درمقابل امریکا می خواهد ازفرصت بوجود آمده نهایت استفاده را ببرد زیرا به نظرمی رسد اقدام روسیه نه تنها شروع دورجدیدی درمناسبات این کشوربا غرب به شمار می رود بلکه احتمال دارد علاوه برتغییرات درگرجستان که کمترین ان سقوط دولت طرفدارغرب است بحران به اوکراین نیز سرایت کند به همین دلیل چنی سراسیمه به منطقه آمده است تا پشتیبانی کامل خود را از دولتهای نزدیک به واشنگتن در قفقازواوکراین اعلام کند. زیرا شرایط کنونی هراسی جدی درکشورهای اروپای شرقی وبویژه اوکراین پدید آورده است. آمریکا درقالب یک  منجی به ظاهر بشر دوست وطرفدار دموکراسی ظاهر می شود. اما کیست که نداند انها همچنان تئوری تنگترکردن حلقه محاصره علیه روسیه را از طریق گسترش ناتو دنبال می کنند . ویکتوریوشچنکو، رییس جمهوری طرفدارغرب اوکراین، درسرمقاله ای درشماره روز دوشنبه ۲۵ اوت واشنگتن پست، کشورش را گروگان جنگی خوانده که روسیه آغازگرآن بود.ازنگاه آمریکا بعد ازگرجستان دروهله اول، اوکراین هدف اصلی و درقدم بعدی آذربایجان درتیررس اهداف روسیه خواهد بود. روسیه که خواهان تحکیم روابط سیاسی ومبادلات انرژی با آذربایجان است،این کشوررا برای قطع ویا کاهش چشمگیرمناسبات خود با کشورهای غربی تشویق می کند. اما درنهایت، این اوکراین است که به دلیل اختلاف های موجود بین یوشچنکو رئیس جمهوری و تیموشنکو نخست وزیرغرب گرا که منجر به درهم شکسته شدن ائتلاف درمجلس شده است ،آسیب پذیرتربه نظرمی رسد.

جمعیت بزرگی ازاقلیت های روسی زبان را دراوکراین زندگی می کنند که طرفدار رابطه نزدیکتر با روسیه هستند . بسیاری ازروس تباران درشبه جزیره استراتژیک کریمه زندگی می کنند، وبراین نگرانی درکی اف می افزایند که مسکو ممکن است بخواهد به منظور تضمین دسترسی ناوگان روسیه به دریای سیاه راهی برای ادعای مالکیت منطقه پیدا کند. آنها این سئوال را مطرح می کنند که آیا روسیه دربرهه کنونی هنوز پیمان سال ۱۹۹۷ را که بر اساس آن مرزهای دو کشور و نیزمقررات حضور ناوگان های دو کشوردردریای سیاه به رسمیت شناخته شده اند، نادیده خواهد انگاشت؟ تصمیم روسیه دربه رسمیت شناختن مناطق جدایی طلب  گرجستان، وخامت روابط واشنگتن و مسکو را که پیش ازاین نیز تیره بود، تشدید  کرد.

بخشی ازاستراتژی کنونی روسیه که درراستای ائتلاف دو نفره پوتین و مدودیف به مرحله اجرا درمی آید،این است که روسیه را به عنوان یک قطب مخالف و جایگزین، دررویارویی با ایالات متحده قرارگیرد. دراین فرض یک روسیه طغیان گردرمخالفت و رویارویی آشکار با ایالات متحده قرارگرفته که می کوشد اتحادی از کشورهای

مخالف  یکجانبه گرایی آمریکا را رهبری کند. اما ایا روسیه توان برعهده گرفتن چنین نقشی را دارد ؟به نظر می رسد روسیه به دلیل مشکلات داخلی خود هنوز نمی تواند رهبری چنین جریانی را برعهده بگیرد.

دراین میان نقش اتحادیه اروپا در تعادل بخشی درروابط روسیه و آمریکا بسیار اهمیت دارد. در رسانه های گروهی غرب تلاش شد بیانیه سران کشورهای اتحادیه اروپا را در بروکسل بسیار تند جلوه دهند در حالی که در بیانیه مذکور تنها به سه موضوع مهم اشاره شده است

1- ازروسیه خواسته اند هرچه سریع ترازمناطق اشغال شده خارج شود وبه مرزهای قبل ازشروع بحران باز گردد همچنین توافق نامه آتش بس را محترم شمارد

2- ازروسیه خواسته اند درباره به رسمیت شناختن اوستیای جنوبی و آبخازی تجدید نظر کند تا مشمول تحریم های اتحادیه اروپا که معلوم نشده است دقیقا چه تحریم هایی است ،نشود.

