نویسنده : حسن بهشتی پور

واقعیت آن است که قدرتهای تاثیرگذار در عرصه جهانی با توافق وین گام مهمی را در جهت تعامل با ایران برداشتند. در روزهای آتی  مهم ترین اولویت سیاست خارجی ایران این است که بتواند از این فرصت تاریخی برای به حداکثر رساندن منافع ملی خود بهره بگیرد .

با بدست آوردن توافق وین ایران نشان داد که می توان بجای تقابل با قدرتهای بازیگر ، مسیر "تعامل انتقادی" را در پیش بگیرد و منافع خود را به حداکثر ممکن  و نه الزاما مطلوب برساند. این در سایه  شناخت منافع خود و راههای به حداکثر رساندن آن  فراهم می گردد. تعامل بر سرمنافع پایدار بدون گذشتن از آرمان های انقلاب  خود مسیر جدیدی را درپیش پای قرار می دهد.

توافق تاریخی وین از لحاظ ابعاد اجرایی و بکار گرفتن پتانسیل دیپلماسی چند جانبه در عین وجود اختلاف های اساسی ، یادآور اجلاس هلسینکی در اوج جنگ سرد در 1975 است. این نشست تاریخی به تشکیل کنفرانس امنیت و همکاری اروپا منجرشد. شروع فصل جدیدی در مناسبات شرق و غرب را بوجود آورد ،که به دتانت معروف گشت . اگر کمی خوشبین باشیم می توان گفت توافق وین زمینه ساز یک کنفرانس بزرگ برای امنیت و صلح در خاورمیانه جدید است.زیرا این یک تجربه آغازین برای کارهای بزرگ است به شرطی که سیاست داخلی همچنان پشتیبان سیاست خارجی دولت باشد.

در این وضعیت انفجاری در خاورمیانه که در هفتاد سال گذشته هیچگاه تا این حد ناآرام نبوده است ، می شود به فکر راهکارهای جدیدی برای خاورمیانه نوین بود که اینبار برخلاف سه دهه گذشته ، خود کشورهای منطقه ابعاد آن را مشخص می کنند. در اینجا فقط تکلیف رژیم نامشروع اسرائیل باید مشخص شود.

اکنون زمان آن فرا رسیده است که از پتانسیل آزاد شده در توافق وین برای حل مشکلات موجود در خاورمیانه استفاده کنیم. این درسایه معجزه دیپلماسی،" همکاری در سایه رقابت" امکان پذیر است . باور کنیم زمان برای رقابت های ناسالم در حوزه های بحرانی برای کشورهای ایران و عربستان در خاورمیانه رو به پایان است .

در روند مذاکرات دو سال اخیر ایران نشان داد می تواند با آمریکا بر سر میز مذاکره بنشیند بدون وادادگی، می تواندبا قدرتهای بازیگر جهانی ، گفتگو کند بدون آنکه از آرمان های استقلال خواهی وعدم وابستگی خود عدول نماید .

دستاورد بزرگ توافق وین آن بود که ایران به این باور ملی رسید که مذاکره به معنای سازش نیست مذاکره راهی برای رسیدن به حل وفصل مشکلات ازطریق مسالمت جویانه است .

اگر ایران در عراق ، سوریه ، یمن و لبنان موفق عمل نمی کرد، بی شک کشورهای غربی با ایران به گونه دیگری رفتار می کردند. در حال حاضر حلقه تکمیلی برای ایران حوزه خلیج فارس با عربستان و یا بدون عربستان است . در اینجا است که یک پرسش اساسی مطرح می شود :

آیا معادلات جدید قدرت در آسیای غربی را می توان با نادیده گرفتن رژیم تل آویو برقرار کرد؟ اگر پاسخ منفی است باید چکار کرد ؟ بویژه اکنون که به دلیل سیاست های نتانیاهو ، اسرائیل در بدترین وضعیت خود در یک دهه اخیر قرار گرفته است . باید به این موضوع فکر کرد که خاورمیانه عاری از خشونت با حضور یک رژیم توسعه طلب مثل اسرائیل چگونه ممکن است ؟

برای پاسخ به این سئوال ابتدا باید به تغییر مناسبات با همسایگان بیندیشیم زیرا به گفته دکتر دیاکو حسینی « نمی توان دنیا را به اعتماد فرا خواند در حالی که با همسایگان اعتمادی برقرار نیست. عربها ترک ها و ...» از همینجا باید شروع کرد خیلی فوری .

