تا پيش از اين مذاكرات، براي آژانس سؤالاتي مطرح بوده که مربوط به قبل از سال 2003 مي‌شود و ايران با ابتكار عمل جديد، آمادگي خود را براي پاسخ دادن به اين سؤالات آماده کرده و طرحي هم در اين خصوص ارائه داده است. البته ايران در گذشته هم آمادگي پاسخ به سؤالات را داشت اما نکته‌اي که وجود داشت اين بود که آژانس حاضر به در اختيار قرار دادن اسناد مطالعات ادعايي به ايران نبود و اين بسيار کليدي بود که اين اسناد بايد در اختيار ايران قرار مي‌گرفت تا ايران هم مي‌توانست پاسخ مناسب و دقيقي به اين ادعاها بدهد؛ لذا احتمال دارد براساس طرح ايران اسناد ادعايي ارائه شوند يا ايران حتي بدون اين اسناد به سؤالات مطرح شده پاسخي ارائه کند. دو نکته مهم در اين خصوص نيز وجود دارد؛ اول اينکه همانند مذاکرات ايران و 1+5 بايد زمانبندي مشخصي براي مذاکرات با آژانس نيز تعيين و رعايت شود.

نکته دوم هم اين است که تعاملات، متقابل است و اگر ايران امتيازاتي را مي‌دهد، آژانس هم بايد متقابلاً کارهايي را براي ايران انجام دهد. مواضع نمايندگان ايران پس از مذاكرات اخير وين نشان مي‌دهد كه مطالبات تهران هم در نظر گرفته شده است، در غيراين صورت گفت وگوها ادامه پيدا نمي‌كرد.

واقعيت امر اين است که در هر مذاکراتي امتياز به طور متقابل رد و بدل مي‌شود؛ هر ديپلماتي بايد در مذاکرات خود «بده بستان» انجام بدهد اما اين «بده بستان» بايد براساس منافع ملي دو طرف باشد و نمي‌شود که فقط منافع يک طرف تأمين شود. اينکه ايران امتياز بدهد و امتياز بگیرد هيچ اشکالي ندارد، بلکه آن چيزي که مهم است حفظ خطوط قرمز دو طرف است. خط قرمز ايران حق غني‌سازي اورانيوم است و خط قرمز طرف مقابل نيز دستيابي ايران به بمب هسته‌اي است که ايران به هيچ وجه به دنبال آن نيست. آنچه مهم است اين‌كه نمايندگان مذاكره‌كننده كشورمان با اشراف به اين خطوط مذاكره فضاي مثبتي را هم در گفت وگوهاي ژنو و هم در مذاكرات وين به وجود آورده‌اند.