در باره سفر بوش به اروپا
۳- فرانکفورتر الگماینه، با عنوان "بوش و اتحادیه اروپا نسبت به عواقب احتمالی به ایران هشدار دادند" چنین نوشت: " بوش و اتحادیه اروپا، هشدار روشنی به ایران دادند. آنها میخواهند مشترکا مانع فعالیتبانکهای ایرانی در عرصه قاچاق وسایل اتمی و پشتیبانی از تروریسم شوند". به گزارش این روزنامه، قطعنامه پایانی نشست بوش با سران اتحادیه اروپا، ایران را به همکاری برای مبارزه با تروریسم فراخواند. در این نشست، خاویر سولانا مسئول روابط خارجی اتحادیه اروپا نیز حضور داشت.
4- روزنامه جنجالی بیلدتسایتونگ، در گزارش خود، این پرسش را مطرح ساخت که آیا جورج بوش و آنگلا مرکل درباره حمله نظامی به ایران مذاکره کردهاند؟ این روزنامه، اظهارات جورج بوش را تکرار کرد که گفته بود: "طبعا ما خواستار حل دیپلماتیک مساله هستیم، اما همه اقدامات ممکن همچنان در دستور کار هستند".همین روزنامه، به مبارزات انتخاباتی اسرائيل اشاره کرد و نوشت: " رئیسجمهور ایران روی ادامه فعالیتهای هستهای پا میفشارد واسرائيل را دائما به نابودی تهدید میکند. در نتیجه، در آستانه مبارزات انتخاباتی اسرائیل، صداهائی که خواستار یک حمله نظامی کمرشکن به ایران هستند، همواره بلندتر میشوند". این مجموعه تحلیل ها ی ژورنالیستی نشان می دهد عملیات روانی علیه ایران هم زمان با سفر بوش به اروپا اوج بیشتری گرفته به گونه ای که روزنامه های ایتالیایی از قول برلوسکونی نخست وزیر ایتالیا نوشتند جرج بوش مطالبی را به برلوسکونی گفته که او از شنیدن ان مطالب بسیار متاسف شده و در مورد سرنوشت مردم ایران هراسناک گردیده است .
5- سفراروپایی جورج بوش یك عیارخیلی قوی بود برای آنكه نگاه شركای اروپایی امریكا نسبت به آینده كاخ سفید سنجیده شود افكارعمومی اروپایی به روشنی نشان دادند كه آنها از تغییر و تحول در رهبری امریكا استقبال می كنند. در واقع بوش سفرخود را به اروپا در حالی شروع كرد كه همه چیز در باره آینده روابط دو سوی آتلانتیك در هاله ابهام نهفته است.
6- بوش قدم به قاره ای گذاشت كه درنتیجه جنگ عراق دچار چنددستگی شده است. دونالد رامسفلد وزیر دفاع آن زمان امریكا اروپا را به دو بخش جدید و قدیم تقسیم كرد كه مخالفان وموافقان جنگ را شامل می شد.
7- با آنکه در تبلیغات سفر همه چیز خوب جلوه داده می شد اما واقعیت آن است که امروز هر موضوعی در روابط دوقاره می تواند مبدأ یك تنش باشد . فقط اختلاف نظردرسیاست هایی مانند مسئله گرم شدن كره زمین نیست كه مشكل ساز شده، بلكه تكروی های كاخ سفید است كه باعث شده متحدان اروپایی امریكا از این كشور فاصله بگیرند.
8- درهشت سال ایام زمامداری بوش اروپایی ها به معنای واقعی احساس كردند امریكا آنها را به حساب
نمی آورد. البته، دردوردوم ریاست جمهوری بوش كاندولیزا رایس وزیر خارجه سعی كرد از تیرگی روابط با اتحادیه اروپا بكاهد. اما بسیاری از رهبران اروپا هنوز به كاخ سفید بدبین هستند. عوامل این بدبینی ماجراهایی همچون رسوایی زندان ابوغریب، زندان گوانتانامو و استفاده از ابزار شكنجه در دستگاه های جاسوسی در بعضی کشورهای اروپایی بویژه در شرق این قاره توسط آمریکا است .
9- سفر اروپایی رئیس جمهور امریكا بدترین بازتاب ها را در بین سیاستمداران اروپا در پی داشت. حوادثی در این سفر در پایتخت های این قاره رخ داد كه شاید در تاریخ روابط دو سوی آتلانتیك بی سابقه باشد. جورج بوش كه سفر خود را با دیدار از اسلوونی كه هم اكنون ریاست دوره ای اتحادیه اروپا را برعهده دارد آغاز كرد، در ادامه سفرش وارد برلین شد اما از همان روز نخست هم صدا با افكار عمومی، سیاستمداران اروپا دیدگاه هایی منفی درباره بوش ابراز و دوران بوش را به عنوان عصر ناامنی ارزیابی كردند.
10- برخلاف دیدارهای معمول رئیس جمهوریهای سایرکشورها بوش برای فرارازعواقب تظاهرات گسترده اعتراض آمیزمردم ،درمیان شدید ترین تدابیرامنیتی ازکشورهای اروپایی بازدید كرد به گونه ای كه به نظرمی رسید او از کم ترین محبوبیت در میان افکار عمومی برخوردار است .
