ابعاد پیدا و پنهان طرح مسکو برای دمشق
مسکو با چه رویکردهایی به به سراغ دمشق رفته است؟
واقعیت آن است که سوریه نقطه ثقل سیاست خارجی روسیه در غرب آسیا محسوب می شود و با امکانات نظامی که در بندر طرطوس و لاذقیه روسیه از سال های دور وجود داشته همیشه روی این بخش به عنوان یک منطقه راهبردی در کنار دریای مدیترانه حساب کرده و بسیار اهمیت داشته که در این مکان حضور داشته باشد.
از طرف دیگر سوریه در شرایط فعلی وضعیت خاصی دارد که در واقع مهد عملکرد گروه های افراطی مثل داعش و جبهه النصره است (که در قفقاز شمالی نفوذ دارند). همچنین این نفوذ یکی از موضوعاتی بوده که روسیه را همیشه نگران کرده است. بنابراین امنیت داخلی بخشی از روسیه به ویژه قفقاز شمالی با موضوع افراط گرایی مذهبی به ویژه در نزد داعش و جبهه النصر و القاعده گره خورده و روسیه به فکر امنیت داخلی خودش نیز هست. در واقع می خواهد با ریشه گروه های افراطی مقابله کند.
علاوه بر این روسیه همانطور که لاوروف اعلام کرده نگران تغییر دولت سوریه است که از طرفی یک دولت غرب گرا روی کار بیاید و در واقع جبهه رقیب برای روسیه محسوب می شود و از طرفی دیگر یک نوع آشوب سیاسی و یک کشور بی دولت شکل (مثل سومالی و لیبی) بگیرد. این امر روسیه را به شدت نگران می کند و به کشورهای غربی این هشدار را می دهد که برداشتن اسد راحت است ولی وقتی بخواهیم دولتی فراگیر را جایگزین کنیم عملا دچار مشکل می شویم همچنان که در تجربه لیبی شاهدش هستیم.
نکته بعدی اصولا روسیه از لحاظ اقتصادی هم به سوریه توجه دارد. چون سوریه یکی از مشتریان پرو پا قرص اقلام دفاعی روسیه در سال های گذشته بوده است و از این جهت می شود گفت که روسیه روی سوریه به عنوان یک بازار خوب برای فروش اقلام تسلیحاتی حساب کرده است. در این بین موضوع مهم این است که روسیه در شرایط حاضر در رقابت با غرب هم در اوکراین و هم در سوریه ایستاده و نمی خواهد یک دولت طرفدار غرب در دمشق به قدرت برسد.
چرا اسد در شریط کنونی طرح مسکو در مورد حل مساله سوریه را بر طرح تهران ترجیح داد؟
طرح تهران یا طرح مسکو اولا با هم در تعارض نیست. یعنی تفاوت هایی دارند، اما واقعیت این است که اکنون روسیه بیشتر دنبال این است که مشارکت در قدرت را برای اسد تضمین کند. یعنی به گونه ای باشد که اسد همچنان بر قدرت بماند، ولی مخافان اسد هم در قدرت شریک شوند. موضوع مهم این است که هم اسد و هم مسکو به تشکیل دولتی سکولار در دمشق راضی هستند و دنبال تشکیل دولت سکولاری هستند که بتواند تامین کننده منافع سوریه باشد.
این دولت سکولار به معنای یک دولت غرب گرا نیست بلکه به معنای این است که جدایی دین از سیاست را ترویج و تبلیغ کند و حکومتی غیرمذهبی مثل دولت بشار اسد با این تفاوت که به نیروهایی که روش های تند افراطی و مذهبی را نداشته باشد این امکان را می دهد که در دولت دمشق مشارکت کنند. اما اندازه و چگونگی این مشارکت و سطح مشارکت؛ موضوع های مورد اختلاف در طرح روسیه و مخالفان آقای اسد است.
