روابط ایران و عربستان و تاثیر آن بر بحران سوریه
افزایش تنش ایران و عربستان کل منطقه را با تنش مواجه میکند
حسن بهشتی پور پژوهشگر، کارشناس مسائل بین الملل و استاد دانشگاه در گفتگو با «ابتکار» گفت: اصل قضیه این است که ایران و عربستان دو قدرت منطقهای هستند که چالشها و رقابتهای مختص به خود را در منطقه دارند و در همین راستا اقدامات دو طرفهای انجام میدهند، برای مثال میتوان به اقدامات آنها در سوریه اشاره کرد یا همین قضیه اعدام شیخ النمر و اعتراض و واکنش ایران به آن در این راستا قابل تحلیل است و مجموعه این اقدامات رقابتهای منطقهای دو قدرت خاورمیانه است. این پژوهشگر مسائل منطقه و بین الملل ادامه داد: در مورد اینکه اقدام عربستان در اعدام شیخ النمر برای تحریک ایران بوده و برای کشاندن ایران به جنگی تمام عیار است من مخالفم و خود وزیر دفاع عربستان چند روز پیش به صراحت اعلام کرد که به دنبال جنگ با ایران نیستند. معتقدم که این تعارضات به نفع هیچ کدام از این دو کشور نیست و آمریکا و اسرائیل از این اختلافات و تعارضات بیشترین بهره را میبرند، بنابراین دو کشور باید همکاری را بر تعارض ترجیح دهند و رقابت میتواند در چارچوب شرافتمندانه تری دنبال شود. طبیعتا چون دو کشور از قدرتهای مهم منطقه هستند افزایش تنش میتواند کل منطقه را با افزایش تنش مواجه کند و در صورتی که ایران و عربستان همکاری را بر تعارض ترجیح دهند و تنش زدایی کنند کل منطقه از این همکاری و تنش زدایی منتفع میشود.
افزایش تنش ایران و عربستان در فرایند صلح سوریه تاثیر گذار است
بهشتی پور در مورد اینکه بالا گرفتن تنش میان ایران و عربستان میتواند صلح سوریه را به بن بست بکشاند گفت: اولا موضوع و بحران سوریه را باید در سه سطح داخلی، منطقهای و بین المللی بررسی کرد. یک سری بازیگران در بحران سوریه داخلی هستند و منافع داخلی و گروهی خود را دنبال میکنند، گروهی دیگر از بازیگران منطقهای هستند و بر حسب قدرت و منافع ملی شان در بحران سوریه درگیر هستند و گروهی دیگر بازیگران جهانی هستند که با توجه به تاثیر گذاری بحرانها بر منافع شان وارد بحرانها و درگیریها میشوند. وضعیت سوریه از چهار پنج سال پیش تا امروز تحت تاثیر فعالیتها و کنشهای این سه گروه و بازیگر با اینجا رسیده است و طبیعتا هر فرایندی برای رسیدن به صلح و رفع بحران نیازمند توافقی میان این سه گروه با توجه به منافع مشترکشان میباشد. متاسفانه سوریه بحران از یک وضعیت داخلی به طور کامل خارج شده و سرنوشتش به رقابت قدرتهای منطقهای و جهانی منوط شده و در این میان هیچ کشوری چه منطقهای و چه جهانی به تنهایی نمیتواند به بحران و جنگ داخلی سوریه پایان دهد.من بر خلاف برخی از کارشناسان معتقد نیستم که آمریکا در جهان همه کاره است و اگر اراده کند میتواند هر قضیه و بحرانی را رفع و رجوع کند. آمریکا قبل از این خیلی تلاش کرد تا به تنهایی و بر حسب منافع خود به بحران پایان دهند که در این راه ناکام ماند. علاوه بر آن بر این باورم که قدرتهای منطقهای از جمله ایران، عراق و عربستان نیز به تنهایی از عهده این کار بر نخواهند آمد، از سوی دیگر ائتلاف ایران و روسیه هم نمیتواند به این بحران پایان دهد و یا همکاری آمریکا، روسیه، فرانسه و دیگر قدرتهای جهانی به تنهایی نخواهد توانست پایان بخش بحران سوریه باشد. نتیجتا شطرنج سوریه نیازمند همکاری سه گروه و بازیگر داخلی، منطقهای و خارجی است. در چنین شرایطی تنش میان ایران و عربستان در فرایند صلح سوریه تاثیر گذار خواهد بود و اگر این دو با هم تنش نداشته باشند پروسه حل بحران امیدوار کننده تر به نظر میرسد.
