بی تردید درآن زمان هرگزکسی تصورنمی کرد درست بیست سال بعد یعنی در

۲۰۰۸/۸/۸جنگ دیگری این باردرمنطقه راهبردی قفقازآغازگردد که درطول سه هفته ازیک بحران منطقه ای به یک بحران بین المللی تبدیل شود. درواقع هرآنچه که به عنوان دستاورد در16 سال پس ازپایان جنگ سرد بدست امده بود به یکباره درعرض 16 روز، ازبین رفت وجهان دربرابرکابوس جنگ سرد جدیدی قرارگرفت.

ساکاشویلی رئیس جمهوری گرجستان درهشتمین روزازهشتمین ماه سال 2008  چه با ابتکارشخصی وچه با حمایت وتشویق آمریکا واسرائیل، فرمان حمله به اوستیای جنوبی را صادرکرد تا به خیال خود بتواند حاکمیت گرجستان را به این استان جدایی طلب بازگرداند.اما همیشه محاسبات سیاستمداران به پاسخ مطلوب نمی رسند بویژه اگررگه هایی ازوابستگی به قدرتهای بازیگرخارجی درمحاسبات آنها لحاظ شده باشد.

 آقای ساکاشویلی هرگزتصورنمی کرد خرس خفته (روسیه) با تمام امکانات خود برای مقابله با گرجستان بسیج شود وانتقام همه تحقیرهای شانزده ساله گذشته روسیه توسط غرب را، ازارتش ضعیف گرجستان ومردم محروم شهرهای جنگ زده این کشوربگیرد. روسیه با این اقدام سریع وقاطع نشان داد که خرس خفته روسی ازخواب زمستانی شانزده ساله بیدارشده و می کوشد نشان دهد که دیگرقرارنیست نقش خرس دست آموزسیرک جهانی غرب را ایفا کند .

روسیه درواقع ازفرصت بوجود امده نهایت استفاده را برد،اما اقدام نسنجیده گرجستان به هیچ وجه اشغال  بندراستراتژیک پوتی را که شاهراه حیاتی گرجستان است،توجیه نمی کند. روسیه به خوبی می داند حمایت ازتجزیه طلبی وتغییرجغرافیای سیاسی قفقازبه نفع مردم منطقه نیست. زیرادرقفقازشمالی ده جمهوری خودمختارروسیه جای دارد که حداقل دردومورد آن یعنی داغستان وچچن درسالهای اخیرشاهد تمایلات جدی جدایی طلبی بوده ایم. علاوه برآن درقفقازجنوبی نیزجدای ازاوستیای جنوبی وآبخازیا ، جمهوری های آجاریا درگرجستان و قره باغ ونخجوان درآذربایجان همه درچهارچوب خودمختاری ازنوع قفقازی قراردارند که میراث برجای مانده ازتقسیمات استالین درشوروی هستند.

براین اساس اگرقرارباشد آنگونه که روسیه ادعا می کند الگوی کوزوو برای اوستیای جنوبی وآبخازی پیاده شود،چرابرای اوستیای شما لی وچچن وقره باغ و دیگر جمهوری های جدایی طلب درمنطقه اجرا نشود؟

دراین میان  آمریکا و متحدانش مایل به برخورد با روسیه هستند تا به روسیه اجازه ندهند موقعیت گذشته خود را در دوران شوروی احیا کند. اما آنها  نمی توانند این واقعیت را نادیده بگیرند که قدرت مانورغرب دربرابرروسیه به دودلیل مهم محدود است.

اول آنکه قدرت بازدارندگی هسته ای روسیه مانع ازاقدام متقابل نظامی آمریکا می شود .

دوم آنکه نیازشدید اروپا به نفت وگازروسیه دروضعیت بحران زده انرژی دراین کشور، قدرت مانوراتحادیه اروپا را برای اعمال تحریم علیه روسیه محدود می کند .

با وجود این دوعامل مهم روسیه می داند غرب می تواند همچون گذشته ازطریق مرزمشترک گرجستان با جمهوری خودمختارچچن کمکهای تسلیحاتی جدیدی را برای جدایی طلبان چچنی ارسال کند؛ تا جنگ جدیدی را دراین نقطه حساس برای روسیه به راه بیاندازد. ضمن آنکه با توجه به حضوروزیرخارجه دولت خودخوانده چچنی درغرب؛ درصورت بالا گرفتن اختلاف ها،کشورهای غربی نیزمی توانند دولت جدایی طلبان چچنی درتبعید را به رسمیت بشناسند .

