ارزیابی مناسبات آمریکا و روسیه درسطح بین المللی

 روسیه به دلیل بهبود شرایط اقتصادی و امنیت داخلی در سال 86توانست فضای جدیدی را در مناسبات خود با امریکا ازلحاظ سیاسی ، نظامی ، امنیتی ،اقتصادی تجربه کند. تقریبا ازاوایل سال روسیه قادر به رقابت نزدیکتربا آمریکا شد به همین جهت توجه خود را از یک طرف به شرق معطوف کرد ودرهمین راستا با چینی ها درچهارچوب تقویت هرچه بیشتر سازمان شانگهای پیش رفت وبا هندی ها هم ازلحاظ نظامی و اقتصادی مناسبات گسترده و نزدیکی را پایه گذاری کرد.بطوریکه اگرروسیه موفق شود اختلاف های موجود میان چین و هند را برطرف کند، مایل است همکاری استراتژیک سه جانبه ای بین مسکو ،پکن و دهلی درسال 87 شکل بگیرد.

 ازطرف دیگرروسیه مایل است با نزدیک شدن به آلمان و فرانسه همکاری جدیدی را با اروپا در چهارچوب اتحادیه اروپا آغاز کند اما دراین مسیرهم به دلیل سنگ اندازی و کارشکنی امریکا و هم به دلیل بد گمانی بعضی ازاعضای جدید اتحادیه اروپا ازجمله لهستان و چک درسال 86 موفقیت قابل قبولی بدست نیاورد .

ازنگاه آمریکا این کشور بدون توجه به نگرانی مسکو همچنان به سمت حوزه های سنتی نفوذ  روسیه در اروپای شرقی و قفقاز پیش روی کرد ودرهمان حال با به کارگیری اهرم های فشار، مانند اجرای بی چون و چرای طرح سپردفاع موشکی دراروپا کوشید روسیه را به گردن نهادن به رهبری جهانی امریکا وادارسازد . اما به دلیل آنکه روسیه ازلحاظ نظامی واقتصادی درموقعیت بهتری نسبت به سالهای قبل قرار گرفته بود؛ آمریکا نتوانست انطور که می خواهد به پیش روی خود ادامه دهد.

براساس تحلیل فوق می توان گفت مناسبات واشنگتن ومسکو درسال 1386درسطح  بین المللی وارد دوران جدیدی شد که از آن می توان به "دوران پس ازصلح سرد" یاد کرد. اما با ابعاد ومشخصات تازه ای که در سطح منطقه ای و دوجانبه قابل تفسیر و تبیین است .

مناسبات روسیه و امریکا در سطح منطقه ای

طی سال 86 مناسبات واشنگتن ومسکودرسطح منطقه ای وارد رقابت  جدیدی شد. چراکه تقریبا دیگرازملاحظه کاری های گذشته درروابط دو طرف خبری نبود. دورانی که آمریکا سرکوب چچنی ها را در روسیه  نادیده می گرفت و روسیه از سرکوب طالبان درافغانستان استقبال می کرد و از کنارتجاوز آمریکا به عراق به سادگی عبور می کرد ،تقریبا به پایان رسید. دراین سال آمریکا با استفاده ازنظریه "قدرت نرم " که برای اولین بارازسوی جوزف نای درسال 1990 مطرح شد  کوشید با ایجاد تغییرات برنامه ریزی شده حکومتهای طرفدار روسیه را درجمهورهای پیرامونی روسیه تغییردهد. درهمین راستا انتخابات اوکراین وانتخاب تیموشینکو به عنوان نخست وزیرغرب گرا دراوکراین ونیزتثبیت موقعیت سااکاشویلی  رئیس جمهوری گرجستان درانتخابات این کشور وحرکت به سمت استقراردولتهای طرفدارغرب درکشورها ی حوزه نفوذ روسیه  دقیقا درهمین جهت برنامه ریزی شد .