عربستان نه صددرصد مستقل و نه صدر درصد نوکر آمریکا است
این استاد دانشگاه افزود: در مورد استقلال و طرح آن با تحلیلگران داخلی و خارجی مشکل دارم، چرا که استقلال مفهومی نسبی است و دارای شاخههای مختلفی از استقلال اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و غیره است و در جزئیت و کلیت استقلال نمیتوان دیدگاهی مطلق و سیاه و سفید داشت. در دنیای امروز نمیتوانیم از استقلال مطلق و یا صددرصدی کشوری حرف بزنیم. برای شما از جنگ 1991 آمریکا علیه عراق مثال میزنم. زمانی که صدام به کویت حمله کرد و خواهان تصرف آن بود، آمریکا با همراهی برخی از کشورهای منطقه مانند سوریه، مصر و عربستان به عراق حمله کرد اما شاه حسن پادشاه اردن در این برهه موافق و متحد عراق میشود و از صدام حمایت میکند. خب آیا ما میتوانیم بگوییم که شاه حسن بصورت کامل و صد درصدی استقلال داشت؟ نه در هر برهه و شرایطی کشورها بر اساس منافع ملی شان مواضع و اقدامات مختلفی را انجام میدهند که آن منافع انجام چنین کنشهایی را ایجاب میکند. در ماجرای اقدامات اخیر عربستان و مواضع این کشور که بعضیها میگویند مستقل از آمریکا بوده باید گفت اگر این کشور دو کار انجام داد که خلاف نظر و منافع آمریکا بوده نمیتوان گفت که عربستان کشور مستقلی است همانطور که نمیتوانیم بگوییم این کشور به صورت صددرصدی نوکر و وابسته به آمریکا است. عربستان هم مانند هر کشور دیگری بر اساس منافع ملی دست به اقدام میزند و اصل منافع ملی راهنمای سیاست خارجی این کشور است.
اگر تنش ایران و عربستان بر منافع قدرتهای جهانی تاثیر بگذارد موضع گیری میکنند
بهشتی پور در پایان در مورد پیوند نظم منطقهای و ارتباط آن با سیستم جهانی و امکان موضع گیری قدرتهای جهانی تحت تاثیر افزایش تنش میان ایران و عربستان خاطر نشان کرد: بخشی از نظم منطقهای در ارتباط تنگاتنگ با بازیگران خارجی و قدرتها جهانی است و بخشی دیگر کاملا خود جوش بوده و بر حسب مقتضیات و فرایندهای درون منطقهای تکوین یافته است. واقعیت این است که برای ورود قدرتهای جهانی به تنش میان ایران و عربستان یا تاثیرگذاری این تنش بر موضع گیری قدرتهای جهانی، منافع ملی آنها اصل و اساس موضع گیری است. اگر تنش بوجود آمده منافع هر کدام از قدرتهای خارجی را تحت تاثیر قرار دهد و به سمتی حرکت کند که از کنترل خارج شود و این تنش محدود به دو بازیگر و منطقه نماند قطعا ورود پیدا میکنند و این ورود با موضع گیری همراه است. برای مثال به بحران اوکراین نگاه کنید تنش از سطح داخلی به سمت منطقهای و جهانی حرکت کرد و در سطح کلان روابط دو قدرت جهانی یعنی آمریکا و روسیه را تحت تاثیر قرار داد به گونهای که منجر به تنش میان این دو کشور و موضع گیری آنها له یا علیه گروههای داخلی شد.