علاوه بر این باید به آسیای مرکزی و قفقاز به عنوان عمق راهبردی ایران توجه کرد. اما متاسفانه  دستگاه سیاست خارجی ایران در 24 سالی که از فروپاشی شوروی می گذرد به دو حوزه تمدنی آسیای مرکزی و قفقاز با وجود اهمیت بسیار زیاد آنها ، به عنوان چرخ پنجم دیپلماسی کشور نگریسته است.بنابراین اعتمادسازی با همسایگان هم از راه تعامل سازنده با سایر کشورها پیش می رود

توافق وین پنجره جدیدی برای تلاش برای تعامل بهتر وسازنده تربا همسایگان بویژه در جنوب خلیج فارس باز کرد.اگربتوانیم همزمان در آسیای مرکزی و قفقازهم فعال شویم ان هم با کمک روس ها دیگر بسیار عالی خواهد شد .

در نقطه مقابل باید تاکید کرد راه تعامل بهتر و همه جانبه تر ایران با روسیه و چین بهبود تعامل با اتحادیه اروپا است. مسیر بهبود مناسبات با اتحادیه اروپا هم از بهبود شرایط منطقه ای ایران از طریق کمک به استقرار صلح و ثبات درخاورمیانه می گذرد . پس می بینیم این دو مسیر مکمل هم هستند.در هر صورت فعلا اولویت سیاست خارجی ایران بازسازی مناسبات با غرب است، بدون غفلت از شرق یعنی روسیه ، چین ، هند ، حتی کره جنوبی و ژاپن که در مُدل غربی تعریف می شوند.

روسیه و چین از لغو تحریم ها علیه ایران نه تنها زیان نمی بینند بلکه به نفع آنها است . این ایران است که درعمل باید نشان دهد حاضر نیست همه تخم مرغ هایش را در سبد آسیا یا اروپا یا آمریکا قرار دهد ایران درشرایط بدون تحریم با اتخاذ سیاست موازنه مثبت در روابط با قدرت های بازیگر میتواند منافع خود را به حداکثر ممکن نزدیک کند.

مقابله با استکباردرصحنه دیپلماسی هم می تواند بصورت هم زمان شکل بگیرد. منظور مقام معظم رهبری غفلت نکردن از توطئه های آمریکا و متحدانش و آماده گی لازم برای دفاع در برابر توطئه های احتمالی آنها بصورت عملی باد مطمع نظر قرار گیرد. این سیاست هیچ تعارضی با ادامه تلاش در روند مذاکره برای کاهش تهدید های موجود و تبدیل کردن آنها به فرصت های تاریخی ، ندارد .

در مذاکرات با گروه 1+5 ایران ثابت کرد می توان در برابر کشورهای بزرگ نه گفت هزینه اش را هم پرداخت کرد اما به انها آموخت که برخلاف گذشته باید با کشورهای در حال توسعه گفتگو کنند دوره ای که آنها خواسته های خود را دیکته می کردند و دیگران می نوشتند ،  گذشته است. در وین  وزیران امورخارجه شش قدرت بازیگر جهانی که در اقتصاد ، سیاست و قدرت نظامی جایگاه غیر قابل انکاری دارند، به خط شدند تا ایران را متقاعد کنند برنامه برجام برای همه طرفها مفید است و بر اساس  برد برد تنظیم شده است .  

ایران از فرصت بوجود آمده برای کوتاه شدن دیوار بی اعتمادی بین تهران - واشنکتن می تواند حداکثر بهره برداری را داشته باشد . موضوع برخورد با تروریسم با تمرکز بر روی داعش اولویت بعدی سیاست خارجی ایران می تواند باشد. این موضوع تمرین  برای دستگرمی در جهت  بازشدن صفحات جدیدی در پرونده قطور اختلاف های ایران و آمریکا محسوب می شود .

کلام آخرانکه در ارزیابی توافق وین باید از هرگونه پیشداوری و قضاوت عجولانه پرهیز کرد . برای آنکه درک واقع بینانه و بدور از شعار از این توافق تاریخی داشته باشیم ارزیابی شتابزده ما را به گمراهی می کشاند. این توافق مطلوب ایران نیست اما براساس مقدورات بهترین راه ممکن بوده است .