روسیه نیزمتقابلا با ایجاد تحرکات جدید دردیپلماسی خود ازطریق گسترش روابط با کشورهای عربی طرفدار غرب و کشورهای منتقد جدی ایالات متحده درامریکای لاتین تلاش کرد  وارد حوزه های سنتی نفوذ آمریکا شود .دیدار پوتین از کشورهای عربی منطقه خاورمیانه و سفر پوتین به امریکای لاتین و دیدار چاوز از مسکو دو روز قبل از ملاقات پوتین و بوش در امریکا، نشانه های دقیقی برای درک جهت گیری جدید روسیه درسیاست خارجی این کشوردرسال 1386 است. این حرکت جدید علاوه برآنکه نفوذ سیاسی روسیه را افزایش می دهد بازارخوبی را برای فروش تسلیحات روسیه فراهم کرد.

شاید بتوان گفت نقطه اوج رودرویی آمریکا و روسیه در قضیه استقرار سیستم موسوم به سپر دفاع موشکی در کشورهای چک و لهستان بود که روسیه را به واکنش تند وادار کرد . مسکو در برابر این حرکت آمریکا علاوه بر آنکه همکاری های خود را درچهارچوب پیمان پاریس که مربوط به کاهش سلاح های متعارف از اروپا است ؛ به حالت تعلیق در آورد . دراين بين روسيه هواپيماهاي بمب افكن ( تو ـ 95 ) خود را كه مجهز به موشكهاي بالستيك غيرهسته اي مي باشند ،‌ براي غلبه بر سيستم دفاع ضد هوايي و نيز سيستم دفاع ضد موشكي ايالات متحده به پرواز دراورد ، روسیه با به پروازدرآوردن بمب افکن های راهبردی دورپرواز فشار جدیدی را متوجه واشنگتن ساخت. البته آمریکا به این تحرکات روسیه توجه نکرد و با استقراراولین محموله از تجهیزات راداری در لهستان عزم خود را برای تکمیل پروژه دفاع موشکی به نمایش گذارد . شاید بخاطرهمین موضوع، روسیه با استقرار موشکهای  راهبردی درکالین گراد و غرب روسیه ؛ لهستان و چک را تهدید کرد که پایگاه های امریکا را زیراهداف موشکی خود قرار می دهد .

ازلحاظ سیاسی نیزمساله اعلام استقلال یکطرفه کوزوو به معضل جدی درروابط واشنگتن ومسکو درسال 86 تبدیل شد. زیرا روسیه این اعلام استقلال را بدعت جدیدی در روابط بین الملل تفسیر کرد که می تواند تمام مناطق جدایی طلب درجهان وبویژه درکشورهای اروپایی را به انجام اقدامی مشابه ترغیب کند. ولی امریکا و متحدانش بدون توجه به واقعیت های موجود ، استقلال خواهی اکثریت مردم کوزوو را اقدامی استثنایی ،اما طبیعی اکثر آلبانیایی تبارهای کوزوو می دانند که در برابر سرکوب صربها در دهه های گذشته خواهان جدیی از صربستان شده اند.

براساس آنچه که گفته شد مناسبات روسیه و امریکا درسطح منطقه ای ازوضعیت صلح سرد به سمت جنگ نرم درحال حرکت است جنگی که نه آتش دارد و نه دود اما ابعاد دقیق یک نوع رودرویی  منافع و نفوذ را برای تقسیم حوزه های قدرت دربرمی گیرد .