 بطورقطع چنین سناریویی برای روسیه خوش آیند نیست . دقیقا به همین دلیل است که اکثر صاحب نظران به روسیه پیشنهاد می کنند با ابتکارعمل جدید بحران را درهمین سطح کنترل کند. زیرا روسیه پیام خود را به گوش سنگین غرب رساند اکنون که آمریکا و متحدانش پیام  مسکو را درمورد نگرانی ازعضویت گرجستان واوکراین درناتو واستقرارسپردفاع موشکی درچک ولهستان به وضوح شنیدند،لازم است روسیه ازبازی کردن با آتش جدای طلبی درقفقازدست بردارد که این آتش،قبل ازآنکه غرب ومتحدانش را درمنطقه بسوزاند ، خرمن دوستی وصلح و ثبات را درقفقاز به اتش می کشد .

بطورقطع قفقازی بی طرف وباثبات به نفع همه کشورهای منطقه است وحتی اروپا که به شدت نگران خط لوله های نفت وگازروسیه وقفقازاست ازنا امنی دراین منطقه زیان می بیند و این تنها آمریکا است که درصورت ناامن شدن منطقه توجیهی برای مداخلات بیشتر پیدا می کند .

 نقش و جایگاه ایران

دراین میان نقش و جایگاه ایران به عنوان یک قدرت بازیگر منطقه ای بسیاراهمیت دارد.برای درک دقیق نقش وجایگاه ایران دربحران پیش امده درقفقازباید به موارد زیرتوجه داشت:

1- ایران به عنوان خواستگاه تمدنی بخش مهمی ازمردم قفقازکه هم با اوس ها دراوستیا که ایرانی تبارهستند قرابت ونزدیکی نژادی ،فرهنگی وتاریخی مشترک دارد. هم با گرجی ها که قرن ها تاریخ وفرهنگ مشترک را باهم تجربه کرده اند. ایران می تواند به عنوان دوستی مرد مهربان ودوراندیش عمل کند که به دلیل سابقه مثبتی که در منطقه دارد ، پذیرای طرفهای درگیرباشد.

ایران دراین موقعیت باید به گونه ای باشد که به عنوان قدرتی بازیگردرعمل نشان دهد ، خیروصلاح هردو طرف  را می خواهد.

اگرچه درظاهراین مرد مهربان برای دوستی کردن با خرس بیدارشده(روسیه) درقفقازتوجیه منطقی دارد. زیرا چنین تصور می شود که درگیر شدن روسیه در جنگی سرد با غرب به نفع ایران است اما واقعیت ان است که اگر بهاء جنگ سرد جدید ناامن شدن قفقاز و باز شدن پای آمریکایی ها به این منطقه راهبردی  باشد ایران دربلند مدت  بیشتر زیان می بیند .چراکه مرد مهربان با دوراندیشی نگران بازشدن جاپا برای ناتودرقفقازاست. ازاین رومی کوشد با هشداردادن به دو طرف، انها را متقاعد کند که می توانند مانند سالهای طولانی گذشته درکنارهم با صلح و ثبات زندگی کنند. بدون شک راه جلوگیری ازاینکه قفقازباردیگرعرصه منازعات قدرت ها شود ؛ باز کردن جا پا برای ناتونیست. درعین اینکه تجزیه طلبی هم گره کوری را که ایجاد شده ، بسته تر می کند

برای استفاده صحیح ازفرصت هایی که پیش می آیند باید استراتژی بلند مدت داشت.مهم ترآنکه باید قبول داشته باشیم درجهان سیاست هرفرصتی دردل خود تهدیدی هم دارد. همچنانکه هرتهدیدی می تواند به فرصت تبدیل شود. دراین مقطع حساس با درک  دقیق  و هوشمندانه  ازاهداف وبرنامه های همه طرف های درگیر،

می توان  منافع ملی خود را درسایه همکاری های امنیتی درسطح منطقه که متضمن احترام به اصول زیرباشد جستجو کنیم :

1- قفقاز باید بی طرف بماند تا نقش تاریخی خود را که پل ارتباطی آسیا به اروپا از جنوب به شمال و شرق و غرب است به خوبی ایفاکند .تنها بی طرفی قفقاز می تواند خط حائل بین منازعات قدرتهای درگیر باشد . براین اساس نباید ناتو را وارد منطقه حساس قفقاز کرد.

2-تجریه طلبی درقفقازکه درمقایسه با سایر نقاط جهان ازنظرتنوع قومی درقیاس با جمعیت و وسعت خود نمونه ندارد ،محکوم به شکست است و نمی تواند مبنایی برای صلح و ثبات باشد چراکه تمایلات جدایی طلبی دراین منطقه ریشه درسیاستهای پشت پرده قدرتهای بزرگ داشته و دارد.اگرقراراست مشکل قومیتها وجدایی طلبی ها دراین منطقه حل شود می توان با استفاده ازالگوهای موفق درجهان مانند انچه درسوئیس تجربه شده این مشکلات  حل شود.