درهرصورت درمجموع میتوان گفت که اکنون هنوز شرایط برای اجرای طرح روسیه و طرح ایران و نه هیچ طرح دیگری فراهم نیست. چرا که بازیگران اصلی خارجی درسوریه و بازیگران اصلی داخلی درسوریه هنوز به مدلی که بتواند تامین کننده منافع فراگیر آن ها باشد، دست نیافته اند و فعلا هنوز شاهد بحث، گفتگو، مذاکره، جنگیدن و گرفتن زمین بیشتر (برای برای اینکه در مذاکرات با دست پر حاضر شوند) هستیم.
موضع ایران در شرایط کنونی در مقابل طرح مسکو و آینده سوریه چیست؟
اسد و دولتش از یک طرف مورد حمایت مردم سوریه است و از طرف دیگر مقاومتی در برابر توسعه نفوذ اسرائیل و در واقع خط اول مقاومت در برابر توسعه نفوذ غرب. حال در این معادله ایران حمایت از اسد را نه فقط به خاطر سیاست غرب آسیایی خود بلکه به خاطر منافع ملی خود هم انجام می دهد و معتقد است به جای اینکه مبارزه در داخل خاک ایران باشد می تواند در جبهه سوریه علیه اسرائیل باشد و آنجا با تقویت مقاومت در آن منطقه اسراییل قادر به حمله به ایران نباشد.
این نگاهی است که ایران دنبال کرده است. از طرفی اسد آگاه است که در صورت نبود حمایت های ایران (و با توجه به مجموعه اقدامات ترکیه، عربستان سعودی، امریکا، انگلیس، فرانسه، امارات، قطر و اردن) تا کنون ده ها بار سقوط کرده بود. در واقع یک جبهه کاملاً مشترک علیه اسد تشکیل شده بود که در صورت نبود حمایت ایران، حزب الله و تا حدودی عراق و بعدها روسیه که به دنبال حفظ منافع خود به این جمع پیوست اسد بارها سقوط کرده بود.
طرح ایران به منظور حل معضل سوریه با نگاه بر واقعیت های حال حاضر سوریه می باشد. این واقعیت ها به وجود دولت اسد که پیروز انتخابات انجام پذیرفته بود برمی گردد. همه کارشناسان معتقدند چنانچه هر انتخاباتی نیز زیر نظر سازمان ملل به عنوان مرجع بی طرف برگزار گردد پیروزی از آن تیم اسد خواهد بود. هرچند ممکن است درصد آرای متعلق به اسد نسبت به انتخابات قبل کمتر باشد ولی از اسد به منظور حفظ امنیت ملی حمایت خواهد شد.
با توجه به این وضعیت نگاه بلند مدت و کوتاه مدت روسیه به سوریه در شرایط فعلی چگونه است؟
روسیه نه فقط به خاطر اسد بلکه به خاطر منافع خود در جنگ نابرابری شکل گرفته از سوریه حمایت می کند. چرا که سیاست غرب آسیای روسیه چنین اقتضا می نماید. روسیه حاضر به تکرار اشتباه لیبی نیست. هم اکنون روسیه به دنبال بازی با کارت سوریه در برابر غرب است و از طرفی تثبیت موقعیت خود درغرب آسیا ودریای مدیترانه به ویِژه دربندرطرطوس و لاذقیه را دنبال می کند. این موضوعات به صورت خیلی شفاف و علنی در گفتار مقامات روسیه به چشم می خورد و نیازی به تحلیل نیست.
از طرف دیگر روسیه به شدت با افراط گرایان مذهبی همچون داعش و گروه های تکفیری به دلیل تهدید قفقاز شمالی مخالف است. به همین دلیل به دنبال قدرت گیری یک دولت فراگیر سکولار غیرمذهبی در دمشق می باشند که طرفدار غرب نبوده و روابط نزدیکی با روسیه داشته باشد. در عین حال مخالفان اسد نیز در این حکومت سهیم باشند تا بتواند بقای خود را تضمین نماید.
در واقع روسیه می داند که دولت اسد به صورت یک طرفه قادر به حفظ حیات خود در سوریه نخواهد بود. لذا مخالفانی که دست به اسلحه نبرده و منطقی رفتار کردند می بایست در آینده سوریه مشارکت کنند.