مناسبات واشنگتن و مسکو در سطح دو جانبه

علی رغم لفاظی هایی که بین روسیه و امریکا در مناسبتهای مختلف مطرح شد. روابط دو کشوردرسطح دوجانبه با چالش جدی روبرو نشد.  پذیرایی بوش از پوتین دراقامتگاه خانوادگي بوش درکنيبانکپورت در ايالت مين واقع درشمال شرق امريکا به عنوان مکاني براي بررسي فرصتهاي همکاري دوجانبه و بهبود روابط نشان داد که دو طرف نمی خواهند اختلاف نظرهای موجود به رودروئی بزرگ ختم شود . به عبارت دیگرروسیه می خواهد با امریکا درحوزه های نفوذ برای بدست آوردن امکانات بیشتر تقابل داشته باشد در حالی که در قبل از سال گذشته در مناسبات  دوجانبه  به نوعی تعامل با کاخ سفید بر اساس منافع مشترک اما نه مساوی تن داده بود. به همین دلیل روسیه طی سال 86  دنبال درگیری و جنگ با امریکا نبود. زیرا برخلاف دوران جنگ سرد؛ روس ها یاد گرفته اند چگونه ودر کجا  با امریکائی ها وارد معامله شوند ودر کجا و چه موقع راه تقابل را در پیش بگیرند . تا هم منافع خود را تامین کنند وهم از رقیب خود عقب نمانند.

اما این سیاست  درازای پرداخت بهائ سنگینی  به اجرا گذاشته شده است . ازجمله روسیه به دلیل عملکرد ضعیف خود دربرابرفشارآمریکا بویژه درقضیه پرونده انرژی هسته ای ایران ، اعتبار بین المللی خود را به شدت تضعیف کرده است .

دربرابر این سیاست، آمریکا تا آنجایی که توانسته است ازموقعیت روسیه برای رسیدن به اهداف خود استفاده کرده است که آخرین مورد آنرا درجریان تصویب سومین قطعنامه علیه ایران دراواخر سال 86  شاهد بودیم .

همه این تحرکات برروابط دو کشورسایه انداخته بود اما هیچکدام باعث  نشد که روابط دوستانه شخصی  بوش و پوتین به هم بخورد. ولی معلوم نیست درسال 87 که مدمدیوف  جانشین پوتین می شود و درآمریکا هم فرد دیگری به جای بوش انتخاب خواهد شد وضعیت کنونی باقی بماند .

نگاه به آینده :

روابط ميان دو دشمن سابق دوران جنگ سرد طي سال 1386 بر سراتخاذ سیاست یکجانبه گرایی از سوی آمریکا که مهم ترین آن مربوط به استقراربخشي ازسامانه سپرموشکي دراروپا است،با تنش وبحران روبرو شد.البته عامل مهم دیگرسرد شدن مناسبات واشنگتن و مسکو به افزایش توان اقتصادی  روسیه در نتیجه افزایش قیمت نفت و بهینه سازی ساختار اقتصادی این کشورمربوط بود که در نتیجه روسیه را برای تقویت موقعیت  نظامی خود ، توانمند ساخت . درنتیجه  این عوامل به نظرمی رسد  روسیه درسال آینده  قدرت مانوربیشتری در برابر فشارهای آمریکا خواهد داشت .

انتظارمی رود  روسیه درسال 87  مانند گذشته ازموضع انفعالی با آمریکا وارد تعامل نمی شود، بلکه دقیقا با نفوذ بیشتربه حوزه های سنتی نفوذ آمریکا درخاورمیانه وآمریکای لاتین ، تلاش می کند مسیری  را که از سال 86 آغاز کرده است با سرعت بیشتری پشت سربگذارد تا بتواند با اتخاذ سیاست تهاجمی ازموضع تقابل و به چالش کشیدن منافع آمریکا ؛ جایگاه خود را درعرصه بین المللی ارتقاء دهد.

اما روسیه برای رسیدن به چنین هدفی با چه موانعی روبرو است ؟

1- سیاست امریکا در قبال کشورهای پیرامون روسیه

روسیه برای آنکه بتواند مانع پیش روی نفوذ آمریکا به سمت مرزهای غربی و جنوبی خود شود نیاز دارد اولا به اعتماد سازی در مناسبات خود با کشورهای شرق اروپا و جنوب قفقازهمت گمارد تا به این کشورها  اثبات کند دیگرمانند گذشته به دنبال سلطه جویی نیست و مایل است نوعی مناسبات تازه را با این کشورها بنیاد گذارد . شاید به قدرت رسیدن مدمدیوف در روسیه  زمینه مناسبی را برای ایجاد چنین تغییری بوجود اورد. چرا که آمریکا فعلا با برخورداری از نفوذ خود درکشورهای شرق اروپا و جنوب قفقاز گام به گام حلقه محاصره را علیه روسیه تنگ تر می کند .

