و کمتر در تصمیم گیری ها وارد می شود . تمشیت امور در دست رئیس جمهوری متمرکز است اما نباید پارلمان را نادیده گرفت.
درروسیه پارلمان ازآن جهت بیشتر اهمیت دارد که نحوه توازن قدرت درکشوررا به نمایش می گذارد اگرچه بعضی معتقدند ترکیب اصلی پارلمان هم دركرملین مشخص می شود. ولی باید توجه داشت که رقابت انتخاباتی به واقع در روسیه وجود دارد
در حال حاضر بیش از سی حزب در روسیه قابل شناسای است که به سه جریان اصلی قابل تفکیک هستند .
گروه اول لیبرال های غرب گرا به رهبری گاسپروف قهرمان سابق شطرنج جهان است که می کوشد با سایر نیروهای غرب گرا متحد شود اگرچه اتحاد نیم بند او با کاستیا نف در همان ابتدا به هم خورد .
گروه دوم کمونیستهای معتدل به رهبری زوگانف هستند که در موضع اپوزسیون منتقد دولت از مواضع پوتین در برابر غرب حمایت می کنند
گروه سوم ملی گراهای روسی که دارای طیف های مختلفی هستند . این گروه از طرفداران احیای اقتدار روسیه دردوران قبل از حاکمیت بلشویکها هسند بدون انکه از احیای نظام سلطنتی حمایت کنند . دولتمردان کنونی روسیه نیز ترجیح می دهند با این گروه کار کنند .
در سال های اخیر قوانین مربوط به احزاب و انتخابات آنقدرتغییر كرده كه مطابق میل بزرگان صاحب قدرت شده است. به این ترتیب در انتخابات آتی پارلمان روسیه نیز نیروهای نامطلوب پوتین شانسی برای پیروزی ندارند.
فاصله میان دولت و مردم در روسیه و عدم شركت مردم در اداره حكومت، سنتی دیرینه است پس از فروپاشی شوروی این جدایی نه تنها کمترنشد بلکه با بهبود استانداردهای زندگی تقویت هم شد.
پوتین به یاری تجارت نفت و گاز،توانست به وضعیت نابسامان این کشور دردوران یلتسین رونقی تازه بخشد بطوریکه اکثر روس ها درمقایسه با دوران كمونیستی بهتر زندگی می كنند. اگرچه اختلاف درآمدی بدترازگذشته شده است اما همه قبول دارند که تعداد كسانی كه به دنبال وضع زندگی بهتر هستند ، هیچ گاه در تاریخ روسیه به اندازه امروزنبوده است .به همین دلیل با وجود اینكه دلایل فراوانی برای نارضایتی مردم از دولت وجود دارد و با اینكه همه از وضع موجود به دلایل متعدد شكایت دارند اما آنها نمی خواهند دوران رونق اقتصادی را بخاطر مسائل کم اهمیت تراز نظرخودشان از دست بدهند.
نقش انرژی در تحولات آینده روسیه
روسیه به دلیل در اختیار داشتن بیشترین ذخایر گاز طبیعی، دومین دارنده زغال سنگ و هشتمین دارنده نفت، اهمیت ویژه ای دارد. همچنین بزرگ ترین صادرکننده گاز طبیعی در دنیا، سومین صادر کننده نفت و سومین مصرف کننده انرژی است. بنابراین هردولتی که در این کشور به قدرت برسد یکی از مهم ترین محورهای سیاست داخلی و خارجی خود را براساس تولید وفروش منابع انرژی می گذارد چرا که بدون شک روسیه در این زمینه از مزیت نسبی برخوردار است . شاید دقیقا بخاطر همین اهمیت انرژی در سیاست آینده روسیه است که بیشتر ناظران مسائل روسیه معتقدند پوتین در چهارسال آینده مسئولیت شرکت گاز پروم بزرگترین تولید و توزیع کننده گاز روسیه و جهان را بر عهده می گیرد تا در چهارسال انتقالی آینده همچنان موقعیت تاثیرگذار خود را برای شرکت در انتخابات 2012 حفظ کند.
پوتین از راه فروش نفت و گازازیکسو درداخل به وضعیت نابسامان گذشته پایان داد و از سوی دیگر قصد دارد در آینده از انرژی به عنوان اهرم فشاری در برابر اتحادیه اروپا و آمریکا استفاده می کند .
براین اساس لازم است فردی مقتدر چون پوتین مسئولیت اجرایی گاز و نفت را در روسیه برعهده بگیرد. دراین میان برای پوتین اهمیت دارد که افرادی مانند سرگی ایوانف معاون اول نخست وزیر که بیشتر برامورنظامی وامنیتی نظارت دارد و یا مدمدوف معاون اول دیگر نخست وزیرکه بروزارتخانه های اقتصادی اشراف و کنترل دارد به عنوان رئیس جمهوری انتخاب شود تا هماهنگی لازم با او داشته باشند . دراین صورت پوتین ازبابت ایجاد رقیبی جدی برای خود در آینده نگران نخواهد بود .