3- امنیت منطقه قفقاز در درجه اول برای کشورهای منطقه اولویت اول محسوب می شود و می توان از طریق ایجاد ساز وکارهایی که توسط کشورهای منطقه تعیین می شود به مدل همکاری های امنیت پایداردربلند مدت دست یافت. بنابراین مداخله کشورهای خارج منطقه به ایجاد تزاحم ودرگیری کمک می کند وعامل برقراری امنیت نمی تواند باشد .

با درنظرگرفتن سه اصل کلی فوق، ایران با ید با روسیه تنها تا آن حد همراه شودکه بگوید موقعیت ودلایل این کشوررا برای ورود به خاک گرجستان درک می کند. زیرا شروع کننده جنگ طرف گرجستانی بوده اما به ایران که خود قربانی تجاوزبیگانگان بوده به هیچ وجه نمی تواند باقی ماندن روسیه را درخاک یک کشورمستقل ونیزتجزیه طلبی را درمنطقه قفقاز که بیش ازسیزده جمهوری خودمختار با بیش ازپنجاه گروه قومی را درخود جای داده است تائید کند .

تجزیه طلبی و تمایلات جدایی طلبانه با اتکا به قدرت نظامی علاوه بر آنکه دربلند مدت به زیان همه کشورهای منطقه است موجب می شود آمریکا ومتحدانش بهانه مناسبی برای توجیه مداخلات احتمالی درآینده بدست آورند. امروزتبیلغات غرب به راحتی این سئوال جدی را مطرح می کنند که اگر قرار است اوستیای جنوبی مستقل شود چرا چچن وداغستان و سایر جمهوری های جدایی طلب روسیه نتوانند مستقل شوند؟ آیا واقعا روسیه از این پس می تواند در مورد کمک رسانی به جدایی طلبان چچنی ازطریق مرزهای گرجستان به چچن گله مند باشد ؟

ازسال ۱۹۷۹ یعنی پس ازحمله شوروی به افغانستان، فرماندهی ارتش مسکو دیگر نیروهای زمینی خود را به قلمروهای بیگانه اعزام نکرده بود وحقوق بین الملل را علنی نقض نکرده و زیرپا نگذاشته بود.درحالی که درپاسخ به حمله گرجستان به ناگاه سربازان روسیه ازرود  اینگوری که جمهوری جدایی طلب آبخازیا را از بقیه گرجستان جدا می کند، گذشتند و به سوی جنوب پیش تاختند. این عمل برای سربازان روس گامی کوچک و البته برای رهبری نظامی و سیاسی این کشورگامی عظیم به حساب می آید . زیرا مسکوسربازانش را بدون اخذ مجوزبین المللی یا بدون هرگونه اعلان جنگی به سوی تفلیس یعنی همان پایتخت گرجستان از۱۷ سال پیش استقلال یافته روانه کرد. ارتش روسیه بدون توقف ازمقابل ترمینال جدید نفتی بندر پوتی واقع در دریای سیاه گذشت و بدون حتی شلیک یک گلوله پایگاه مجهز نظامی سناکی را تسخیر کرد.

روشن است که اگرچنین منطق زوری درمنطقه حاکم شود سنگ روی سنگ بند نمی شود . در این شرایط حساس است که مرد مهربان باید بداند وارد شدن ازدردوستی با خرس بیدارشده درقفقاز تنها باید برای مهار او باشد . درغیراین صورت نمی توان به همکاری با ان در مقابل فرصت طلبانی که منتظر فرصت برای تجاوز به ایران هستند ،دلخوش ساخت .

به نظر می رسد استراتژی مرد مهربان برای برقراری اصول بی طرفی در قفقاز و استقرار ثبات و امنیت در این منطقه هم در بین کسانی که نگران منافع خود در بازار انرژی جهان هستند خریداردارد و هم در بین کسانی که به فکر منافع مردم قفقاز هستند که نباید قربانی معادلات قدرت در قرن بیست و یکم شوند .

درادبیات کهن چینی ها روز هشتم و عدد هشت مقدس است انها معتقدند که این روز برای ادم ها خوش یمن است به همین دلیل المپیک امسال درساعت هشت وهشت دقیقه وهشت ثانیه روزهشتم ازماه هشتم 2008 آغاز شد.این روزاگرچه برای مردم اوستیای جنوبی و گرجستان نمادی ازروز خوش به همراه نداشت اما بدون شک به نقطه عطفی درتاریخ معاصرجهان  تبدیل شد که کلیه معادلات نظام بین المللی را تحت تاثیرقرارخواهد داد. اگرچه برای جمع بندی نتایج این جنگ بسیارزود است اما بدون شک این روزهم درتاریخ و افظه همه کسانی که جهان را سبزوامن می خواهند،باقی خواهد ماند. امیدواریم عقلای سیاست ازتهدیدی که براثر ماجراجویی بی تجربه ها بوجود امد، فرصت تاریخی بسازند