ثانیا روسیه به موازات توسعه اقتصادی نیاز به توسعه سیاسی کنترل شده و آگاهانه دارد تا بتواند علاوه بر انکه بر تمایلات جدایی طلبانه در جمهوری های  خودمختار ناراضی مانند  چچن و تاحدودی داغستان فایق

 می اید؛ فضای سیاسی نسبتا بسته موجود را به فضای باز کنترل شده تبدیل کند تا مانع از بهانه جویی های امریکا و غرب دراین زمینه شود که معمولا سوژه مناسبی را برای تبلیغات علیه روسیه فراهم می کند.

بطور قطع ایجاد چنین تغییراتی نیازبه زمان دارد ونمی تواند تنها دریکسال به اجرا گذارده شوند اما می توان  زمینه اجرای انرا فراهم کرد.

2- کارشکنی های امریکا در مناسبات روسیه با چین ، هند و ایران  

در ابتدای همكاریهای استراتژیك میان آمریكا و روسیه، کاخ سفید قصد داشت همان تجربه هایی را تكرار كند كه رونالد ریگان در زمینه دفاع ضد موشكی در پیش گرفته بود. اما اینبار آمریكای ها میخواستند از برتری موشكی خود درقبال روسیه یا چین، نهایت بهره برداری را نمایند . همین مساله سبب شد كه آمریكا با مانعی جدید روبرو شود. سیاستهای مبهم وناشناخته آمریکا در قبال  كره شمالی، ایران، لیبی وشاید درآینده تلاشهای  كشورهایی نظیرترکیه ،مصریا عربستان سعودی درزمینه دستیابی به راکتورهای برق هسته ای ، روسها را به اتخاذ مواضع جدیدی در قبال متحدین سابق خود ترغیب کرده است . اما اگر مجموعه اقدامات خصمانه دولت بوش درقبال روسیه را درنظر بگیریم دچار سرگیجه میشویم، که چرا روسیه تا این حد از موضع خود دربرابر آمریکا درراستای نزدیک شدن بیشتر به چین و هند و ایران عقب مانده است ؟ آن هم در شرایطی كه آمریكا تقریبا به همه حوزه های نفوذ روسیه رخنه کرده است . آمریكا به شدت ازعضویت اوكراین و گرجستان درسازمان ناتو دفاع نمود، درحالیكه كشورهایی چون اتریش، سوئد و فنلاند که عضو اتحادیه اروپا هستند هنوز به عضویت ناتو درنیامدند و همچنان كشورهای بیطرف به شمار می روند. علاوه بر این آمریكا طرح مشترک روسیه و چین رابرای غیر نظامی اعلام کردن فضا رد کرد و همکاری های جدید هسته ای را با هند پایه گذاری کرد. اینها همه نشانه هایی برای محدود کردن  قدرت مانور روسیه است .

3- ایجاد مانع برسرراه نقش آفرینی روسیه در بازار انرژی

روسیه مایل است توان خود را برروی بازارانرژی بویژه درزمینه گاز متمرکز کند تا بتواند از مزیت نسبی خود در این زمینه استفاده نماید. آمریکا که می داند اهمیت انرژی درآینده  روابط بین الملل بسیارتعیین کننده است ، تلاش می کند روسیه نتواند اوپک گازی را تشکیل دهد . زیرا می داند تشکیل چنین اتحادی از تولید کنندگان گاز، قدرت چانه زنی روسیه را افزایش می دهد .علاوه براین روسیه  درتعامل خود با اتحادیه اروپا مایل است به انها اطمینان دهد هیچ تهدیدی علیه تامین انرژی  اروپا وجود ندارد . درحالی که آمریکا مرتب تبلیغ می کند که روسیه برای فشار اوردن به اروپا از سلاح نفت و گاز استفاده خواهد کرد .