11- دیداریک هفته ای بوش از اروپا به هیچ توافق مهمی که بتواند به عنوان مناسبات راهبردی دو سوی آتلانتس تبدیل شود منجر نشد.
تحلیل سفربوش
گوردون براون و جورج بوش دراشاره به ارائه بسته تازه به ایران به تهران هشدار داده اند "پیشنهاد شراکت" با آنها را بپذیرد یا با تحریم ها و انزوای بیشتر بین المللی روبرو شود.همزمان جورج بوش بر حق ایران برای تولید انرژی صلح آمیز اتمی تاکید ورزیده است.آقای براون، نخست وزیر بریتانیا، گفت او خواهان ادامه گفتگو با تهران است، اما اگر ایران قطعنامه های سازمان ملل را نادیده بگیرد در آن صورت تحریم ها تشدید خواهد شد.
در حالی که بیش از شش ماه از دوران ریاست جمهوری بوش باقی نمانده است، طی دو سال گذشته دولت آمریکا سیاست خود در برابر ایران را با سیاست اتحادیه اروپا هماهنگ و در واقع منطبق کرده است؛ حرکتی که در نهایت به ارائه بسته پیشنهادی تازهای به ایران منجر شده است.
در واقع، دولت آمریکا تحت فشار کشورهای اروپایی و نیز به علت گرفتارییهای که بر اثر حمله نظامی به عراق پیدا کرده بود، سرانجام پذیرفت که در صورت انعطاف ایران در موضوع غنی سازی اورانیوم، از سیاست "تغییر رژیم" در ایران را به سیاست تغییر از طریق ایجاد ناآرامی های داخلی در ایران تبدیل کرده است. از نگاه آمریکا تا کنون برای حفظ انسجام گروه پنج به علاوه یک علیه ایران ، بوش همراهی و هماهنگی لازم را از خود نشان داده است و اینک نوبت چین ،روسیه و اروپاست که در صورت رد بسته پیشنهادی از طرف ایران، خود را با آمریکا همراه سازند.
برخی از کشورهای اروپایی که تجارت پرسودی با ایران دارند، به تشدید تحریم و انزوای ایران علاقمند نیستند، اما رد بسته پیشنهادی آنها از سوی ایران ، قدرت مانور آنان را برای مقاومت در برابر فشار آمریکا می کاهد از طرفی رهبران آلمان، ایتالیا، فرانسه و بریتانیا در سفر جورج بوش به کشورهایشان، آمادگی خود را برای تشدید فشارهای اقتصادی برایران درصورت رد بسته پیشنهادی ۱+۵ اعلام کردند، اما نگرانی اصلی آنها از دست رفتن منافع بزرگی است که در ایران دارند . منافعی که آمریکا حاضرنیست برای انها جبران کند . با وجود آنکه برخی منابع می گویند ممکن است بوش در سه ماه آخر ریاست جمهوری که تکلیف انتخابات روشن شده است به ایران حمله کند برخی از تحلیل گران معتقدند درشرایطی که کنترل کنگره آمریکا به دست حزب دمکرات افتاده و محبوبیت جورج بوش در بین مردم آمریکا کاهش چشمگیری داشته است، نباید تهدیدهای وی را جدی گرفت.زیرا او را به «اردک لنگ» که توانایی تصمیمگیریهای پر مخاطره ندارد، تشبیه می کنند.
به هرحال،بسته پیشنهادی شش قدرت جهانی به ایران شبیه آخرین پیشنهاد مشترک چرچیل – آیزنهاور سران وقت بریتانیا و آمریکا به مصدق است که پس از رد آن، روند اوضاع به سرعت تغییر کرد. برای ایران بسته پیشنهادی می تواند هم یک فرصت باشد و هم یک تهدید بوش تلاش کرد با مانور دادن در اروپا به رهبران شش کشور اروپایی بقبولاند که ایران این بسته را رد می کند و باید خود را برای مقابله با ایران اماده کنند .
اکنون باید دید ایران با اتخاذ سیاست تاخیری برای دشمن خواهد توانست فرصت لازم را برای خنثی کردن توطئه ای که در حال شکل گیری است خنثی کند
با درنظرگرفتن اینکه سفر بوش برخلاف انچه که می گویند صرفا جنبه خداحافظی نداشته بلکه زمینه سازی برای اقدام های گسترده تر علیه ایران است. ایران می تواند با رد نکردن بسته پیشنهادی وتاکیدبر روی نکات مشترک با بسته ایران و نقاط مثبتی که دارد، تعریف یا تفسیر جدیدی را از تعلیق مطرح کند که بر اساس معادله برد برد برای دو طرف قابل قبول باشد .
یکی ازاین تفسیرها از"تعلیق" ، متوقف کردن "توسعه" سانتی فیوژها است . یعنی ایران بدون تعطیلی غنی سازی ، ازافزایش تعداد سانتی فیوژها خوداری کند تا مذاکره آغاز شود .
تفسیردیگری که ازتعلیق ارائه می شود خاموش نکردن سانتی فیوژها ود رهمان حال تزریق نکردن گاز هگزوفلوراید است البته این حالت باید حتما در محدوده زمانی معینی محدود شود.
در حال حاضر تفسیری که غربی ها بر تعلیق دارند در عمل تعطیلی غنی سازی اورانیوم در دوره زمانی نامحدود است .