3- ازسایرکشورها نیزخواسته اند ازبه رسمیت شناختن استقلال اوستیای جنوبی وآبخازیا بپرهیزند.

با درنظرگرفتن این واقعیت که بین اعضای اتحادیه اروپا نیزدرمورد نحوه برخورد با روسیه اختلاف نظرعمیق بوجود امد نمی توان انتظار معجزه ازاروپا داشت. انگلیس که از دوسال قبل با روسیه اختلافات جدی دارد؛ خط آمریکا را درداخل اتحادیه اروپا دنبال می کند که رهبری کشورهای شرق اروپا را درداخل این اتحادیه دربرخورد تند با مسکو به دست گرفته است. درمقابل انگلیس، کشورهای آلمان و ایتالیا و فرانسه قرار دارند که سرمایه گذاری گسترده ای درروسیه طی سالهای اخیر داشته اند و نگران از دست دادن منافع خود در این کشور هستند.علاوه براین این کشورها توجه دارند که بیش ازبیست و پنج درصد انرژی اروپا ازروسیه تامین می شود بنابراین نباید به سمت تحریم های نفتی یا گازی روسیه پیش رفت .  بنابراین می توان گفت اگرآمریکا دست ازماجرای جویی بردارد روسیه واتحادیه اروپا دیریا زود به راهکاری برای رفع مشکلات بوجود امده دست خواهند یافت در واقع انها چاره ای جز کنار امدن با هم ندارند .

ازنگاه ایران

دربحث جنگ بین گرجستان وروسیه اتخاذ موضع بی طرفی فعال بسیارخردمندانه است. بی طرفی فعال به این معنا است که ایران می تواند  ضمن انکه برایجاد ثبات وامنیت درقفقاز تاکید کند؛ تا بهانه به دست امریکایی ها داده نشود ،درهمان حال در مسیردیپلماسی خود با اعزام هیاتهای عالی رتبه به گرجستان ،آذربایجان ، ارمنستان و روسیه علاقه ایران را برایجاد قفقازی بی طرف که از وارد شدن درپیمان نظامی ناتوخوداری می کند به اطلاع مسئولین این کشورها برساند . درهمین حال با هر گونه تجزیه طلبی که می تواند منطقه کثیرالمله قفقاز را به اتش بکشاند مخالفت کند.

هرگونه بی تفاوتی در برابر تحول بزرگی که در حال شکل گیری درمنطقه راهبردی قفقازاست به زیان کشورهای منطقه ازجمله ایران است. این حرف نادرست است که گفته می شود ایران اعتبارواعتماد کافی را بین طرفهای درگیربرای میانجی گری ندارد. براین اساس باید تنها نظاره گر باشد وازایجاد تضاد بین روسیه و آمریکا به نفع خود بهره برداری کند . این نظرباید به صورت دقیق نقد شود.

 ممکن است روسیه و گرجستان برای میانجیگری به ایران روی خوش نشان ندهند اما ایران می تواند بدون سروصدا وتبلیغات سیاسی با اتخاذ دیپلماسی فعال هم نگرانی های خود را در مورد بهانه دادن به دست ناتو برای مداخله درمنطقه به اطلاع دو طرف برساند وهم طرح های عملیاتی خود را برای حل معضل جدایی طلبی در منطقه قفقازارائه کند. این اقدام ولو با استقبال طرف مقابل روبرو نشود حداقل نتیجه ای که دربردارد این است که ازنگرانی های ایران که ناشی ازتاثیرگذاری ناامنی درقفقاز بر امنیت ملی ایران است،مطلع می شوند.ایران که یکی ازمهم ترین راههای ارتباطی اش به شرق اروپا ازقفقاز است نمی تواند در مورد اینده این منطقه بی تفاوت باشد ضمن انکه از لحاظ دسترسی به بازارصدورانرژی هم این منطقه نقش راهبردی برای ایران دارد .

درنهایت انکه ایران ممکن است درکوتاه مدت ازتضاد بوجودآمده بین مسکووواشنگتن بهره برداری کند اما دربلند مدت امنیت قفقازوتاثیرات راهبردی ان برای ایران اهمیت بیشتتری دارد. بنابراین ایران باید همه امکانات خود را برای حل مشکل بوجود امده بکار گیرد .