درگزارش و پيش بيني سالانه درخصوص روند اوضاع درجهان تا سال 2020به موقعیت روسیه در سالهای آتی اشاره شده است. اين سند چندين صفحه اي، ازسوي شوراي ملي اطلاعات ايالات متحده تهيه شده و در اختياررئيس جمهور و ساير مقامات بلند پايه آمریکا  گذاشته شده است. حدود هزارکارشناس آمريکايي و خارجي درتهيه اين گزارش همکاري داشته اند. نويسندگان اين تحقيق بطور کامل سناريوي مربوط به روند اوضاع در روسيه را تجزيه و تحليل کرده اند. دراين گزارش گفته شده است که 15 سال آينده از لحاظ سياسي و اقتصادي براي روسيه بسيار با اهميت ميباشد. روسيه با توجه به وجود منابع انرژي غني، داراي پتانسيل بالقوه براي تقويت نقش خويش در جهان است، ولي مي بايست با بحرانهاي دموکراسي جدي، رشد روزافزون ايدزو بی ثباتي امنیتی در قفقاز و آسياي مرکزي به مبارزه بپردازد.

به عنوان یک نمونه  پوتین درسال 86 اعلام کرد که بورسهای روسی که درمعاملات نفت وگاز شرکت دارند منبعد ، این دوقلم را به روبل خرید وفروش خواهند کرد ،این تصمیم  دلار امریکا را که هم چنان ارزش اش را از دست می دهد، تهدید جدی کرد.  

پوتین می گوید:

« روبل باید به صورت یک وسیله بسیار قابل استفاده درمبادلات بین المللی دربیاید. برای رسیدن به این هدف، ما باید بازارهای خرید و فروش نفت و گاز و دیگر کالاها ایجاد کنیم که همه این معاملات با روبل انجام  گیرد.

صادرات نفت روسیه، تقریبا ۱۵.۲% صادرات نفت جهان است و روسیه هم چنین بزرگترین تولید کننده گاز جهان است که ۲۵ .٨% از صادرات گازجهانی را در اختیار دارد.

 کاهش تقاضا برای دلار ارزش اش را کاهش می دهد و کالاهای وارداتی به امریکا گران تر می شود. همراه با افزایش مزدها، افزایش قیمت مواد سوختی، و بهره هائی که باید برای بدهی ها پرداخت شود، وقتی تاثیرش را روی قیمت کالاهای محصول داخل می گذارد، آمریکا  با یک مارپیچ تودر تو  روبرومی شود که در نتیجه ان تورم همراه با  رکودبوجود می آید . آمریکا خوب می داند ابزار انرژی روسیه تا چه حد می تواند برای این کشورها دردسرساز باشد به همین دلیل می کوشد به هرشکل ممکن این سلاح برنده انرژی رااز دست روس ها  خارج کند ویا  حتی الامکان  کم اثر نماید. 

جمع بندی بحث :

روسيه مایل است به دوران اقتدارگذشته دردوران شوروی باز گردد اما پوتین می داند روسیه نمي تواند بدون چالش با امريكا به مرحله ابرقدرتي گذشته در دوره شوروي بازگردد. بنابراين با انتقال مسالمت امیز قدرت در روسیه و نقش آفرینی پوتین که قرار است از اردیبهشت ماه 1387 به عنوان نخست وزیر به ایفای نقش در روسیه بپردازد ، مرحله جديدي درمناسبات روسیه و آمریکا آغاز می شود . اما به دلیل آنكه هنوز براي رقابت  همه جانبه فاصله بسيارزيادي  حداقل از لحاظ اقتصادي با امريكا دارد . نمی توان انتظارتحول اساسی در مناسبات دو کشور در سال 87 داشت اما به هرحال تعامل گذشته به نوعی تقابل منافع تبدیل خواهد شد .