نقش آفرینان آینده در روسیه
زوبکوف نخست وزیر جدید در موقعیتی نیست که بتواند جانشین پوتین شود زیرا او در سن 66 سالگی بیشتر نقش بورکراتی حرفه ای را بازی می کند که می داند که باید تا اردیبهشت ماه سال 87 که کار انتقال قدرت بطور کامل درروسیه به اتمام می رسد ، شرایط را برای همکاری با رییس جمهوری آینده فراهم کند.
سرگی ایوانف یار قدیمی پوتین در اداره امنیت فدرال که جانشین کاگ ب شده است امروز در موقعیتی قرار دارد که نقش کاپیتان تیمی را برعهده گرفته که قرار است با مربی گری پوتین زمام امور روسیه بر عهده گیرد . دراین تیم بدون شک مدمدوف که در سن چهل و چهار سالگی با استفاده از نزدیکی مناسباتش با پوتین رشد قابل توجهی در نظام قدرت درکرملین داشته خود را برای به دست گرفتن ریاست دولت آینده آماده می کند .
این تیم در سیاست خارجی قصد رودرویی با آمریکا و اتحادیه اروپا را ندارد اما می کوشد با احیای موقعیت روسیه دردوران شوروی ، از قدرت درجه دوم که در سالهای اخیر به دست آورده به قدرت درجه اول ارتقا یابد .
بر این اساس به نظر می رسد مسیری را که پوتین با سخنرانی خود در اجلاس امنیتی مونیخ در بهمن ماه 1385 آغاز کرد در سالهای آتی با شتاب بیشتری ادامه یابد . در این سالها پوتین در قدرت سایه به نقش آفرینی خود ادامه می دهد تا همکاران و همفکران او بتوانند موقعیت های جدیدی را در نظام قدرت تجربه کنند.
با نگاهی به ترکیب کابینه جدید آقای زوبکوف که تنها وزرای کم اهمیت را مشمول تغییرات کرد به خوبی
می توان دریافت تیم وزرای خارجه ،دفاع ،کشور و سازمان امنیت فدرا ل به همراه نخست وزیر و معاونان او در عمل همان کسانی هستند که قرار است در سال اینده با خانه تکانی در کرملین یا جای خود را به دیگران بدهند و یا حداقل در موقعیت جابجایی قرارگیرند .
به باور نگارنده تغییر نسل در روسیه جدید بدون شک موجب تغییرات در سیاستها نیز خواهد شد اما این به معنای آن نیست که انتظار داشته باشیم این تغییرات به همان سرعتی انجام شود که افراد تغییر می کنند
اگرچنین گزینه ای را قبول داشته باشیم ازهم اکنون لازم است ایران هم در مورد سیاستهای خود در باره اینده مناسباتش با روسیه ، بازنگری های جدی به عمل آورد .
اگرچه معلوم نیست سیاست خارجی ایران بتواند ارزیابی دقیقی از تحولات آتی روسیه ارائه دهد و مهم تر از ان متناسب با این تغییرات سیاستهای بنیادی که متضمن تامین منافع ملی ایران باشد در پیش بگیرد .
بی تردید کسی منکر اهمیت آینده نگری درباره تحولات بین الملی و منطقه ای بویژه درمورد کشورهای همسایه
نیست اما به دلیل دشواری های آن اغلب ترجیح می دهند به سیاستهای روزمره گی ادامه دهند تا متهم به اشتباه در محاسبات نشوند . غافل از انکه اهمیت پیش بینی های علمی که مبتنی بر محاسبات دقیق و اطلاعات موثق از شرایط گذشته و تحولات امروزباشد ؛ حتی اگر به نتایجی غیر آنچه که پیش بینی شده است بینجامد ، بازهم قابل اتکا و اعتنا خواهد بود .
جمع بندی بحث:
1- روسیه در حال تغییرات اساسی در شش ماه آینده است این تغییرات قابل محاسبه وپیش بینی است .
2- ایران باید ارزیابی دقیقی از تحولات در پیش روی روسیه به عنوان یک کشور تاثیر گذار در سطح بین المللی و منطقه داشته باشد .
3- به نظر می رسد نسل جدیدی که در سالهای اخیر عمدتا در مدیریت های میانی نقش افرینی کردند درسال آینده قدرت بیشتری پیدا می کنند و کم کم جای قدیمی تر ها را می گیرند .
4- انتظار می رود با به قدرت رسیدن تیم جدید در روسیه که ترکیبی از ملی گرای و گرایش های چپ معتدل در روسیه هستند ، روند کنونی رودرویی روسیه با امریکا با شتاب بیشتری ادامه یابد .
5- ابعاد رقابت و همکاری بین روسیه و غرب پر تنش تر از گذشته خواهد بود .