منافع ایران درتقابل دوجانبه روسیه وآمریکا

اگرچه مي دانيم سخنان مسئولين روسيه ، آنها همچنان در مورد مواضع هسته اي ايران منتقد هستند و در مورد اصل تعليق فعاليتهاي هسته اي ايران  با غرب اختلاف نظر ندارند و فقط در باره نحو رسيدن به اين هدف و روش هاي مورد نظر آنها اختلاف وجود دارد. ولی بايد درنظر داشت پوتين و جانشینش مدمد یوف  همچنان مایل هستند از کارت ایران در برابر آمریکا استفاده کنند. بنابراین به نفع ايران است که علی رغم موضع گیری های مقطعی روسیه درپرونده هسته ای ایران، به همکاری خود با روسیه در سال 87 درسطح گسترده تری ادامه دهد چراکه موضع گیری روسیه اگربه نفع ایران نباشد نباید به سمت نزدیک شدن به مواضع آمریکا علیه ایران پیش برود .

درواقعيت موجود بايد بدانيم كه روسيه هنوزمايل نيست با امريكا برسرايران يا هرموضوع ديگررودروشود . روسها درحال حاضرمثل هرکشور دیگری منافع خود را درسیاست خارجی دنبال می کنند  وتا زماني كه نتوانند قدرت رقابت خود را با غرب به سطح امريكا يا نزديك به ان برسانند ؛ از مرز تقابل رقابتی  فرا تر نمي روند. بنابراين ايران می تواند مناسبات خود را با روسيه  به گونه ای تنظیم کند که حتی الامکان  رودرو با منافع این کشورقرار نگیرد.  به نظر مي رسد ايران می تواند  در مناسبات كوتاه مدت خود به روسيه  به عنوان " يك اهرم تعديل كننده فشار" نگاه  كند و نه چيز بيشتراز اين  اما در بلند مدت در صورتي كه ايران مناسبات متوازني با اتحاديه اروپا و آمريكا برقرار كند؛ مي تواند با روسيه هم وارد  روابط متقابل سودمندي در كنار رقابت در حوزه هاي اسياي مركزي و قفقاز شود.

باید توجه داشت مسکو بيشتر نگران رفتارهاي غير قابل پيش بيني امريكا در باره ايران است . با درنظر گرفتن اين موضوع مهم مي توان به اين نتيجه منطقي رسيد كه روسيه ضمن انكه مي كوشد در چهارچوب فعال كردن سياست خاورميانه اي خود به ايران و پرونده هسته اي ان توجه ويژه نشان دهد اما در اين بحث تا انجا پيش مي رود كه منافعش با غرب و بويژه امريكا رودرو قرارنگيرد .اگر ايران مايل است مانع بده بستان هاي غرب باروسيه بر سر منافع ملي خودش شود بايد اهرم ها ي جديدي را براي برقراري معادلات  تازه  در مناسبات خود با دو طرف يعني غرب و روسيه وارد كند .

ناظران سیاسی ، شرایط کنونی را پایان ماه عسل میان کاخ سفید و کاخ کرملین می دانند که پس از حادثه 11 سپتامبرسال 2001 آغاز شده بود. در آن زمان همکاری های اطلاعاتی و امنیتی میان آمریکا و روسیه به اوج رسید و مسکو به عنوان متحد واشنگتن درامر مبارزه با تروریسم شناخته  می شد. اما پس از مدتی همین متحد با انواع وا قسام اتهامات نظیر تضعیف دموکراسی و به راه انداختن جنگ انرژی مواجه شد که دولت های وقت آمریکا اغلب علیه رهبران  شوروی در دوران جنگ سرد بکار می گرفتند.